فلسفه وجودی نظام اداری در نهج‌البلاغه
کد خبر: 3633729
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۴

فلسفه وجودی نظام اداری در نهج‌البلاغه

گروه شبکه اجتماعی: دلشاد‌ تهرانی به تبیین فلسفه وجودی نظام اداری در نهج البلاغه پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، دلشاد تهرانی در کانال تلگرامی خود به تببین فلسفه وجودی نظام اداری در نهج‌البلاغه پرداخته است که در پی می‌آید:

فلسفۀ وجودى نظام ادارى، خدمتگزارى به مردمان است، و همه كارگزاران و كاركنان در تمام مراتب، خادمان مردم‌اند. اين امر به عنوان يك اصل در نظام ادارى مطرح است و مادام كه چنين احساسى وجود داشته باشد، كارگزاران و كاركنان نظام ادارى با مردم رفتار مالكانه و فرمانفرمايانه نخواهند داشت، بلكه جايگاه و موقعيت خود را نعمتى مى‌دانند كه وسيله خدمت به مردمان است، نه فرصتی برای تحکّم، تجبّر، چپاولگری، رشوه‌ستانی، حبس کار مردم، اذیت و آزار و سرگردان کردن ارباب رجوع و از این دست رفتارهای ضد اخلاقی و خلاف قانون .

امام على (ع) در حكمتى خطاب به جابر بن‌عبدالله‌انصارى چنين فرموده است:

«يَا جَابِرُ، مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللهِ عَلَيْهِ كَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَيْهِ، فَمَنْ قَامَ لِلّهِ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ، وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاءِ: اى جابر! آن كه نعمت خدا بر او بسيار بُوَد، نياز مردمان بدو بسيار بُوَد. پس هر كه در آن نعمت‌ها براى خدا كار كند، خدا نعمت‌ها را براى وى پايدار كند. و آن كه آن را چنان‌كه واجب است به مصرف نرساند، نعمت او را ببَرَد و نيست گردانَد.» (نهج البلاغه ، حکمت ۳۷۲)

با پايبندى به چنين اصلى، خدمتگزارى به مردمان، مطلوب‌ترين كارها شمرده مى‌شود و در انجام‌دادن آن هيچ منّتى نخواهد بود و هيچ بزرگ‌نمايى در خدمات صورت نخواهد گرفت و هيچ پيمان‌شكنى و خلاف وعده‌اى اتفاق نخواهد افتاد. امام على (ع) در عهدنامه مالك اشتر چنين سفارش فرموده است :

«وَ إِيَّاکَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِکَ بِإِحْسَانِکَ، أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِکَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِـعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ، فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الاِْحْسَانَ، وَ التَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ، وَ الْخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللهِ وَ النَّاسِ، قَالَ اللهُ تَعَالَى (كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ ) صف / ۳: بپرهيز كه با نيكى خود بر مردمان منّت‌گذارى، يا آن‌چه را كرده‌اى بزرگ بشمارى، يا آنان را وعده‌اى دهى و در وعده خلاف آرى، كه منّت نهادن، ارج نيكى را بِبَرَد، و كار را بزرگ شمردن نور حق را خاموش گرداند، و خلاف وعده، خشم خدا و مردم را برانگيزاند. و خداى متعال فرموده است: «بزرگ‌دشمنى است نزد خدا كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد».«نهج‌البلاغه، نامۀ ۵۳»

و مهم آن است كه در خدمتگزارى مردمان آن‌جا كه كارى انجام مى‌گيرد، بايد با ميل و رغبت، و علاقه و مطلوبيت صورت پذيرد؛ و آن‌جا كه كارى انجام نمى‌گيرد، بايد با دوستى و مهربانى، و احترام و پوزشخواهى همراه شود؛ يعنى آن‌جا كه پاسخ ارباب رجوع، آرى است، با گوارايى باشد؛ و آن‌جا كه پاسخ كسى، نه است، با پوزشخواهى همراه باشد. امام على (ع) در عهدنامه مالك اشتر، در اين باره چنين آموزش داده است :
 
«وَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئًا، وَ امْنَعْ فِي إِجْمَالٍ وَ إِعْذَارٍ:  آن‌چه مى‌بخشى، چنان بخش كه گوارا افتد، و آن‌چه باز مى‌دارى، با مهربانى و پوزشخواهى همراه بُوَد.» (همان)



captcha