مستند سینمای شریفی است، چون آنچه که تصویر میکند برگرفته از حقیقت است. این واقعنگاری هنگامی که با موضوعات دراماتیک و دردناکتر همراه باشد شدت تاثیرگذاریاش چند برابر میشود. توضیحات فوق درباره مستند «با صبر زندگی» کاملاً معنا پیدا میکند.
در این کار گوشهای از آنچه که بر کودکان سوری میرود، روایت میشود. این مستند روایت تبادل مردم محاصرهشده فوعه و کفریاست، اما کار تلاش کرده با فاصله گرفتن از معرکه جنگ، که در عمده مستندهای تولید شده از اتفاقات سوریه شاهد آن هستیم، عشق و روابط انسانی میان خانوادههای سوری و شرایطی که برای کودکان جنگ به وجود آمده را به تصویر کشیده و روایت کند.
این کار یک تفاوت آشکار با اکثر مستندهایی که در گذشته تولید شده دارد، آنهم اینکه در این تولیدات، معمولاً صحنههای جنگ تصویر میشود، اما در «با صبر زندگی» کاملاً وضعیت تفاوت دارد، چون آنچه میبینیم به روابط آدمها با خانوادهایشان تصویر میشود، البته برخی تصاویر مستند دردآور است و بهنوعی تماشاگر را میآزارد، اما نیاز چنین کارهایی، تلخی است زیرا در پس آن درد تاثیرگذاری و معرفتبخشی بیشتر میشود.
اوج این مستند را در یک سوم پایانی فیلم میتواند دید؛ آنجایی که لحظه دیدار اعضای خانواده بعد از یک دوری دوساله است. در این قسمت تنوع احساسات به هم گره میخورد. شادی، غم، هیجان، دلنگرانی و... گوشهای از اتفاقاتی است که در صحنههای این قسمت مشاهده میشود. پدری که پس از دو سال فرزند کوچک خود را در آغوش میگیرد یا مادر و دختری که در غم از دست دادن همسر و فرزندشان گریه میکنند.
جدا از داشتههای این فیلم سینمایی، نکتهای بسیار مهم وجود دارد که نمیتوان از آن غافل بود. آنهم اینکه این آثار میبایست پخش گسترده جهانی شود تا مردم سراسر دنیا ببینند چه اتفاقاتی در سوریه رخ میدهد، بهویژه که بنگاههای خبرپراکنی غرب این اجازه را نمیدهد که بسیاری از اتفاقات سوریه برای مردم بازگو شود.
مطلب دیگر اینکه، مستند «با صبر زندگی» نمیخواهد چیزی را به تماشاگر بقبولاند بلکه تنها آنچه که رخ داده شده، تصویر میشود. برای همین است وقتی بازی بچهها در پایان فیلم نشان داده میشود، میتوان آرمانهای مقاومت را بهخوبی در آن بازیهای کودکانه مشاهده کرد. به هر حال مستند «با صبر زندگی» همانند هر کاری، دارای نقاط ضعف نیز است، اما این ضعف در مقابل مفاهیم والا و عظیم کار به اندازهای کوچک است که نباید چندان به آن جدی پرداخت، تنها باید از حرکات دوربین و استفاده بیش از حد از موسیقی به عنوان ضعفهای تکنیکی نام برد.
مطلب پایانی به بنیاد روایت فتح بر میگردد. این بنیاد که عنوان پرچمدار عاشواریی (شهید آوینی) را برای خود انتخاب کرده با حمایت خود از تولیداتی که محور و موضوعشان سوریه و عراق هستند میتواند بلندگویی رسا در بیان مظلومیت ملتها در مقابل ظلم داعشیان است.