به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، امروز بیست و هفتم شهریورماه روز ملی شعر و ادب فارسی و سالروز درگذشت سیدمحمدحسین بهجت تبریزی است، شاعر خوشذوق تبریزی که در دیوان اشعارش از مضامین بلند سخن الهی بهره گرفته و شعرش را به آیات قرآنی پیوند زده است.
شهریار ملک سخن، در شهریور سال 1285 زمانی که قیامهای انقلابی مشروطه به رهبری ستارخان و باقرخان به اوج خود رسیده بود، در تبریز پا به عرصه وجود نهاد. پس از تحصیلات ابتدایی در مکتب قریه خشگناب، روستای اجدادیاش، تحصیلات عربی را در مدرسه طالبیه تبریز به انجام رساند. در سال 1300 پس از اتمام سیکل اول متوسطه در تبریز، برای تکمیل تحصیلات مدرسه، به دارالفنون وارد شد. در سال 1303 وارد مدرسه عالی طب شد اما آن را نیمه رها کرد و به استخدام بانک کشاورزی درآمد.
از همان کودکی ذوق و قریحه شعری داشت و نخستین شعرش مربوط به چهار سالگیاش است، در ابتدا به بهجت تخلص میکرد، اما وقتی به دیوان حافظ تفأل زد، «شهریار» را برگزید. دیوان نسبتاً کامل وی برای نخستین بار در سال 1310 خورشیدی با مقدمه ملکالشعرای بهار به چاپ رسید. وی در 27 شهریورماه 1367 بر اثر بیماری ریوی دعوت حق را لبیک گفت و در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد.
آشنایی شهریار به زبان عربی و از سوی دیگر تربیت و رشد در خانواده اهل ادب و دانش سبب شد با قرآن مأنوس باشد که طنین این انس با کلام الهی را میتوان در جای جای دیوان اشعار شهریار دید و لمس کرد که چگونه غزلهایش از قرآن کریم وام گرفته و با آیات الهی تعامل دارند:
ارم چه حاصل و ذاتالعماد کآخر کار/همان نصیبه شر وی میرسد ما را
اشاره به آیه 7 سوره مبارکه «فجر» دارد و یا بیت؛
بر کن از دل شجر وسوسه شیطانی/تا جهنم نکنی جنت جاویدان را
اشاره به آیه 20 سوره شریفه «اعراف» دارد. و یا در بیتی دیگر به آیه 85 سوره «یوسف» اشاره میکند:
تا گلستان کند آفاق به یعقوب/یوسفی بود که در کلبه احزان من آمد
در برخی از شعرهای شهریار نیز میتوان اقتباس از آیات را دید. آنجا که میگوید؛
دل مست جام وحدت، حاجت به ذکر لب نیست/ لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ
اقتباس از آیات، تلمیحات و تأثیرپذیری از کلام وحی در شعر شهریار بسیار، به چشم میخورد.
مقام معظم رهبری در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت استاد شهریار میفرماید: «یک نکته اساسی هم درباره شهریار هست که اگر رویش تکیه کنیم، به نظر من شایسته است. آن نکته این است که شهریار در دوران مهمی از زندگیاش - در حدود شاید سی سال آخر زندگیاش - دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازی پرداخت. یعنی به خودش رسید و سعی کرد باطن و معنویت خودش را صفایی ببخشد.
خود او در اشعار بیست، سی سال اخیر، این معنا را به روشنی بیان کرده است. حتی آنطور که شنیدم - شاید از خودش شنیدم؛ الان درست یادم نیست - ایشان یک قرآن هم به خط خودش نوشت. شاید هم تمام نکرده ... به هر حال، این در ذهنم هست که مشغول نوشتن قرآنی بوده است. وقتی انقلاب پیروز شد، او با همان روحیه دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد. شاید در آن یکی دو سال اول انقلاب، کسی از ما به یاد شهریار نبود. یعنی گرفتاریها آن قدر زیاد بود که مجالی برای این یادها پیش نمیآمد. یک وقت دیدیم صدای شهریار، در ستایش انقلاب، از تبریز بلند شد. دیدیم همه جزئیات انقلاب را او تعقیب میکند».
استاد شهریار در طول حیات پربارش دهها غزل، قصیده، قطعه و مثنوی به زبانهای فارسی و آذری سرود و این سرودهها درخششی نوین در ادبیات معاصر این مرز و بوم ایجاد کرد و منظومه ترکی «حیدر بابایه سلام» اثر بینظیری و شاهکار ادبی است که در آن سوی مرزهای کشورمان نیز مورد توجه است و تاکنون به بیش از 90 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. به طوری که مقام معظم رهبری در این باره میفرماید؛ درباره استاد شهریار، گفتنی زیاد است. یک مقوله، مقوله شاعری اوست. درباره شاعری شهریار، دو حرف میشود زد: یک حرف این است که شهریار، یکی از بزرگترین شعرای معاصر ماست؛ هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی. البته شعر فارسی او خیلی بیشتر از شعر ترکی است و به نظر میرسد که اولین و معروفترین شعرهای او به زبان فارسی است. البته منظومه «حیدر بابایه سلام» را بایستی استثناء کرد؛ چون «حیدر بابایه سلام»، داستان جداگانهای دارد. لکن اگر «حیدر بابایه سلام» را کنار بگذاریم، در مجموع، شعر فارسی شهریار اوج بیشتری از شعر ترکیاش دارد.»
«حیدر بابایه سلام» یک شعر استثنایی است. همه خصوصیات شعری مثبت شهریار در این شعر هست. یعنی روانی، صفا، ذوق و دیگر خصایصی که مربوط به شعر است، همه در «حیدر بابایه سلام» جمع شده است. لکن علاوه بر اینها، ویژگی دیگری هم در «حیدر بابایه سلام» هست و آن این است که در این شعر که تصویری از سابقه ذهنی خود شاعر است، مطالب بسیار حکمتآمیز وجود دارد. با این حساب، میتوان شهریار را یک حکیم به حساب آورد.»
ذکر این نکته در پایان ضروری است که شهریار، شاعری مردمی است و همه او را میشناسند، همین که بگویی «شهریار»، شعر «علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را؟» زمزمه میکنند و یا جوانترها شعر «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» را میخوانند و آنها که درد عشق کشیدهاند «تو بمان و دگران وای به حال دگران» را تکرار میکنند. به هر حال هر کسی از ظن خود یار این شهریار ملک سخن میشود. خدایش بیامرزد.