سرانجام جدال نفس رحمانی و نفس شیطانی در آینه نهج‌البلاغه
کد خبر: 3619642
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۹۶ - ۲۳:۵۸
بخشعلی قنبری مطرح کرد:

سرانجام جدال نفس رحمانی و نفس شیطانی در آینه نهج‌البلاغه

گروه اندیشه: قنبری با اشاره به تفاوت‌های ذنب و سیئه از منظر نهج‌البلاغه، به شرح عباراتی از خطبه 76 نهج‌البلاغه در خصوص مکابره نفس رحمانی و نفس شیطانی پرداخت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، بخشعلی قنبری، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی و پژوهشگر نهج‌البلاغه، عصر امروز 25 تیرماه 96 در سلسله جلسات شرح عرفانی نهج‌البلاغه که روزهای یکشنبه از ساعت 16:30 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی برگزار می‌شود، به شرح و تفسیر فرازهایی از خطبه 76 نهج‌البلاغه پرداخت.

قنبری در ابتدای سخنان خود پیرامون خطبه 76 نهج‌البلاغه که در خصوص تشویق به عمل صالح بیان شده است، با اشاره به عبارت «خاف ذنبه» در این خطبه به توضیح تفاوت «ذنب» با دیگر اقسام گناهان پرداخت. وی در این رابطه گفت: روایات زیادی از تمام اهل بیت(ع) به دست ما رسیده است مبنی بر این که انسان، جز از گناه خودش نباید بترسد. از آنجا که جانشین‌های زیادی برای کلمه «ذنب» وجود دارد باید ببینیم مرز بین ذنب و سیئه کجاست؟

وی افزود: در نهج‌البلاغه، عنوان ذنب، پاره‌ای ویژگی‌ها دارد که آن ویژگی‌ها یا در سیئه نیست و یا به آن شدتی که در ذنب است در سیئه نیست. اولین ویژگی این است که در نهج‌البلاغه، ذنب با غفران همراه شده است. یعنی به لحاظ معناشناسی، کلمه استغفار با کلمه ذنب هم‌نشین شده است. هم‌نشینی مفاهیم، در معنای مفاهیم تأثیر مستقیم دارد؛ یعنی ممکن است دایره معنا را مضیّق و محدود کند و یا این که موسّع کند و توسعه دهد.

قنبری اضافه کرد: در نامه 45 نهج‌البلاغه عبارت «تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ» آمده است. از این عبارت معلوم می‌شود که «ذنب» جزء گناهانی است که استغفار به آن تعلق می‌گیرد. پس هرگاه گناهی بکنیم که نیازمند استغفار باشد، به آن ذنب می‌گویند. به عبارت دیگر، ذنب‌ها نیازمند استغفارند. در نهج‌البلاغه گاهی کلمه ذنب با کلمه عفو همراه شده است. میان «عفو» و «غفران» تفاوت وجود دارد. «غفران» جایی است که هم از گناه چشم پوشی می‌شود و هم گناه بخشیده می‌شود. یعنی کلاً آن گناه بخشیده می‌شود. اما «عفو» جایی است که فقط از گناه چشم پوشی می‌شود.

وی ادامه داد: یکی دیگر از ویژگی‌های ذنب این است که گاهی اوقات، قابلیت این را دارد که تبدیل به حسنه بشود. یعنی ما گناهی مرتکب می‌شویم، سپس توبه می‌کنیم و توبه ما پذیرفته می‌شود. اما گاهی آن گناه به حسنه تبدیل نمی‌شود. در مقابل، گاهی نه تنها گناه بخشیده می‌شود بلکه به حسنه تبدیل می‌شود. چنانکه در قرآن کریم است: «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ(سوره 25 آیه 70): خداوند بدي‌هايشان را به نيكي‌ها تبديل می‌كند». این معنا در نهج‌البلاغه برای ذنب به کار رفته است.

پژوهشگر نهج‌البلاغه در ادامه سخنان خود عنوان کرد: در نهج‌البلاغه گاهی کلمه ذنب با فعل «تَحُطُّ» همراه شده است. «تحطّ» یعنی کلاً گناه را از بیخ و بن بر می‌کند. ویژگی دیگر ذنب این است که اهل ذنب، مستحق رحمت پروردگارند. چنانکه در خطبه 140 آمده است: «يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ». ویژگی دیگر این است که ذنب، قابل پوشش است. یعنی معلوم می‌شود ذنب قابل عفو است. خود ذنب دارای مراتبی است. به یک بخش از ذنوب، عفو تعلق می‌گیرد و به بخش دیگری از ذنوب، غفران تعلق می‌گیرد. «تحطّ» به معنای غفران است و ستر و پوشش به معنای عفو است.

عضو هیئت علمی دانشگاه به توضیح درباره «سیّئه» پرداخت و اظهار کرد: سیئه دامنه‌اش فراتر از ذنب است. ذنب دامنه دینی دارد. مسئله گناه، اساساً دینی است، بر خلاف سیئه. ممکن است به یک خطای اخلاقی، سیئه گفته شود. یعنی رابطه ذنب و سیئه عموم و خصوص مطلق است؛ هر ذنبی، سیئه است اما هر سیئه‌ای ذنب نیست. بهضی سیئه‌ها ذنب نیستند بلکه صرفاً مربوط به عرف و عادتند. مثلا در عرف، یک قاعده‌ای وجود دارد که اگر آن را رعایت نکنیم سیئه کرده‌ایم، در حالی که گناه نکرده‌ایم.

وی افزود: در نهج‌البلاغه دامنه سیئه گسترده‌تر از ذنب است و شامل خطاهای اخلاقی و عرفی هم می‌شود. در حالی که ذنب، صرفا مشتمل بر خطاهای دینی است. در نهج‌البلاغه برخی از سیئات مربوط به اعمال عرفی هستند، خصوصا در مسافرت‌های امیرالمومنین(ع). مثلا وقتی ایشان وارد شهر «انبار» شد، مردم شهر رسوماتی راه انداختند. حضرت به آنها فرمودند اگر این کارها را نکنید، تصور می‌کنید سیئه‌ای مرتکب شده‌اید. یکی از کارهای اساسی ادیان، اصلاح نگاه مردم به سیئات است. برای مطالعه بیشتر در این زمینه به آثار «ایزوتسو» مراجعه کنید.

بخشعلی قنبری با خواندن فراز دیگری از خطبه 76 نهج‌البلاغه ادامه داد: رسیدیم به عبارت «كَابَرَ هَوَاهُ». امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: خدا رحمت کند، کسی را که با هوای خودش مبارزه کند. «کابَرَ» از ریشه کبر است. وقتی به باب مفاعله می‌رود معنای «بین اثنین»‌ای دارد یعنی میان دو اسم است. در باب مفاعله، هم زدن است و هم خوردن. یعنی یک طرفه نیست؛ زد و خورد نیست. وقتی گفته می‌شود «ضارب جواداً علیاً» یعنی آغاز زدن با جواد بوده است، اما در عین حال، از علی هم ضربه خورده است.

وی در مقام نتیجه‌گیری از این مقدمه گفت: در این جا یک نکته ظریف بلاغی وجود دارد. وقتی حضرت می‌فرمایند «کابَرَ هواه» یعنی درون انسان یک نفس رحمانی وجود دارد و یک نفس شیطانی. این دو نفس با هم زد و خورد کرده‌اند اما غلبه با نفس رحمانی بوده است. نفس رحمانی هم ضربه خورده است اما در نهایت این نفس رحمانی توانسته است نفس شیطانی را زمین بزند. انسان در درون خودش با هوای نفس مبارزه می‌کند.

قنبری در خصوص چرایی استفاده اطلاق لفظ «هوا» بر نفس امّاره خاطر نشان کرد: هوا، هر آن میلی را گویند که انسان را از جایگاه تعالی و مطلوبش پایین بیاورد. در قرآن هم آمده است: «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى (سوره 53 آیه 1): سوگند به ستاره چون فرود می‌آيد». انسان یک آسمان تعالی دارد. بعضی چیزها او را از آن آسمان پایین می‌کشد که به آن چیزها، هوا می‌گویند. خود مکابره یعنی این که نفس رحمانی و نفس شیطانی، کبر و بزگی خود را به یکدیگر نشان می‌دهند و در نهایت، کبر رحمانی بر کبر نفسانی غلبه پیدا می‌کند.

captcha