هر ایرانی روزانه که به خیابان قدم میگذارد با انواع متکدیانی مواجه میشود که با شیوههای مختلف سعی در جلب ترحم مردم دارند، اگر زمانی تنها معلولان و در راه ماندگان بودند که دست یاری به سوی مردم دراز میکردند اما دیر زمانی است که افراد دیگری نیز به آنان پیوستهاند و از شیوهها و راههایی برای سوءاستفاده از احساسات مردم استفاده میکنند.
اگر زمانی این افراد صورتک نابیناها و معلولان را به خود میگرفتند و نقش آنها را بازی میکردند، برخی دیگر ادعای بیمار بودن خود و اعضای خانواده خود را مطرح میکردند و با توجه به شرایط بیمارستانی و گران بودن خدمات درمانی زمانی این ادعاهای آنان تا حد زیادی مورد توجه مردم عادی قرار میگرفت.
این افراد از همان زمان اسنادی اعم از عکس رادیولوژی و سونوگرافی تا برگه آزمایش را در دست میگرفتند و آن را ضمیمه ادعای خود کرده و تا بهتر دل مردم را به رحم آورده و بیشتر جیب آنان را خالی میکردند. ادعاهایی مانند بیمار بودن فرزند، همسر، پدر و مادر برای تمام ایرانیان آشنا است در جلوی در مساجد تا خیابان و حتی درب بیمارستانها زمانی محل تجمع این افراد بود.
با اجرای طرح تحول سلامت از سوی وزارت بهداشت، اجرای خدمات درمانی توسط نهادهایی که خود دارای بیمه پایه بوده به تمامی افراد تحت سرپرستی خود این خدمات را ارائه میکنند بهانه از دست این افراد گرفته شده و دیگر حضوری در خیابان نداشتند. چرا که با آغاز طرح تحول سلامت خدمات درمانی از 40 به 6 درصد در بیمارستانهای دولتی رسید، از سوی دیگر دسترسی به خدمات درمانی در تمامی نقاط کشور افزایش یافته و تمامی افرادی که نیاز به خدمات درمانی دارند در مراکز دولتی تا پایان مراحل درمان خود میتوانند از این خدمات بهره برند.
کاهش هزینههای درمانی
عمده هدف طرح تحول سلامت کاهش هزینههای کمر شکن درمان و بستری در بیمارستانها و حفاظت از مردم در برابر این هزینهها بود در این رابطه محمد آقاجانی معاون درمان وزارت بهداشت به ایکنا گفت: کاهش سهم پرداختی بیماران با هدف حفاظت مالی شهروندان در برابر هزینههای سلامت با محوریت اقشار آسیبپذیر، از طریق ساماندهی تامین خدمات بیمارستانی و کاهش پرداخت سهم بیماران در بیمارستان های دواتی در کشور اجرا شد و هر بیماری که از این تاریخ به بعد ترخیص میشد مشمول این حمایت بود، در بسته حمایتی، هر بیمار بیشتر از ۱۰ درصد از هزینهها را پرداخت نمیکرد، بیمه هرچه قدر که تعهد داشت پرداخت میکرد و مابه التفاوت آن را از صندوق یارانه پرداخت کردیم. ضمن اینکه هموطنان بستری واجد بیمه پایه سلامت نیز تنها ۶ درصد از مبلغ صورت حساب تنظیمی مشمول این برنامه را بر اساس تعرفه و قیمت مصوب پرداخت میکنند.
وی افزود: بر اساس این برنامه در صورتی که بیمارستانی امکان ارائه همه خدمات مورد نیاز بیمار را نداشته باشد بر اساس زنجیره ارجاع میان بیمارستانی مصوب ستاد اجرایی دانشگاههای علوم پزشکی عمل خواهد کرد و مسئولیت و هزینه های نقل و انتقال بیماران (آمبولانس) و هزینه خدمات ارایه شده به عهده بیمارستان ارجاع دهنده است.
از سوی دیگر تمامی افرادی که ادعای بیماری صعب العلاج یا نادر و یا خاص فرزند یا یکی دیگر از اعضای خانواده خود را دارند تحت پوشش انواع بیمهها و زیر چتر حمایتی نهایتهای حمایتی مختلف شامل خیریهها تا بنیادها و نهادهایی مانند بهزیستی و کمیته امداد هستند بنابراین ادعای این افراد مبنی بر هزینه بر بودن درمان بیماری تا حد زیادی از اعتبار ساقط میشود.
شغلی برای کسب درآمد نجومی
سوء استفاده از احساسات شهروندان بارها و بارها مسئولان مختلف را در فکر چاره اندیشی برای حل این معضل انداخته و چنانکه عیسی فرهادی فرماندار تهران مردادماه سال گذشته پس از جمع آوری برخی متکدیان و معتادان متجاهر در پارکهای تهران، نسبت به کمک مردم به این متکدیان هشدار داد و عنوان کرد: شهروندان در شرایطی که دستگاههای حمایتی مانند بهزیستی و کمیته امداد وجود دارند و کمک را به روشی درست به فرد نیازمند انجام میدهند، نباید به متکدیان کمک کنند».
اما چرا این افراد همچنان از این حربه استفاده میکنند؟ برای این سوأل میتوان پاسخهای متفاوتی را مطرح کرد: نخستین آن شاید مزه کردن پول گدایی باشد باشد که بدون هیچ زحمتی و صرفا بر اساس مظلوم نمایی به دست میآید.
از سوی دیگر درآمد نجومی این افراد نیز دلیل دیگری برای ادامه کار متکدیان است، پیش از این فرزاد هوشیار، رئیس سابق سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران در طول اجرای طرحی با عنوان ساماندهی متکدیان که سال گذشته از سوی این نهاد اجرا میشد عنوان کرد: اطلاعات بهدستآمده نشان میدهد تکدیگری برای۵۰درصد متکدیان پایتخت به منظور رفع نیازهای اولیه آنها انجام نمیشود و به عبارت دیگر۵۰ درصد متکدیان تهران نیاز مالی ندارند و تکدیگری را به عنوان شغل برای کسب درآمد انتخاب کردهاند.
وی افزود: ۵ درصد از متکدیان در قالب گروههای خانوادگی و یا فامیلی فعالیت میکنند و شیوه تکدیگری خانوادگی به عنوان یکی از شیوههای مرسوم در میان این باندها رواج دارد. اطلاعات بهدستآمده نشان میدهد در شهر تهران با گداهایی مواجه هستیم که ماهانه سه تا هفت میلیون تومان درآمد دارند! و حتی گاهی دیده شده است که سود حاصله به قدری است که برخی خانوادهها برای تحریک احساسات و جلب درآمد بیشتر کودکان خردسال خود را مجبور به گدایی بر سر چهارراهها و معابر میکنند و این حضور به رونق درآمدها کمک میکند!
آگاه سازی مردم
با این اوصاف میتوان گفت درآمد سرشار و بدون زحمتی که برای متکدیان وجود دارد آنان را به ادامه این شغل ترغیب میکند، از سوی دیگر عدم آگاهی مردم در رابطه با سازو کار فعالیت متکدیان و دلرحمی ذاتی و دست به خیر بودن آنان این بهانه را به دست این متکدیان داده تا حتی با قطع دست و پا یا کور کردن چشم خود و افسانه سرایی و دروغ پردازی دل مردم را نرم کرده و در این راه از دادن نسبت بیماریهای صعب العلاج به خود یا خانواده خود و جعل مدرکی برای اثبات گفتههایشان استفاده کنند، هوشیار در این رابطه میگوید: «بر اساس قوانین کشور گدایی جرم تلقی شده و تحت عنوان «کلاشی» دستهبندی میشود و مردم با توجه به شیوه و شگردهای متنوع متکدیان از ارائه کمکهای مالی به آنها باید اجتناب کنند.
در این بین عدم اطلاع کافی مردم از عملکرد و یا قوانین و طرحهای اجرایی نهادها و سازمانهایی مانند وزارت بهداشت، کمیته امداد، بهزیستی و شهرداری دررابطه با متکدیان و حتی نحوه درمان و بستری بیماران در بیمارستانها و مراکز درمانی نیز دلیل دیگری برای سوء استفاده متکدیان فراهم میکند.
نیازمندان واقعی زیر چتر حمایت دولتی هستند
باید به این مسأله توجه کرد که این افراد نیازمند نیستند چرا که نیازمندان از سوی شبکههای مختلف حمایتی و مساجد محلات شناسایی و به نهادهای حمایتی معرفی میشوند در این رابطه مجتبی عبدالهی معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران میگوید: موضوع تکدیگری یک پدیده و ناهنجاری اجتماعی است که نباید به سادگی انگاشته شود و نباید فکر کنیم که این افراد فقط متکدی هستند، بلکه این افراد به وسیله یک شبکه مافیایی کنترل و هدایت می شوند و برخی از آن ها وضعیت خوبی دارند و البته رقم قابل توجهی را به عنوان متکدی از این راه جمع آوری میکنند. بخش عمده ای از این افراد نیازمند واقعی نیستند و نیازمندان واقعی به وسیله شهرداری و سایر ارگان ها و سازمان های مربوطه شناسایی و حمایت می شوند و در یک زنجیره حمایتی از سوی کمیته امداد و شهرداری، بهزیستی و سایر نهادها قرار می گیرند.
یاسر مختاری