آزادگان، معنایی که در سینما درک نشد
گروه هنر: آزادگان در سینمای ایران حضور پررنگ ندارند، گرچه چند کار خوب در این زمینه تولید شد، اما این تولیدات به لحاظ کمی در حدی نبوده که بتوان از آنها به عنوان شاخصه کافی برای سینمای دفاع مقدس نام برد.
فردا 26 مرداد ماه، سالروز آزادسازی آزادگان هشت سال دفاع مقدس است، رویدادی که در زمان خود توانست موجی از شادی در کشور اسلامی ما ایجاد کرد. این رویداد در فیلمهای بسیاری مد نظر قرار گرفت، اما هیچیک از آنها نتوانست همانند فیلم «بوی پیراهن یوسف» تاثیر گذار باشد، به نحوی که هنوز بعد از گذشتن بیش از 20 سال دیدن این فیلم خالی از لطف نیست. به هر حال در این یاداشت میخواهیم به بهانه سالروز آزاد سازی شهدا میخواهد ارزیابی اجمالی از چند کاری فاخری که در این حوزه ساخته شده، داشته باشیم.
«بوی پیراهن یوسف» عاشقانهای شاعرانه در وصف ارزشهای دفاع مقدس
«بوی پیراهن یوسف» ساخته ابراهیم حاتمی کیا سال 74 روی پرده سینما رفت و توانست نظرات متفاوتی را به سمت خود جذب کند، اما این این فیلم در میان مردم مقبولیت بسیاری بالایی پیدا کرد. این کار یک داستانی درام بسیار قوی داشت. خواهری که برای یافتن برادر آزادهاش به ایران باز میگردد و با پیرمردی آشنا میشود که وی نیز پسری مفقودالاثر دارد. در این فیلم موضوع و پیام اصلی امید و توکل است که به انسانها این انگیزه را میدهد که راهشان را ایمان و باور ادامه دهند.
مجموعه عواملی که برای این کار انتخاب شدهاند بسیار خوب انتخاب شدهاند. در این کار بازی خیرهکننده از علی نصریان میبینیم و نیکی کریمی بازی نسبتاً قابل قبولی از خود ارائه میدهد، اما درباره فیلم «بوی پیراهن یوسف» یک نکته را به عنوان امتیاز شاخص میتوان نام برد، آنهم موسیقی خیرهکننده فیلم است که توسط مجید انتظامی درست شده و از آن باید به عنوان کاری تکرار نشدنی نام برد.
«دستهای خالی» فیلمی پیشکش اباعبدالله
ابوالقاسم طالبی نویسنده و کارگردان این فیلم سینمایی در تجربه جدید خود سعی کرده باوری را بپروراند که ریشه در قلب تمامی ایرانیان و شیعیان جهان دارد. آنهم عشق به امام حسین (ع) است. طالبی در این فیلم عشق به سیدالشهدا را از طریق یک آزاده بیان میکند، آزاده ای که فرزندش به ناحق در آستانه ازدواج است، اما عشق وی به امام حسین (ع) سبب نجات فرزندش میشود. در این کار لحظات احساسی فراوانی وجود دارد که به سبب بازی خیرهکننده مرحوم خسرو شکیبایی فراموش نشدنی است.
این فیلم در زمان اکران به ناحق نتوانست در جشنواره فجر نظرات هیئت انتخاب را به سمت خود جذب کند. همین مسئله نیز سبب که مریلا زارعی بازیگر این فیلم در نشست خبری «دستهای خالی» تماشاگران کثیری را به سمت خود بکشاند. این فیلم در سینماها فروش چندانی نداشت، اما در شبکه نمایش خانگی توانست تحسین بسیاری را برانگیزد و فروش بسیاری خوبی نیز داشته باشد.
«کیمیا» ملودرامی در سینمای دفاع مقدس
احمدرضا درویش فیلمساز خوش فکر و خوش تکنیک سینمای ایران در «کیمیا» تجربهای جدید را آزموده است. فیلمی خانوادگی که با دفاع مقدس پیوند خورده است. در این فیلم داستان پدری آزاده روایت میشود که بعد از سالها از اسارت آزاد میشود و به دنبال فرزند خود میگردد، اما وقتی فرزندش را مییابد متوجه میشود حضورش نزد دختر، باعث اذیت وی شد و به نوعی آیندهاش را خراب میکند، برای همین از خواسته قلبی خود میگذرد و بچه را به زنی که وی را بزرگ کرده میسپارد.
این فیلم نقاط طلایی بسیاری دارد، اما بخش ابتدایی این فیلم سینمایی یکی از شاهکارهای سینمای ایران است که تماشای چندین باره آن، هنوز هم خالی از لطف نیست. دیگر امتیاز این فیلم را در بازیهای درخشان آن میتوان نام برد. خسرو شکیبایی، بیتا فرهی و رضا کیانیان بازی خیره کننده از خود ارائه میدهد، همچنین کارگردانی ان فیلم از دیگر امتیازات این فیلم سینمایی است.
«دوئل» فیلمی جنگی با ظاهری فاخر
«دوئل» تجربه دیگر احمدرضا درویش کاری دیگری از سینماگر خوب کشورمان احمدرضا درویش است که از آن باید به عنوان کار تکنیکی نام برد. این فیلم از بعد درام شاید آنچنان که «کیمیا» احساسی بود، ویژگی مورد نظر را نداشته باشد، اما به لحاظ تکنیکی یکی از خوش فرمترین فیلمهایی است که در سینمای پس از انقلاب ساخته شده است. در این کار هم باز یک آزاده محور است که پژمان بازغی نقش آن را ایفا کرده است. جدا از جذابیتهای بصری همانطور که گفته شد در فیلم جذابیت چندانی مشاهده نمیشود، جز صحنهای که پرویز پرستویی به عنوان بازیگر میهمان در آن حضور دارد. درباره بازیهای این فیلم هم باید گفت امتیاز آنچنان شاهکاری در فیلم وجود ندارد، که بخواهد در یاد بماند.
«نفوذی» فیلمی که دیده نشد
فیلم سینمایی «نفوذی» ساخته احمد کاوری و مهدی فیوضی یک اثر جاسوسی است که در سینمای ایران نمونه آن کم تولید شده، است. نکته جالب اینجاست که در این کار کلیشه پردازی جایی ندارد و تماشاگر تا پایان نمی توان پایان فیلم را تشخیص دهد، اما افسوس که این کار خوب نه در بین منتقدان به درستی دیده شد نه فروش آن در گیشه مطلوب بود. بازیهای این فیلم سینمایی نیز بسیار خوب و روان بود و از آدمها در قالبی نو بازی گرفته شده بود، بهنحویکه چهرهای که از آزاده در این فیلم ترسیم شده بود تا به حال در فیلمی ندیده بودیم.