حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد دارستانی از دوستان و اقوام شهید حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی تقوی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، اظهار کرد: بعد از آن که نامزد کردم، به واسطه ازدواج شهید با خواهر همسرم، خویشاوند شدیم. پیش از این، در حوزه علمیه و مدرسه معصومیه قم با هم تحصیل میکردیم و زمینه آشنایی ما فراهم شده بود.
وی از نخستین مهمانی شهید تقوی یاد و عنوان کرد: ایشان زودتر از من ازدواج کرد و ما را به منزلش دعوت کرد. وقتی وارد منزل شدم متوجه شدم بوی غذا به مشام نمیرسد. هنگامی هم که سفره را گستردند، باز هم دیدم بویی نمیآید. به یکباره دیدم که ظرفی آب و دوغ را همراه با چند کاسه وسط سفره گذاشت و به ما تعارف کرد که میل کنیم!
دارستانی در ادامه این مطلب اظهار کرد: شهید تقوی گفت: مدت دو تا سه روز با همسرم کلنجار رفتم تا این گونه از شما پذیرایی کنم. با این کار خواستم حساسیتهایی که در مهمانیها برپاست از بین برود. آنقدر این موضوع برای من جا افتاد و جدی شد که گاهی تکههای خربزه را در آب دوغ میزدم و میخوردم.
وی گفت: این رفتار شهید سبب شد که هفتهای دو تا چهار روز مهمان منزل هم باشیم و رابطهای صمیمانهتر و بهتر بین خانوادههای ما برقرار شود. گاهی ایشان صبح تماس میگرفت و میگفت که کلهپاچه بار گذاشتهاند و به منزل آنها برویم. یا مرغی را ظهر به منزل ما میآورد و میگفت که ما نهار اینجا هستیم. این موضوعات باعث شد که رفت و آمد ما حالت عادی به خود بگیرد.
دارستانی از بااستعداد بودن شهید تقوی در فهم حدیث و روایت یاد کرد و افزود: ایشان علاقه زیادی به احادیث داشت و اگر بخواهم از سیر و سلوک ایشان بگویم، باید به سیر و سلوک معرفتی و حدیثی ایشان اشاره کنم. شهید تقوی علاقه زیادی به احادیث داشت و همیشه کتاب حدیث به همراه داشت. گاهی نیز رو به من میکرد و میگفت حدیثی بخوانم؟ با این کار، فضا را تغییر میداد. فهم و درک بسیار عالی در این حوزه داشت.
وی با اشاره به رفاقت و دوستی شهید در طول مدت طلبگی، ادامه داد: در طول هفت سال که همدرس بودیم، شخصی را مانند ایشان ندیدم. شهید تقوی تنها کسی بود که میتوانستم به او اعتماد کنم. این ویژگی شهید فقط شامل حال من که از اقوام او بودم نمیشد، بلکه درباره همه افراد صدق میکرد. گاهی به او میگفتم اگر من را به بدترین خطا و معصیت به دادگاه ببرند، حتی یکی از دوستان هم برای اینکه بداند من را به چه جرمی گرفتهاند به سراغم نمیآید و پیگیر کارهایم نمیشود، ولی تو تنها کسی هستی که این کار را میکنی.
دارستانی با تاکید بر اینکه رسیدن به فیض شهادت حق شهید تقوی بود، افزود: شهید اگر میدید که در اطرافیان و دوستان کسی هست که به پول نیاز دارد، دریغ نمیکرد. این کار را در شرایطی انجام میداد که روزهای نخستین ازدواجش بود و معمولاً در چنین اوقاتی همه به مال نیاز دارند. گاهی فرش منزلش یا طلای همسرش را میفروخت و گره از کار دیگران باز میکرد.
وی با بیان اینکه شهید تقوی اصول دوستی را رعایت میکرد، گفت: پیش از شهادت شهید به هم قول داده بودیم که هر یک از ما از دنیا رفت، اگر دوستان وی بر سر مزارش نیامدند، نفر دوم بر سر مزار او حاضر شود و شب تا به صبح عاشورا و ادعیه بخواند. همیشه به هم میگفتیم که دوستی و رفاقت باید برای آخرت انسان به کار بیاید و نه فقط در دوران دنیا.
دارستانی درباره فعالیتهای شهید تقوی اظهار کرد: ایشان بعد از آن که درس حوزه را گذراند، به دانشکده هنر رفت و در آنجا مشغول به کار شد و سپس به حوزه علوم قرآنی ورود پیدا کرد و به سازمان فعالیتهای قرآنی دانشگاهیان کشور رفت و به حوزه اجرایی ورود پیدا کرد. به ظاهر این گونه بود که از قم دور شده است، ولی در تهران مشغول به فعالیتهای ارزشمندی در عرصه کار و مدیریت شد.
وی از ارتباط بسیار خوبی که با شهید داشت یاد کرد و افزود: ایشان در دوستی نمونه بود و هر کسی میتوانست در سختیها روی او حساب باز کند. وقتی خبر شهادت او را شنیدم تعجب نکردم، چون فکر میکردم که لایق شهادت باشد. ایشان با لب تشنه در ماه مبارک رمضان به شهادت رسید و این نوع شهادت مایه غبطه و حسرت است.
دارستانی با اشاره به اینکه پیش از این و در گذشته به این موضوع دقت نمیکردم که خون شهید میتواند بر جامعه اثرگذار باشد، ادامه داد: این موضوع درباره شهید تقوی صدق کرد و خون او و شهدای دیگری که در این حادثه به شهادت رسیدند، سبب شد که 200، 300 نفر از نیروهای داعش در شهرهای مختلف از جمله چابهار، کرمانشاه و ... به هلاکت برسند و قلع و قمع شوند.