«نفس» جدیدترین ساخته جلیل سامان، طی ماه رمضان امسال روی آنتن شبکه 3 سیما رفته است. این کار نظرات کارشناسی متفاوتی را معطوف خود کرده است؛ برای مثال عدهای باور دارند این سبک از فیلمسازی، مناسب ایام ماه رمضان نبوده و بهنوعی این مجموعه خوشساخت، قربانی بدسلیقگی مسئولان سیما شده است اما در مقابل عدهای دیگر نیز باور دارند که تولیدات ماه رمضان تنها نباید به یک سبک و سیاق خلاصه شود، پس باید از پخش سریالهایی چون «نفس» حمایت کرد. در کنار این دو دیدگاه که اکثریت نظرها را در بر میگیرد، عده قلیلی نیز «نفس» را کار سفارشی دانسته که تاریخ مصرف آن گذشته و دیگر قادر به جذب مخاطب نیست.
با این توضیحات خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) گفتوگویی با جبار آذین، مدرس و کارشناس سینما انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم؛ساخته جدید جلیل سامان «نفس» در راستای دو کار قبلی فیلمساز به موضوع منافقین پرداخته است، اما در این کار بهنوعی سعی شده است به شکل گستردهتری این ارزیابی صورت گیرد. به نظر شما آیا فیلمساز توانسته در رسیدن به خواسته مورد نظر موفق باشد؟سومین مجموعه تلویزیونی منافقستیز جلیل سامان بر بستر رویدادهای اجتماعی و سیاسی دهه 50 و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی را شامل میشود؛ این کارگردان تلویزیونی که دو سریال پیشین او از منظر محتوا و مضمون و ساختار هنری با استقبال مردم و منتقدان روبرو شد، در سریال «نفس» افزون بر مضمون سیاسی و تاریخی کشور از زاویه نگاه گروههای مبارز با رژیم پهلوی راوی داستانی از مخالفتها و کشمکشهای درونی و بیرونی این گروهها با چاشنی عشق و حادثه است.
جلیل سامان در سومین ساخته تلویزیونی خود هم در کل موفق ظاهر شده و توانسته با جذابیت و بهرهگیری از فیلمنامه خوب، بازیهای درست هدایتشده و کارگردانی جمعوجور نظر مثبت بینندگان رسانه ملی را با خود همراه کند. هرچند این کارگردان و فیلمنامهنویس در آثار خود به مقولههای عشق و مبارزه به صورت موازی میپردازد، اما توجه اصلی او به نگاه انسانی، عملکردها و مناسبات آدمهای آثار خود است.
آیا نگاهی که جلیل سامان به منافقان در سریال «نفس» داشته، برگرفته از برداشتی جذاب و نو است؟ آیا نگاه وی به قصه، برای مخاطب امروز جذابیت دارد؟در «نفس» هم گذشته نهچندان دور، سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین چارچوب اصلی داستان این سریال را شکل بخشیده و با آنکه همچنان میتواند برای بخشی از مخاطبان تازگی داشته باشد، ولی برای عموم جامعه تازگی خود را از دست داده است؛ لذا این کارگردان چنانچه طرد و نفی تفکرات و عملکرد منافقان را مد نظر داشته باشد برای توفیق بیشتر کار خود باید به اوضاع و عملکرد امروز منافقین بپردازد.
برغم امتیازهای فراوان هنری و مضمونی کارهای سامان، یک مشکل دیگر آثار ضدمنافقین او را تهدید میکند و آن کمتوجهی به ایدئولوژی و تفکرات این گروه است، چراکه در کارهای او اغلب خطمشی سیاسی منافقین مورد نقد قرار گرفته است، از همین رو لازم است که چنانچه جلیل سامان همچنان در همین راستا آثاری ساخت به موارد یاد شده توجه کند.
فضاسازی که سامان در کارش داشته تا چه حد توانسته تداعیگر تهران دهه 50 باشد؟ درباره ویژگیهای شخصیتی این سریال همچنین چه نظری دارید؟یکی از ویژگیهای اصلی، جذابیت سریال «نفس» پرداخت شخصیتهای ملموس و فضاسازیهای به نسبت مناسب تاریخ و زندگی آدمهای سریال و نگاه روانشناسانه به تغییر و تحولات فکری کاراکترهای «نفس» است که توانسته مخاطب را به همذات پنداری با شخصیتها و باورپذیری آنها برساند.
آیا تولید سریالهایی چون «نفس» برای سینمای یک الزام است؟ آیا این سبک قصهگویی برای جوان امروزی جذابیت لازم را دارا است؟تولید محموعههایی مانند «نفس» با رویکرد مسائل امروز ایران و جهان یک ضرورت فرهنگی است، اما تکرار ساخت آثاری با گفتههای مکرر اجتماعی و تاریخی برای مخاطب چندان جذابیت ندارد و دارای تاریخ مصرف گذشته است. از همین رو چنانچه سازمان صداوسیما در صدا، ساخت آثار بیشتری در این زمینه است باید با واقعنمایی و ارائه هنرمندانه و درست، روخدادهای روز کشور با رویکرد فرهنگی اعتقادی در بستر سبک زندگی ایرانی اسلامی بپردازد تا با موفقیت اجتماعی همراه شود.
در انتهای سخنان، دستاوردهای کارهایی نظیر «نفس» را چه میدانید؟واقعیت جامعه ما، حضور و توجه به نظرگاههای مختلف سیاسی و اجتماعی است و این مهم در عرصه فرهنگ و هنر هم مشاهده میشود، از همین روست که ما شاهد تولید آثاری اعتقادی و سیاسی از سوی نهادها و سازمانهای مختلف فرهنگی و هنری هستیم و این نوع تولیدات نهتنها بد نیستند که لازمه حیات سینما و روبرویی مخاطب با انواع تفکرت است؛ لذا تداوم تولید این نوع آثار میتواند به تعالی فرهنگی جامعه و ارتقای کیفی تولیدات هنری بیفزاید.