با اينكه ديروز افغانستان نود و هشتمين سالروز استقلال خود را جشن گرفت اما هنوز سايه ترور و خشونت بر سر اين كشور اسلامی وجود دارد كه يكی از آخرين نمونههای دهشتناک آن كشتار شيعيان ميرزاولنگ و سر پل به دست گروههای تكفيری فعال در اين كشور بود كه میتوان يكی از عوامل آن را ضعف دولت به اصطلاح وحدت ملی افغانستان در تأمين امنيت شهروندان خود دانست در اين خصوص پيرمحمد ملازهی، كارشناس مسائل آسيا و شبه قاره در گفتوگو با كانون خبرنگاران
ايكنا،
نبأ، گفت: دولت ضعيف افغانستان خود درگير مسائل قومی است و هر كسی بهدنبال سهم خود از قدرت است تا جايی كه ما چندی پيش شاهد آن بوديم كه برخی معاونان رئيس جمهور در آنكارا تركيه جبهه ملی افغانستان را ايجاد كردهاند كه در واقع خواهان سهم خود از قدرت هستند و دغدغه افغانستان، دين و يا ديگر موارد را ندارند اين ضعف دولت باعث قدرتگيری و خودنمايی گروههای افراطی در جای جای اين كشور میشود.
وی با اشاره به اينكه ماهيت خشونتها عليه شيعيان افغانستان بيش از آنكه ريشه در مسائل مذهبی داشته باشد، بيشتر متأثر از اختلافات قومی و قبيلهای است، افزود: دولت اگر میتوانست از نيروهای مردمی كه در واقع نيروهای بسيجی هستند كه از خود در برابر افراطيون دفاع میكنند حمايت لازم را به عمل آورد ما شاهد فاجعهايی كه در برابر ميرزاولنگ اتفاق افتاد، نبوديم چراكه نيروهای بسيج مردمی مدتها در برابر اين گروهها مقاومت میکردند اما با عدم پشتيبانی تسليحاتی و نبود آموزشهای لازم نتوانستند ادامه دهند چراكه گروههای تكفيری از لحاظ نظامی و اداوات و تجهيزات جنگی دست بالا را دارند كه در نهايت اين منطقه مورد هجوم، اشغال داعش قرار گرفت.
ملازهی با بيان اينكه بايد ميان طالبان و ديگر گروههای تروريستی مانند داعش در افغانستان تمايز قائل شد، افزود: با اينكه در ميان طالبان گروههای افراطی مثل لشکر جنگوی وجود دارد ولی بر اساس مكتب ديوبندی، شيعه تكفير نمیشود اما داعش برای نفوذ هرچه بيشتر در افغانستان اهدافش را در مذهبی كردن جنگ بين شيعه و سنی تعريف كرده است كه هر چه قدر تضاد و شكافها ميان شيعه و سنی عميقتر شود به همان ميزان نفوذ داعش زيادتر میشود.
وی ادامه داد: طالبان را بايد قدرت بومی افغانستان بهشمار آورد كه به دنبال كسب تمام و يا دست كم شراكت در بخشی از قدرت در افغانستان است اما تفكر داعش، تفكری جهانی است كه میخواهد افغانستان هم بهعنوان يک امارت زير پرچم خلافت اسلامی قرار گيرد كه اين خود زمينههای تضاد و درگيری ميان آنان را فراهم آورده كه مواردی از آن را مانند آنچه كه در ننگرهار روی داد شاهد بودهايم. بنابراين، طالبانی كه انتظار دارد كه يا قدرت را به كامل به دست گيرد يا شريک قدرت شود قتل عام و تكفير شيعيان كه 20 تا 25 درصد از جمعيت كشور را تشكيل میدهند به نفعش نخواهد بود.
اين كارشناس مسائل آسيا و شبه قاره با بيان اينكه اكثر رهبران شيعه افغانستان در جريان ليبراليسم و دموكراسی آمريكايی هضم شدهاند، بيان كرد: البته توده شيعيان افغانستان با اين جريان همراهی نكردهاند و جهت كاهش خشونتها علمای شيعه و سنی جهان اسلام میبايست به دور از شعارزدگی، برای كاهش تضادها و توسعه اسلام تأكيد بر وحدت و همدلی داشته باشند، آنگاه تودهها نيز از اين روند حمايت خواهند كرد.
محمدجواد صفری