به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، امروز 25 ذیالحجه، مصادف با روز «تکریم خانواده» است و علت انتخاب این روز شأن نزول آیه «هل اتی» در سوره انسان که راجع به خانواده و استحکام پایههای آن است عنوان شده است. این سوره در روز 25 ذیالحجه در شأن اهلبیت پیامبر(ص) نازل شد که پس از سه روز روزه و انفاق افطار خود، از طرف خداوند اطعام شدند؛ شورای فرهنگ عمومی کشور بر همین اساس این روز را به عنوان روز «خانواده» نامگذاری کرد.
قرآن کریم در آیات بسیاری جایگاه خانواده و تاثیرات آن را در موفقیتهای جامعه نشان داده است تا جایی که خانواده را یکی از مهمترین ارکان جامعه محسوب کرده و پایبندی به خانواده و جلوگیری از بیبند و باری آن را در تمسک به قرآن و اهل بیت پیامبر دانسته است. همچنین در این موضوع ارتقای جایگاه و تحکیم بنیان خانواده، از جمله مسائلی است که بارها در قرآن و احادیث اهل بیت به آن سفارش فراوان شده است.
امروز خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در جامعه، نامبرده میشود که در کنار آن، آسیبپذیرترین گروه در برابر آسیبهای اجتماعی است، به طوری که اکثر مشکلات و آسیبها ابتدا در خانواده بروز پیدا میکند و در صورت عدم پیشگیری و برخورد ناصحیح با آنها، به درون جامعه نیز رسوخ میکند.
حال به دلیل مشکلات و هجمههای فراوان امروزی که کانون گرم و پایههای نظام خانواده را تهدید میکند، خانواده آسیبهای بسیاری را به خود دیده است، در این جریان روشها و متدهای بسیاری توصیه شده است که بیشک فرامین دین اسلام در این مورد میتواند تا حد زیادی زمینه سلامت خانوادگی و سعادت و جاودانگی را فراهم کند.
به همین بهانه و با این نگاه گفتوگویی را با حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی واعظ موسوی، استاد حوزه و دانشگاه و مدیر مسئول مجله خانواده خوشبخت داشتیم. ایشان سالهای بسیار است که در حوزه خانواده، برنامههای بسیاری را اجرا کرده و در صدا و سیما پاسخگوی سوالات خانوادههای بسیاری نیز بودهاند؛ در ادامه این گفتوگو را دنبال خواهید کرد.
*در جامعه فعلی که فرهنگهای بسیاری با سبک زندگی ما آمیخته شده است چگونه میتوانیم به خانواده مورد تاکید اسلام و قرآن دست پیدا کنیم و آن را با شرایط امروزی مورد پذیرش و استفاده قرار دهیم؟خانواده بهترین مأمن انسان و شایستهترین کانون برای تبلور آرامش و اطمینان است. در اسلام هیچ بنایی ساخته نشده است، که نزد خدای عزوجل محبوبتر و ارجمندتر از تشکیل خانواده باشد و این امر مهم به عنوان سنگ بنای اولیه خانواده، عاملی اساسی برای زوجیت و همدلی دو جوان و زمینه بالندگی و پیشرفت همسران به شمار میآید.
اما در این جریان آنچه که لطمه وارد کرده، این است که وقتی سبک زندگی دینی را کنار گذاشتیم، به شکل التقاطی به آن نگاه کردیم و فرهنگی را بر گرفته از غرب، ایران باستان و اسلام مورد استفاده قرار دادهایم، در این نوع پذیرش هیچگاه موفق نمیشویم نظام خانواده را مستحکم نگه داریم. در این جریان قطعاً آسیبها و هجمههای بسیاری نظام خانواده را تهدید میکند؛ لذا اولا باید با باور به اینکه سبک زندگی دینی سبک زندگی موفقی در قرن بیست و یکم است، را در زندگی جاری و ساری کنیم تا بتوانیم موفقیت را حاصل کنیم. متاسفانه امروز این باور را خیلی از افراد ندارند و به اسلام هنوز با یک رودربایستی رفتار میکنند. این افراد که مسلمان هم هستند در واقع میخواهند سبک زندگی دینی را آنطور که خودشان میخواهند نه آنطور که باید به صورت دربست بپذیرند.
اگر میخواهیم سبک زندگی دینی را عامل نجات بخش خانواده معرفی کنیم، باید با این نگاه آن را بپذیریم که بخشهای مختلف آن به عنوان یک پازل و جورچین قرار گرفته است که در واقع صورت سیستمهای آن در کنار هم و در جای خود وقتی قرار میگیرد میتواند به درستی عمل کند؛ اما وقتی که شما بخشهایی از این سیستم را بکار میگیرید و یا بخشهایی دیگر آن را تعطیل میکنید و تحت تاثیر فرهنگ غرب از بخشهای دیگر آن صرف نظر میکنید، این سیستم جوابگوی نیاز فعلی نخواهد بود و نمیتوان از آن به عنوان سبک زندگی دینی یاد کرد.
باید همه اجزای این سیستم در کنار هم بمانند و همخوانی داشته باشند تا بهدرستی جواب دهد؛ سیستم باید به گونهای باشد که خودش پاسخگوی نیاز فعلی باشد؛ رفتار و سبک زندگی امروزی برخی خانوادهها مشخص نمیکند که مدرنیته در حال استفاده است و یا سنت. در این جریان همه چیز به هم آمیخته است و لذا مشخص نیست که نا کارآمدی ایجاد شده برای کدام قسمت است؛ و حال اینکه آیا این ناکارآمدی از فرهنگ غرب بر میخیزد و یا در سبک زندگی دینی این نا کارآمدی ایجاد شده است؟
اتفاقات امروز بهگونهای شده است که مشکلات را گردن هم دیگر میاندازیم و گاهی میگویم برخی از این مشکلات به دلیل سبک زندگی دینی و گاهی اوقات هم میگوییم سبک زندگی غربی جوابگوی زندگی امروز ما نیست؛ لذا اگر بخواهیم خانواده را از تهدیدها نجات دهیم و از آسیبها حفظ کنیم لازمهاش این است که سبک زندگی دینی را به صورت کامل پذیریم. بدانیم که تعالیم اسلامی این حالت دینامیکی را دارد که در هر زمان و مکان خودش را به روز میکند. این روش که ما سبک زندگی دینی را به صورت ناقص بپذیریم و یا برخی از آن را قبول و برخی دیگر را رد کنیم باعث نقص در این سیستم میشود.
بهروز بودن، حالت پویا داشتن و متغیرها را بر اساس شرایط روز بهروز کردن از جمله موارد سبک زندگی دینی برای خانوادهها است و خانواده دینی باید آن را به صورت کامل بپذیرد نه اینکه بخشی از آن را قبول و بخش دیگر را رد کند. ما باید درد خودمان را سبک زندگی دینی قرار دهیم تا بتوانیم خانواده را نجات دهیم. امروز اینگونه نیست و حتی خیلی از افرادی که از آنها انتظار نمیرود و ظاهر دینی دارند و مدعی هستند دین باید باشد، خودشان خیلی در اختیار سبک زندگی دینی نیستند و حرفهای تازهای را میزنند که فاصله زیادی با قرآن و سنت دارد و فرامین قرآنی را به کار نمیبرند.
*فعالیت خانواده باید به چه شکلی باشد که سبک زندگی دینی را بپذیرد و بتواند از آن به راحتی استفاده کنند و در این مسیر قرار گیرد؟خود سیستم و تعریف نظام خانواده به همراه مبانی و اصول آن، رویکردها و راهبردهای آن کاملا مشخص و جوابگوی هر خانواده است، اما باید در گام اول این ایمان به سبک زندگی دینی و قرآنی باشد تا بتوانیم به گام بعدی برسیم. لذا ضروری است که این ایمان به همراه فرد باشد تا بتوانند سبک زندگی مبتنی بر دین و قرآن را بپذیرد. به عنوان مثال اگر تاکید سبک زندگی دینی بر زیادی اولاد است این را باید پذیرفت نه اینکه بگوییم این قسمت دین را نمیپذیرم و قائل به تکثیر اولاد نیستم و قائل به تحدید نسل هستم.
در جریان سبک زندگی دینی اگر یک بخش از آن تعطیل شود، بخشهای دیگر هم تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. به عنوان مثال وقتی که یک یا دو فرزند داشته باشیم تمام امکانات خود را خرج آنها میکنیم و در نهایت آنها موجوداتی میشوند که عادت به دریافت خدمات میکنند و عادت نمیکنند که خدمات بدهند، لذا نتیجه این رفتار اینگونه میشود که افراد غیرمسئول بار میآیند؛ لذا این رفتار همچون یک زنجیر، اثر خود را بر روی دیگری میگذارد؛ در نهایت میبینیم که این افراد در ازدواجشان هم موفق نیستند، چراکه مسئولیتپذیر نبوده و یا توقعات بالایی دارند که با هر شرایطی نمیتوانند زندگی کنند.
بخش زیادی از این موارد به این مسئله برمیگردد که شما تهدید را پذیرفته و آن را قبول کردهاید، این موارد همچون زنجیری به هم متصل است لذا باید این موضوع را برای مردم و نظام خانواده جا بیاندازیم که
نظام خانواده بر مبنای تعاریف و رویکرد دینی در قرن بیست و یکم جواب میدهد. این موضوعات در متن مورد تاکید مقام معظم رهبری نیز دیده میشود؛ لذا نباید ایمان را از خودتان سلب کنیم و دیگران را نیز از این ایمان جدا نکنیم. ایمان به سبک زندگی دینی در نظام خانواده اگر در خانواده نهادینه شود، میتوانیم اجزای آن را یکی پس از دیگری تبیین و تقسیم کنیم که مجموع آن یک کارامدی بسیار اثرگذار خواهد داشت.
*دین اسلام مبانی و مفاهیمی را برای قوام خانواده و زندگی دارد؛ این مبانی و قوام چگونه حاصل میشود و در چه شرایطی میتوان به پایداری خانواده اسلامی رسید؟زیربناییترین آیه قرآن، در این زمینه آیه ۳۴ سوره نساء یعنی: «
الرِّجالُ
قَوَّامُونَ عَلَي النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلي
بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ
حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي تَخافُونَ
نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ
اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً
إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِيًّا کَبيراً» به این معنی که «مردان سرپرست زنانند به سبب آنکه خداوند برخی را بر برخی دیگر (مردان را
بر زنان در نیروی فکری و روانی و جسمی) برتری بخشیده (و از این رو ولایت
امر جامعه را در رتبه نبوّت و امامت و ولایت انتصابی از جانب معصوم، از آن
مردان قرار داده است) و نیز مردان سرپرست همسران خویشاند به خاطر آنکه
از اموالشان (برای زنان) خرج میکنند. پس زنان شایسته مطیع و فرمانبرند و
به پاس آنکه خداوند (حقوق آنها را) نگه داشته آنها هم (در غیاب شوهر
حقوق و اسرار و اموال او را) نگه دارندهاند. و زنانی که از نافرمانی آنها
(نسبت به مسائل معاشرت) میترسید (نخست) آنها را موعظه کنید و (بعد)
در خوابگاه از آنها دوری نمایید و (اگر سود نبخشید، در محدوده دستور شرع) آنها را بزنید، پس اگر از شما اطاعت نمودند، دیگر بر (آزار) آنها
راهی نجویید، که همانا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.»، در این آیه جایگاه زن و مرد را در خانواده و اجتماع تبیین میکند به صورتی که مرد قوام و زن را مطیع مینامد.
این آیه در واقع مرد یک تکیهگاه، ستون و مدیر خانواده و زن را مطیع مینامد. این موارد در هم تنیده شده و یک تعامل دو سویه را ایجاد کرده است، و میگوید تا زمانی که مرد مدیر و مسئولیتپذیر باشد، زن مطیع میشود و وقتی که زن اینگونه رفتار کند بر مسئولیتپذیری مرد افزوده میشود که این نشان از یک تعامل دو سویه بین زن و مرد دارد. اما وقتی که زن تحت تاثیر فرهنگ غرب اطاعتپذیریاش تنزل پیدا کند مرد هم مدیریت و مسئولیتپذیریاش کاسته میشود و زمانیکه اطاعتپذیری زن کم شود، مسئولیتپذیری مرد نیز کم خواهد شد و در این جریان جایگاه زندگی واقعی مخدوش میشود.
در زمان قدیم بخاطر امکانات ساده و محدود، مدیریت خانواده کار چندان دشواری نبوده ولی امروزه با پیشرفت و کثرت امکانات با وجود سهولت بخشیدن به زندگی موجب دردسر و نارضایتی انسان میشود لذا کسی که در خانواده مدیر است باید با برنامهریزی صحیح، خانواده را در جهت برآورده شدن هر چه بهتر انتظارات هدایت نماید. امروز متاسفانه خیلی از خانوادههای مذهبی ما که بارها و بارها این آیه را دیده و یا شنیدهاند و قرآن را روی سرشان گرفتهاند همین مدل قرآنی را رعایت نمیکنند.
متاسفانه در این جریان زن تحت تاثیر آموزههای غربی و تفکر غرب اطاعتپذیری از او کاسته شده و به همین نسبت از مسئولیتپذیری مرد نیر کاسته شده است. این یکی از مدلهای زیربنایی است که اگر به آن اهمیت داده شود و اقتدار مرد را حفظ کرده و تبلیغ اعتمادپذیری کنیم، خانواده به استحکام نزدیک خواهد شد.