به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در یکی سخنان از قصار امام علی(ع) آمده است «کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَب؛ هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش نه پشتى تا سوارش شوند و نه پستانى تا شيرش دوشند ( چنان زى كه در تو طمع نبندند» (نهجالبلاغه، ترجمه مرحوم سید جعفر شهیدی، صفحه361).
واژه فتنه از ریشه و اصل «فتن» یعنی وارد کردن طلا در آتش است تا خالص شود و ناخالصی آن معلوم گردد. چنانچه فتن با «عن» متعدی شود به معنای خدعوک است و معنای خدعه و نیرنگ در آن نهفته است (مفردات راغب).
فتنه از افعال مشترک بین بنده و خداست مانند امتحان، مصیبت، قتل، عذاب و دیگر افعال ناگوار و اگر از جانب خدا باشد جنبه حکمت و مصلحت دارد و هرگاه از انسان باشد و بدون فرمان خداوند، ضد حکمت و مصلحت است. در قرآن به معنای امتحان و آزمایش به کار رفته و گاهی در معنای بلاء و یا در سختی افتادن؛ حضرت علی (ع) فتنه را در رابطه نامشروع با زنان و نوشیدن شراب و محبتِ دِرهم و دینار بیان فرمودهاند و از امام صادق (ع)نقل است که هر که حقیقت قرآن را درک کند از فتنهها نجات مییابد.
شرح:
آیا از فتنهها گریزی هست؟ آیا این حدیث فرار و کناره گیری از فتنهها را پیش پای ما میگذارد؟ آیا معنای این حدیث این میشود که از حق هم دفاع نکنیم؟ تعبیر کن فی الفتنه چه اشاره ای دارد؟ تشبیه به بچه شتری بدون امکان سواری دادن و غیر قابل دوشیدن چه توضیحی بر میدارد و چه روشنگری هایی به دنبال میآورد؟
حضور ما در این هستی گسترده و عمیق و مترابط و تاثیر این جهان بر استعدادهای گوناگون و فراوان انسان که دستها و پاهای کودکی را می مانند در جنین دنیا،گواهی از بالقوه بودن ماست و تا از این بالقوگی و خامی بدرآمده پخته شویم راه درازی در پیش روی داریم. آنچه خمیر این کوزه گلین را خواهد پخت کوره حوادثی است که دم به دم در آن دمیده میشود؛ رویدادهایی است که بر ما میرسند و اتفاقات و رسیدههایی همه هر کدام در کار ساختن اصلی ترین اندام های شخصیت و استخوانهای روح مان!!
ساختن دستهایی برای گرفتن و بلند کردن بارها و مسئولیت ها و سر زدن پاهایی برای بالا رفتن از نردبان وجود،پلکهای خیس عقل که به نرمی از چشم دل باز می شوند و گوشههای گویش زبان قلب که به زیبایی خوانده میشوند و لامسه احساس و شامه عشق که بوی نفس یار را از گریبان چاک زده درختان باران زده میشنود و لمس میکند و ... اینها را همه در همان فرصت کوتاه جنینی و در همین ظرفِ جهانِ چنینی به تجربه مینشیند.
چرم سفت و سخت و بی قواره قلبت را در مقابل پهن کردهاند و به دباغی نشستهاند؛ طلای ناخالص وجودت را در آتش انداختهاند تا خالصت کنندتا آن گوهر ناب اختیار و انتخاب در تو خالص شود ؛ رویدادها و حوادث و اتفاقات و خون دلها،خونی است که این جنین از آن تغذیه می کند تا رشد یابد و آماده تولدی جدید شود.حوادثی که در اندازه های قدرما بر ما تقدیر شدهاند هم شر وهم خیر (وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ--35 انبیا) و در مقابلمان قرار می گیرند تا ازآن ها کام بر گیریم و تغذیه کنیم ،بهره برده بالاترشده ،بسویش باز گردیم. هر چه هستند نامشان فتنه ؛ و اما فتنه گر، فتانیست کمان ابرو ؛
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم واز آن ابرو
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو
چگونه می توان از فتنه ها فرار کرد و چرا باید چنین کرد وقتی که او فتان است ؟
تا دل به تو پیوستم راه همه دربستم جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد
سعدی نظرازرویت کوته نکند هرگز و رروی بگردانی در دامنت آویزد
از فتنهها باید استقبال کرد و به پیشوازشان رفت و نه فرار! اما این که چگونه بهره خویش بگیری و چگونه رفتار کنی وابسته زیرکیِ توست و موقع شناسی ات و جسارت و شجاعت رفتن در دل حادثهها
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
توعمرخواه وصبوری که چرخ شعبده باز هزار بازی از این طرفه تر برانگیزد
فتنه ها را او می انگیزد تا تو را برانگیزد واوست که تورابدین سوی وآن سوی می کشد تا نمانی و خواب نروی و دست و پای وجودت را سرمای دنیا کرخ نکند.
می کشدم می به چپ می کشدم می به راست رو که کشاکش خوش است تو چه کشیدی بگو
می به قدح ریختی فتنه بر انگیختی کوی خرابات را تو چه کلیدی بگو
آری این هم اوست که دم به دم در قدح مقرر ما از می تلخ و مردافکن فتنهها و بلاها میریزد تا لاجرعه سرکشیم و شاید از این سرای به در شویم و تا کلید کوی او را دریابیم ،به قول آن عارف روشن ضمیر آنچه ما را می سازد همین خانه خراب شدن هاست !!ما خانه ها را می سازیم اما او میخواهد ما را بسازد و آنچه ما را می سازد نه این خانه ها که خراب کردن این وابستگی هاست؛کلید این جایی که دلبستگیها همه خراب شدهاند کلید این خرابات در دست اوست.
که فتنه را دو سر است وتوهرسوی را که بگیری باختهای؛ چگونه میتوان از این تخاصم میان دو شر که تو در میانه اش قرار گرفته ای به سلامت به درآمد؟ اینجا صحنه درگیری حق و باطل نیست که تکلیفت روشن باشد درگیری میان دو گمراهی است و بین دو گمراه! صحنه سقیفه و جمل و صفین نیست، مبارزات با نیروهای جاهلیت و ...نیست که بدانی چه باید بکنی و چه هزینههایی بپردازی تا دین ات سالم بماند و رستگار باشی صحنه درگیری دو گمراه است و تخاصم میان آنان ؛اما تو میتوانی با موضع گیری ات و نحوه انتخابت آن را برای خود به یک پیروزی تبدیل کنی !شرط اولش آن که در این فتنه ها باشی، بمانی فرار نکنی ،«کن» فی الفتنه نگفته است از فتنه بگریز و مگر راه فراری هست؟ اما آن گونه باش و بمان که بچه شتری دو ساله است که هیچ طرفی از تو بهره نگیرد و سواری نکشد یعنی تو هیچ امکانی برای این سوءاستفاده در مقابلشان نگذاشته باشی که در این موقعیت ها اگر طرفین فتنه در تو کوچکترین روزنه سوءاستفاده ای ببینند به سرعت دست تو را هم میگیرند و به درون گردابی میکشند که خود در آن در حال غرق شدنند. اینجاست که باید از خدای ستار و پوشاننده خواست تا این امکانات ما را از آنان بپوشاند و خود نیز چنین امکانی را برایشان فراهم نکنیم .
در غیر این صورت از زمره آنانی خواهیم شد که به تعبیر قرآن ( ولکنکم فتنتم انفسکم—حدید 14 ) و لیکن شما خودتان را در عذاب و بلیه افکنده اید.این دیگر فتنه ای نیست که او انگیخته باشد بلکه بلیه ایست از جانب خودمان و یا از سوی آنان (و کادوا لیفتنونک –73 اسری) نزدیک است تا تو را در سختی و امتحان بیاندازند.
این جاست که علی (ع) به میدان آمده است و مانند پدری مهربان و دور اندیش ما فرزندانش را بیم می دهد و حاصل تجربیاتش در عبور از فتنهها و نه که حتی بهره برداری از آنها را نشانمان میدهد. تا استقلال و ایستادن پایدار در میانه تندبادهای موقت و زودگذر را تمرینمان دهد و ما را از این میانه برکشد.
اما از تعبیر شتر دوسالهای که نه پشت سواری دادن دارد و نه پستانی برای دوشیدن شاید بتوان این گونه هم برداشت کرد که در دو سر فتنهها همواره یکسر سلطه طلبی و انقیاد جویی قرار دارد و در دیگر سو بهره کشی و استثمار طلبی! چه بسیار این صحنه را در مقیاس اجتماعی در همین دهههای ماضی به چشم دیدهایم؛ کشورهایی که برای فرار از دست بهره کشی و استثمار دنیای سرمایهداری در دام استیلا و دیوارهای آهنین سلطه جویان مستبد بلوک دیگر گرفتار شدند و یا برعکس گویی دوگانه قدرت طلبی و بهره کشی چه در حوزه های شخصی و یا اجتماعی همواره دو سر اصلی فتنه هایند و تو باید در این میانه راه سوم و مستقل خودت را حفظ کنی و در مقابل تند بادها بر آن پایدار بمانی و به دامشان نیافتی. و شتر نیز نماد صبر و استقامت و پایداری در راههای دشوار و سخت و طولانی!
آری این درس علی (ع)است برای امروز و همیشه ما.
یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان