وی مدعی است که نخستینبار خط نسخ عربی منسوب به «عثمانطه» را از عربستان وارد ایران کرده است و لذا اظهارنظر وی در مورد رسمالخط و رسمالاملاء قرآن کریم بسیار میتواند مفید و راهگشا باشد؛ به همین دلیل با او در حاشیه بیست و پنجمین نمایشگاه قرآن کریم و در حالیکه مشغول کتابت قرآن در غرفه مرکز طبع و نشر قرآن کریم بود در مورد ارائه طرح «ترویج کتابت قرآن به خط مفاخر ملی» که اخیراً در مجلس شورای اسلامی مطرح شده است، گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
ایکنا: طرح «ترویج کتابت قرآن به خط مفاخر ملی» اخیراً در مجلس مورد طرح واقع شد و در مواجهه با آرای موافق و مخالف نمایندگان مجلس از شکل دوفوریتی خارج شد، نظر کلی شما در این مورد چیست؟
اطلاعی از جزئیات ارائه این طرح ندارم اما نکتهای را باید اینجا در مورد این طرح که معلوم نیست تا چه اندازه کارشناسی شده است، ارائه کنم و آن اینکه باید متوجه این نکته باشیم که خط به نسبت اقلیم و جغرافیا نیست که اصالت پیدا میکند و بلکه اصالت خط به واسطه شخص واضع آن است و اینگونه نیست که مثلاً بگوییم برای خوشنویسی قرآن باید قائل به رسمالخط ایرانی و یا نسخ ایرانی باشیم بلکه آن چیزی که موجب شده است به غلط نسخ ایرانی مصطلح شود به دلیل آن است که نخستین بار «ابن مقله» که مبادرت به کتابت قرآن به این خط کرد اصالتاً ایرانی بوده است و بعد که کتابت قرآن به احمد نیریزی را در این زمینه داریم که او نیز ایرانی است؛ پس خط به عنوان عنصری پویا منتسب به فرد است و نه اقلیم و جغرافیا همچنانکه پیش از آنکه نسخ عربی مطرح شود آن را به نام خط فردی به نام «عثمان طه» میشناسیم.
اما اینکه گفته میشود این مسئله به عنوان یک طرح که پیامد آن وضع قانونی در مجلس شورای اسلامی است مورد توجه قرار گرفته است باید بگویم که با کلیت این مسئله چندان موافق نیستم چراکه همانطور که گفتم خط به عنوان یک عنصر پویا هر آن دچار بدعت و تحول میشود و اگر قائل به این نکته باشیم که باید در کتابت قرآن از سبک و سیاق قدما تبعیت کنیم، این امر نوعی رجعت به گذشته است؛ از کجا معلوم که زین پس شاهد تحولی عظیم و سازنده در کتابت قرآن نباشیم؟ شیوهای ابداعی که منطبق با پویایی و تحول خط است و لذا نباید با وضع قوانینی کاتبان و خوشنویسان قرآن را محدود و محصور در چارچوبی کنیم که به دست و پای آنها قید و بندی زده شود.
ایکنا: این مسئله بیشتر از این جهت مطرح شده است که مسئولان گویا معتقد هستند که پس از نزدیک به چهار دهه از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، نیاز به کتابت قرآنی ملی با رسمالخط ایرانی داریم و گویا این مسئله یعنی فقدان قرآن ملی از نقطه نظر آنها نگرانکننده است؟
از ارائه این طرح و نگرانی که در میان مسئولان به وجود آمده، شخصاً اینگونه استنباط میکنم که مراد و منظور از قرآن ملی که پس از تصویب طرح «ترویج کتابت قرآن به خط مفاخر ملی» مورد اجرا درخواهد آمد، بیشتر از اینکه جنبه کاربردی و مصرفی داشته باشد، یعنی به پدیدآوری قرآنی ختم شود که هدف از آن قرائت صحیح و صریح قرآن است، نوعی جنبه تبلیغاتی و به رخ کشیدن هنر خطاطی ایرانی را در مقابل سایر بلاد اسلامی که به امر کتابت قرآن مبادرت میورزند، داشته باشد؛ اگر چنین هدفی تعقیب میشود که تا اندازهای برای اثبات پیشینه خط و هنر خوشنویسی و کتابت قرآن در ایران مفید فایده خواهد بود وگرنه که از نظر جنبه کاربردی بهشخصه با توجه به اشرافی که به نسخ ایرانی و عربی دارم هیچ نیازی به این نمیبینم که با تکیه بر یکی، از شکل دیگر کتابت قرآن صرفنظر کنیم هرچند که برپایه تعصبات و عرق ملی به شخصه باید میراثدار خطی باشیم که واضعان آن ایرانیالاصل بودهاند با این وجود تفاوتی میان نسخ ایرانی و نسخ عربی؛ (باز هم تأکید میکنم که خط را نمیتوان منتسب به اقلیم و جغرافیای خاصی کرد) نمیبینم.
ایکنا: گذشته از جنبه تبلیغاتی و ثبت قرآن ملی با استفاده از نسخی که واضعان آن ایرانی بودهاند، چرا چنین مرزبندی را به صلاح نمیدانید؟
دلیل نخست آن را که عرض کردم، اینکه ممکن است در سیر تکاملی و تحولی خط شاهد ابداعات و تحولاتی شویم که در آینده به شکل کلی قوانین موجود در زمینه کتابت قرآن را برهم زند و از آنجا که هدف اصلی از کتابت قرآن سهولت در ادای کلمات و سلیس خواندن قرآن است؛ لذا با پیشرفتی که در زمینه خط به عنوان یک عنصر پویا پدید خواهد آمد در نتیجه رجعت به گذشته نوعی دیدگاه تعصبی خواهد بود.
مضافاً بر این باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که هدف از کتابت قرآن به عنوان یک کتاب راهنمای جهان اسلام و بلاد اسلامی تنها منوط و منحصر به مصرف داخلی نیست و ما در این زمینه باید نگاه عمیق فرهنگی و جهانی داشته باشیم و اگر اینچنین پافشاری به کتابت قرآنی برپایه نسخ اصطلاحاً ایرانی داشته باشیم این به آن معنی است که روند کتابت قرآن در سایر ممالک اسلامی را نادیده گرفته که ممکن است چندان به مذاق سایر کشورهای اسلامی خوش نیاید.
به نظر من باید وضع قوانین و وقتی که نمایندگان مجلس صرف تصویب قوانین فرهنگی میکنند، معطوف به سایر مقولات شود؛ ما چیزهای واجبتری از وضع قانون در زمینه کتابت قرآن با استفاده از رسمالخط ایرانی داریم و باید این اجازه به کاتبان داده شود که در هر دو ساحت همچنان به تمرین و ممارست پرداخته تا همواره شاهد پیشرفتهایی در این زمینه باشیم؛ با همه این تفاصیل شخصاً در عین حالیکه به کتابت قرآن با استفاده از هر دو نسخ ایرانی و عربی میپردازم اما قلباً اشتیاق و علاقه به کتابت قرآن با نسخی دارم که اساتید خط و خوشنویسی ایرانی واضع آن بودهاند.
ایکنا: در پایان در مورد جزئیات کتابت قرآنی که بهتازگی مرکز طبع و نشر قرآن کریم موفق به آن شده است توضیح بفرمایید؟
مؤسسه دارالکتابه پیشتر برنامههای مشابه آنچه که توضیح خواهم داد با توجه به اینکه در کنار کتابت قرآن توسط اساتیدی که در اختیار دارد به امر آموزش هنرجویان نیز مشغول است، داشته است.
از آنجا که مردم ایران علاقه شدیدی به اهل
بیت(ع) و بهویژه شهدای کربلا داشته و دارند در ادامه تجارب موفق گذشته به تازگی
کتابت قرآن را با استفاده از 240 کاتب هنرآموز دارالکتابه به انجام رساندیم که با
عشق و علاقه وافر پای در این میدان گذاشتند و جای بسی خوشحالی است با توجه به
اینکه اساساً کتابت قرآن در اوضاع و احوال کنونی با وجود مشغلههای زیاد کاری سخت
است و نیاز به صبر و حوصله فراوانی دارد اما دوستان هنرجو در این زمینه ثابت قدم
بودند و با این فرض که حتی شده در کتابت 10 صفحه از قرآن مذکور نیز شریک شوند در
این طرح مشارکت کردند؛ حاصل کار به رؤیت مراجع عظام تقلید نیز رسید که ایشان نیز
کاتبان قرآن را مورد تفقد و توجه خود قرار دادند و در سفری معنوی که با جمعی از
این کاتبان داشتیم، قرآن کتابت شده به موزه حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) اهدا شد.
امیر سجاد دبیریان