به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی تقوی، 17 خرداد در حمله تروریستی داعش به مجلس شهید شد. از وی پنج پسر و یک دختر به یادگار مانده است. در این مقال گفتوگویی با دومین فرزند ایشان، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدحسین تقوی داشتهایم تا به بررسی ابعاد شخصیتی و علمی این شهید بپردازیم.
ـ لطفاً درباره نحوه تربیت فرزند شهید تقوی برایمان بگویید.
پدرم با اینکه مشغله بسیاری داشت، از افرادی نبود که خانواده را به حال خود رها کند. ایشان به نحوه تربیت فرزندان اهمیت بسیاری میداد. پدرم در دوران کودکی خیلی توجه داشت و به صورت غیرمستقیم ما را مدیریت میکرد.
شهید تقوی بر نحوه ارتباط فرزندانش با دوستان آنها دقت نظر داشت. اغلب اوقات مجالس روضه در منزل ما برپا بود که با تدبیر ایشان انجام میشد و گاه نیز در مجالس اهل بیت(ع) شرکت میکردیم. گاهی نیز ایشان من و برادرانم را همراه با دوستان طلبه خود به سفر میبردند. محیط زندگی ما را این گونه ساختند تا رشد خوب و سالمی در این باره داشته باشیم.
ـ آیا ورود شما به حوزه علمیه نتیجه توصیههای پدرتان بود؟
ایشان هیچ اجباری به ما نکردند که وارد حوزه علمیه شویم، ولی فضا را به نحوی آماده کرده بودند که به این سمت و سو رغبت داشته باشیم. ایشان به اینکه ما نیز به جامعه طلاب ورود کنیم علاقهمند بود. البته ما برادران همگی اتفاق نظر داریم که اگر میخواستیم وارد بازار کار شده و یا دانشجو شویم، ایشان به ما کمک میکرد و در همه زمینهها راهنمای ما بود.
ـ آیا نحوه تربیت شهید بر فرزندانشان را اثرگذار میدانید؟ در این رابطه خاطرهای دارید؟
پدرم از دوران کودکی بارها به ما میگفت که مال دنیا خیلی ارزش ندارد. فقرای زیادی درب منزل ما را میزدند و به اصطلاح پاتوق آنها آنجا بود و مشتری دائمی ما بودند و میدانستند که دست خالی برنمیگردند. ایشان وضع مالی خوبی نداشت، ولی هیچگاه این موضوع پیش نیامد که فقیر را از درب خانه بدون دادن پول، غذا یا لباس رد کنند.
در دوران کودکی، ایشان برای من و برادرم یک آمبولانس و اتوبوس خریده بود. ما آنها را خیلی دوست داشتیم. یک روز فقیری جلوی درب منزل آمد. شاید ایشان میخواست ما را بیازماید که تربیتش اثرگذار بوده یا خیر. نزد ما آمد و گفت که خانمی جلوی درب آمده است که فرزند کوچک دارد و او هم اسباببازی میخواهد. شنیدن این سخن باعث شد که ما اسباببازیهایی را که دوست داشتیم به فرزند آن خانم فقیر بدهیم. این عملکرد نتیجه آموزش غیرمستقیم ایشان به ما بود.
این رفتار و تربیت ایشان اثر قابل توجهی بر ما گذاشته بود؛ به عنوان مثال یک روز یکی از برادرانم دوشاخه تلفن را به پریز برق زد و تلفن سوخت، پدرم ناراحت شد ولی برادرم سریع گفت، مگر شما همیشه نمیگویید که مال دنیا ارزش ندارد! این بود که پدرم برادرم را رها کرد.
ـ درباره ویژگیهای اخلاقی شهید بگویید. کدام خصائص ایشان بارزتر بود؟
ایشان خیلی صبور بود و این خصلت تنها خصیصهای نبود که خانواده ایشان از آن بگویند. با وجود اینکه ایشان مشکلات بسیاری داشتند، ولی از طمأنینه برخوردار بود و زود برآشفته نمیشد و همین موضوع باعث شده بود که در این حوزه نمونه شود.
پدرم به برادر بزرگترم میگفت که هر گاه احساس کردی باید ازدواج کنی، به پول آن فکر نکن. خدا درست میکند. ایشان در این باره توکل بسیار قوی داشت. پول این روزها موضوعی است که دغدغه همه افراد است و قطعاً برای ما نیز مساله قابل توجهی بود. ولی توصیههای پدرم باعث شد که هر دو برادر با هم برای ازدواج اقدام کردیم و با توجه به توکل قوی که پدر داشت و مال دنیا برای بیاهمیت بود، هزینه مالی مراسم ازدواج نیز فراهم شد.
ـ درباره نحوه برخورد و رفتار ایشان با اعضای خانواده بیشتر توضیح دهید.
شهید تقوی علاوه بر ارتباط خوبی که با اعضای خانواده داشت، برای درمان، تغذیه و ... ما به خوبی هزینه میکرد و میگفت غذاهای خوب و طبیعی بخورید. پول این چیزها را خدا میرساند.
ایشان در کمک به دیگران دستش تنگ نبود. اوقاتی که مهمان داشتیم، ایشان از هیچ چیز کم نمیگذاشت و در حدی که اسراف نباشد، از مهمان پذیرایی میکرد. همچنین وقتی به منزل کسی میرفت، دست خالی نمیرفت.
ـ آنچه که باعث شد شهید سیر رسیدن به فیض شهادت را طی کند چه بود؟
پدرم مصداق این حرف امام(ره) بود که «ما مامور به وظیفه هستیم». ایشان توجه میکرد که در آن ثانیه، لحظه و دقیقه چه وظیفهای دارد و همان را انجام میداد. نگاهش به وظایف کلی نبود. گاهی افراد به تحصیل علم، باز کردن گره از دیگران و ... به عنوان یک وظیفه نگاه میکنند. شهید تقوی موشکافانه به بررسی اوضاع میپرداخت و وقتی در جایی احساس میکرد باید کاری انجام شود، خود را به آن مشغول میکرد. این اقدام ایشان مصداق همان مثالی است که «از تو حرکت، از خدا برکت». این گونه رفتار ایشان از خداییترین نیتها بود.
برای مثال ایشان تشخیص داد که باید در حوزه گفتمان انقلاب روی خواص کار کند. تلاش ایشان در این رابطه به تاکید رهبر معظم انقلاب باز میگشت. بر این اساس ایشان تلاش کرد و دورههایی را برای خواص و طلاب با موضوع گفتمان انقلاب، آشنایی با اندیشههای رهبر معظم انقلاب و مبانی انقلاب از نظر فقهی به صورت جدی برگزار کرد. این کار را وظیفه میدانست. گاهی انسان علاقهمند است کاری انجام دهد، ولی ایشان از سر وظیفه این کار را میکرد.
شهید تقوی بسیار وظیفهشناس و دقیق بود و هر کاری را آغاز میکرد به پایان میرساند. میزان استراحت و خواب ایشان در کنار انجام وظایفش بسیار اندک بود و حتی تا سه جلسه در روز را شرکت میکرد و به دلیل همتی که داشت، در چند سازمان مشغول به فعالیت بود که مجموعههای پژوهشی سپاه، جهاد دانشگاهی و مجلس شورای اسلامی از نمونه آن بود.
ـ تاثیرپذیری ایشان از دوران هشت سال دفاع مقدس و حوزه علمیه تا به چه میزان بود؟
مدرک تحصیلی ایشان از حوزه علمیه اواخر عمر پدرم به دستش رسید و سطح سه بود. پایاننامهاش نیز که بر روی موضوعی تخصص بود و مدت سه سال روی آن کار کرده بود، با معدل 18.5 پذیرفته شد. آنچه که درباره ایشان نمود بسیار داشت، تسلطی بود که نسبت به احادیث داشتند و به صورت شبانهروزی به بررسی احادیث میپرداختند. ایشان بنیه حدیثی و علمی داشتند تا فایدهرسانی کنند. ایشان تاکید بسیاری روی احادیث داشت و تأمل بسیاری در این باره میکرد. همچنین در مسائل روز نیز دقت نظر و توجه داشت. همت ایشان معطوف به احادیث و مباحث روز بود که قوت فعالیت ایشان را تشکیل میداد.