به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در بيان اهميت فلسطين همين کافي است که بدانيم سرزمين بيتالمقدس محل تلاقي و برخورد انديشهها است. در اين سرزمين ارتباط مسلمانان با جهان غرب شکلگرفته و نمونه اعلايي از زندگي اقليتهاي ديني در کشورهاي اسلامي را در طول تاريخ به نمايش گذارده است. تقدس اين سرزمين از اشتراکات اديان الهي بوده و در طول تاريخ اسلام مايه همبستگي مردم اين شهر با اديان گوناگون بوده است. اهميت اصلي اين شهر از آن حيث است که مرکز سه دين آسماني اسلام، مسيحيت و يهوديت ميباشد؛ نقطه مشترکي که بيانگر و مجسمکننده مقوله اسلامي بوده و با آيينها و اديان ديگر متفاوت است. خداوند مسجدالاقصي را در اين شهر قرار داد و آن را مبارک گردانيد و اين شهر را برگزيد تا نقطه تماس و ارتباط سه دين آسماني باشد. قدس در آينده جهان نيز نقشي ويژه از منظر اسلام دارد و محل برخورد و تلاقي نيروهاي خير و شر و برتري نيروي خير خواهد بود.
اهميت قدس براي صهيونيستها را در اين جمله معروف بن گوريون اولين نخستوزير رژيم صهيونيستي به خوبي ميتوان مشاهده کرد که «اسرائيل بدون قدس و قدس بدون هيکل(معبد سليمان) وجود ندارد و اين سه بدون يکديگر بيمعنا هستند». به همين دليل بر فلسطين اصرار ورزيدند، نه از آن جهت که سرزمين فلسطين را دوست دارند، فقط از اين جهت که بر قدس استيلا يابند، چون قدس نيرو، انگيزه و محرکي مذهبي براي يهوديان است. با اينکه رهبران جنبش صهيونيسم و اصلاً خود جنبش، جنبشي لامذهب و لائيک بوده است، اما آنها دريافتند که تنها راه جمعآوري و گردآوري يهود، قدس است، به همين دليل مقرر ساختند، دولت يهود در اين کشور ايجاد شود. اين در حالي است که منافع استراتژيک از جمله منافع استراتژيک بريتانيا نيز در کنار اين گرايش مذهبي قرار گرفت، بنابراين توأم شدن منافع مذهبي و استراتژيک باعث شد تا فلسطين قرباني طرح نژادپرستانه صهيونيسم شود. اکنون دکترين نظم نوين جهاني بر پايه همکاري و همراهي مسيحيان و يهوديان صهيونيست در راستاي بازگشت قطعي و دائمي يهوديان جهان به سرزمين موعود و تشکيل دولت يهود قرار گرفته است. نظريه مسيحيت صهيونيستي به قوام يافتگي کامل دست يافته و اينک به انديشه مسلط بر سياست و حکومت آمريکا و اسرائيل تبديل شده است. در اين نظريه، مؤلفههاي هفتگانهاي را ميتوان يافت که البته مهاجرت يهوديان و تأسيس يک دولت يهودي در ارض موعود، اولين و مهمترين سازه آن به شمار ميرود.
حدود چهار دهه از تاريخي که امام خميني آخرين جمعه ماه رمضان را با اين رويکرد که وحدت عامل «قدرت» و توسعه يافتگي و تفرقه عامل «سستي ديانت» و عقب ماندگي است، روز قدس نامگذاري کردند، ميگذرد. در طول اين سالها همواره مسلمانان ايران و جهان به منظور اعلام انزجار از رژيم غاصب صهيونيستي و اعلام حمايت از مردم فلسطين و انتفاضه در سراسر جهان اقدام به برگزاري مراسم راهپيمايي مينمايند. به نظر ميرسد اتفاقات اخير در جهان و منطقه مانند مسئله سوريه و عراق و تحرکات گروه تروريستي داعش در اين منطقه، رقص شمشير جاهليت مدرن در عربستان، تحولات يمن, مسئله قطر، حرکت گروههاي تروريستي در ايران، پدرخواندگي عربستان براي گروههاي تروريستي و اقدامات غرب در حمايت از اين تحرکات همگي عواملي براي کمرنگ شدن مسئله فلسطين و غصب بيتالمقدس به عنوان اولين قبله مسلمين و مهمترين عامل وحدت جهان اسلام باشند و شايد بازخواني انديشه امام خميني(ره) به عنوان بنيانگذار اين روز بزرگ و هدف وي از اين اقدام، از فرورفتن قدس در هالهاي از فراموشي و عادي شدن مسئله انتفاضه و فلسطين در اذهان امت اسلامي جلوگيري نمايد.
آخرين جمعه ماه رمضان و روز قدس، روزي است که مسلمين اختلافات قومي و مذهبي خود را کنار گذاشته و همه يکدل و يکصدا عليه صهيونيسم بينالملل و ايادي آن ميتازند. روي سخن امام خميني(ره) در نامگذاري اين روز و برگزاري راهپيمايي عليه رژيم غاصب صهيونيستي تنها با مردم فلسطين نبود، بلکه امام ميخواست تمام نيروها و تواناييهاي بالقوه جهان اسلام را جمع کند و در برابر جبهه دشمن صهيونيستي و در مقابل نيروهاي استکبار غربي هم پيمان با آن قرار دهد.
در حوزه انديشه امام خميني(ره)، مبارزه با اسرائيل وظيفهاي شرعي است که اساس آن بر قاعده نفي سبيل بنا گرديده، تا جايي که همواره صرف مقداري از زکات و سهم امام را براي اختصاص به مبارزان فلسطيني جايز دانسته و با تمام وجود از آرمان فلسطين دفاع کردهاند.
از نظر امام(ره)، اسرائيل يک غده سرطاني است که در صورت ريشهکن نشدن آن بايد شاهد مرگ خاموش و آرام جهان اسلام باشيم، زيرا اسرائيل با انديشه نژادپرستانه خود نوک پيکان مبارزه غرب با جهان اسلام است و از اين رو مبارزه موجود در ظاهر، نبرد بين اعراب و اسرائيل و در اصل، نبرد بين اسلام و غرب است. از نظر امام(ره)، اسراييل از طريق حمايت ابرقدرتها، ايجاد شبکههاي مخفي و فرقهسازي در جهان اسلام و غارت و چپاول ثروتهاي مادي و معنوي منطقه روي پاي خود ايستاده است و تنها راه مبارزه و شکست آن را اتکاء به خداوند، بازگشت به خويشتن و هويت اصيل اسلامي، به رسميت شناختن اصل جهاد قبل از تأسيس حکومت اسلامي، تعلق داشتن بيتالمقدس به مسلمانان و جدا دانستن حساب يهود از صهيونيسم و حرام نمودن هرگونه رابطه با اسراييل ميدانند. امام خميني(ره) از بومي کردن مسئله فلسطين جلوگيري نموده و آن را مسئلهاي فرامذهبي-فرقهاي و فراقومي ميدانند که همين تفکر باعث انسجام و وحدت کلمه در درون جامعه اسلامي ميگردد.
با بررسي انديشه امام خميني(ره) در مورد مسئله فلسطين و اعلام روز جهاني قدس از طرف ايشان، ميتوان گفت نشان دادن مخالفت همگاني جهان اسلام با موجوديت اسرائيل و از بين بردن مشروعيت اين رژيم در دنيا، ايجاد اهرم فشار عليه رژيم صهيونيستي، ايجاد نوعي حس تأليف قلوب و همگرايي در جهان، خارج کردن مسئله فلسطين از بعد ملي و تبديل آن به بعد جهاني و اسلامي، زير سؤال بردن دولتهاي مرتجع و غربگراي جهان اسلام، تأثير معنوي بر مسلمانان و ايجاد نوعي مشارکت عمومي از جمله اهدافي است که در اين روز ميتوان به آن دست يافت.
حقيقت اين است که قدس شريف سمبل و نماد فلسطين و محور وحدت جهان اسلام، در وهله نخست متعلق به جهان اسلام بوده و براي مسلمانان حائز اهميت مذهبي و استراتژيکي است، چرا که جهان اسلام پيرامون قدس و مفهوم مذهبي آن گرد هم ميآيند. شهري سمبليک براي مسلمانان و در عين حال مسيحيان که نميتوان آن را به صورت مطلق متعلق به يهوديان دانست. نبايد فراموش کنيم که هدف اسرائيل تنها سرزمين فلسطين و بيتالمقدس نيست، بلکه شامل تمام منطقه خاورميانه است و تنها راه مبارزه با آن حفظ وحدت امت اسلامي توأم با نگاهي مقابلهگرايانه و نه سازشطلبانه به صهيونيسم جهاني است. ابتکار بينظير امام خميني (ره) در نامگذاري آخرين جمعه ماه مبارک رمضان به «روز جهاني قدس» به رژيم صهيونيستي و حاميان آمريکايي و غربي آن فهماند که از اين پس نه قدس و فلسطين، که هيچ مظلوم و محرومي در جغرافياي زمين، تنها نيست و اکنون با گذشت چندين سال از مسئله فلسطين و تبديل شدن اين نبرد به جنگي فرسايشي، هيچ عاملي نبايد موجب کمرنگ شدن و عادي شدن مسئله فلسطين در ذهن امت اسلامي گردد، بلکه بايد انديشه امام همچنان پويا و محرک و عاملي براي تخريب اهداف غرب در جهان اسلام باشد.
منابع:
صحيفه نور، امام خمينی(ره)، تهيه و جمع آوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی،ج 16،8،4
نظريه مسيحيت صهيونيستي ، مرتضي شيرودي (1394)، ماهنامه زمانه، ش ۳۹
یادداشت از اعظم شجاعی، کارشناس ارشد علوم سیاسی