آزادی موصل، پایان داعش و سرنوشت داعشیسم
کد خبر: 3614847
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۷
یادداشت/

آزادی موصل، پایان داعش و سرنوشت داعشیسم

گروه اندیشه: داعش علاوه‌ بر این که یک رویداد است، در یک سنت و گفتمان روی می‌دهد. موصل آزاد شد و چند صباحی دیگر داعش نابود می‌شود، اما داعشیسم با پایان داعش پایان نمی‌یابد و باید به پایان داعشیسم اندیشید.

داعش علاوه‌ بر این که یک رویداد است در یک سنت و گفتمان روی می‌دهد. این سنت و گفتمان وجوهی دارد که غیر از داعش است و در گستره اسلامی تحقق یافته است. مرگ «ابوبکر بغدادی» و یا تضعیف و یا از بین رفتن این گروه موسوم به دولت اسلامی، پایان گفتمان داعش نخواهد بود و می‌توان در کنار جریان داعش به داعشیسم به عنوان یک نحله سیاسی گسترده اشاره کرد.  حالا موصل آزاد شده است اما آیا داعشیسم نیز پایان می‌یابد؟ داعشیسم با پایان داعش پایان نمی‌یابد و باید به پایان داعشیسم اندیشید.

از داعشیسم تا داعش

داعش عینیتی است که در قالب ظواهری وحشتناک از کشتار و تجاوز تا تسخیر شهرها و نابودی میراث بشری خود را به ما نشان می‌دهد. کابوس داعش زمانی آغاز شد که پرچم سیاه با نمادی اسلامی بالا رفت اما مسمی و محتوای این جریان پیشتر وجود داشته است.

داعش یک رخداد است، به این معنا که در عینیت و واقعیت رخ داده و همه می‌توانند آن را ببینند. غالب انسان‌ها وجود چنین پدیده‌ای را تایید می‌‌کنند، اما این پدیده مانند هر چیز دیگری عللی دارد. این جریان در حال گذار است و می‌توان آن را مورد اشاره خاص قرار داد. یک روان‌شناس می‌تواند سربازان داعش را مورد مطالعه روان‌شناسانه قرار دهد، یک کارشناس امور نظامی می‌تواند قدرت نظامی این جریان را بسنجد و یک متخصص مطالعات دینی می‌تواند اندیشه‌های دینی این جریان را بررسی کند. به بیان دیگر از آنجا که این جریان یک واقعیت است، می‌تواند از سوی متخصصان مختلف مورد بررسی واقع شود.

اما فارغ از تحقق عینی این جریان، می‌توان از "داعشیسم" به عنوان یک رویکرد سیاسی نام برد. داعشیسم یا مکتب داعش شاید قرن‌ها پیش حضور داشت.  حتی شاید بتوان گفت در ایده «شهر خدای» آگوستین قدیس در قرون میانه مسیحی چیزی داعشی در نفی شهر انسانی وجود داشته باشد.

برخی معتقدند که داعشیسم به خوارج و ابن‌تیمیه در سنت اسلامی باز می‌گردد. داعشیسم مکتبی ریشه در گذشته انسانی دارد. برخی اگر چه نام داعش را نداشتند، اما مانند این جریان فکر می‌کردند. کسانی در مصر و افغانستان و عربستان به دنبال نابودی جهان و وضع مدرن فکر کرده‌اند. داعشیسم مکتبی است که می‌تواند در زمان‌های مختلف بازتولید شود و دوام یابد.

هر چند این جریان ریشه در گذشته دارد، اما آنچه با داعش روی داده، زایش داعشیسم است. داعشیسم انسجام یک ظرفیت در اندیشه و عمل گذشته است. تفاوت داعش با القاعده آن است که توانست جهان را با جدیت بیشتری تهدید کند، جغرافیای بیشتری را تهدید کند و خود را به عنوان جریانی جدی به همگان نشان دهد.

داعشیسم مکتبی است که ادعای اسلامی بودن دارد. هر چند این جریان فکری در تحقق خود از علل مختلفی تغذیه می‌کند و در این خصوص ارزیابی‌های زیادی دارد، از جمله آنکه صدا و سیما آن را جریانی تکفیری-صهیونیستی می‌خواند، اما آنچه آن را قوام می‌دهد، وضعیتی در مقابل همه مظاهر مدرن و نیز تفکراتی است که در مجموعه نصوص مقدس نیامده است. روی نقدی و سلبی داعش راه را برای روی ایجابی باز می‌کند که می‌خواهد وضعیت اسلامی به زعم خود را ایجاد کند.

نگارنده پیشتر در این خصوص نوشته است که داعش حتی با تفسیر اسلام نیز مخالف است و معتقد است ظاهر کلام خداوند باید اجرا شود. این جریان به علم دینی نیز اعتقادی ندارد، ‌فلسفه و عرفان سهل است که کلام نیز برای ایشان بی‌معنا و بی‌کارکرد است. در دیدگاه این جریان تکفیری برای مسلمان بودن، باید جهان کفر را بسوزانی و کافران را بکشی. رفاه در این جهان معنایی ندارد و باید به زور سرزمین‌ خود را گسترش دهی و دیگران را مسلمان کنی و در این‌جا مسلمان یعنی کسی که چشم و گوش بسته بتواند برای عقیده آدم بکشد. داعشیسم اما نه با شمشیر مدرن که با فکر مدرن مشکل دارد. در گوشه و کنار قلمرو داعش آخرین تجهیزان مدرن دیده می‌شود و حتی اینترنت برای نشر جنایات مورد بهر‌ه‌برداری واقع می‌شود. داعشیسم نه در مقابل تکنولوژی که در مقابل فکر است و غافل از اینکه همین تکنولوژی زاییده فکری مدرن است که او در پی نابودسازی آن برنامه ریزی می‌کند.

پیروزی داعش نابودی داعش است

استقرار داعش و پیروزی این جریان مساوی نابودی این جریان است. داعش هر آنچه لازمه یک دولت یا حکومت در جهان مدرن از جمله مرز، قانون و قرارداد را نقض می‌کند. برای داعش جهان امروز از آنجا که محصول انسان‌هایی است که عقایدشان را قبول ندارند، نابود شدنی است.

در جهان امروز با کشیدن دیوار به دور خود و ایجاد یک جزیره خودمانی و با قطع رابطه با کل جهان نمی‌توان به تاسیس حکومت اقدام کرد. نابودی حکومت طالبان مبتنی بر القاعده در افغانستان به عنوان یک حکومت نشانه‌ای از این وضع خودبراندازانه بود.

داعش خود را نقض می‌کند. این جریان نمی‌تواند به عنوان یک موجود در جهان امروز اعلام موجودیت کند، چه اساس آن نقض بستر وجودی است که قرار است خود را در آن ساختار و با رفتار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی به رسمیت بشناساند.

داعشیسم پس از پایان داعش

هرچند داعش خود را نقض می‌کند اما داعشیسم تازه در آغاز راه است. داعشیسم ادعایی فکری است و جایگاه فکر نه در جغرافیا که در اذهان است.

داعشیسم مدعیاتی دارد، نفی این مدعیات با موشک و تفنگ ممکن نیست و باید در عرصه نظری به آنها پرداخت و این نیازمند بازاندیشی در جهان جدید است. جهانی که در آن زندگی می‌کنیم و باید تکلیف خود را با امور جدید مشخص کنیم.

اندیشمندانی چون امام خمینی، شهید مطهری، علامه طباطبائی و ... می‌توانند راه را به سوی پایان داعشیسم باز کنند. آنان که جهان مدرن را نه یک موجودیت که یک امکان می‌دانند، امکانی که می‌توان از آن در فعلیتی جدید مانند جمهوری اسلامی استفاده کرد.

پایان داعش پایان داعشیسم نیست، اما آنچه ضرورت دارد آغاز مواجهه جدی با داعشیسم است. در اقدامات عملی با کنارگذاشتن اختلافات و تبعیض‌های مذهبی در خاورمیانه و روی‌آوردن به سیاست‌های رحمانی و انسانی در جهان اسلام می‌توان به تنگ کردن عرصه برای انگیختن مسلمانان برای جلب به این جریان اقدام کرد.

میثم قهوه‌چیان

captcha