نقطه ضعف نویسندگان در توجه نکردن به زندگی‌نامه قهرمانان کودک عاشورا
کد خبر: 3644337
تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۹
سنگری عنوان کرد:

نقطه ضعف نویسندگان در توجه نکردن به زندگی‌نامه قهرمانان کودک عاشورا

گروه ادب: محمدرضا سنگری در نخستین نشست تخصصی هفته ملی کودک گفت: نویسندگان در توجه نکردن به زندگی‌نامه قهرمانان کودک عاشورا نقطه ضعف دارند و متأسفانه هیچ نویسنده‌ای در این زمینه پیشگام نشده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، در حالی که هفته ملی کودک سال 1396 از پانزدهم مهر با شعار «هر کودک نشانی خداست» آغاز به کار می‌کند، اداره کل آموزش و پژوهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نشست‌های تخصصی خود در این حوزه را آغاز کرده است.
براساس این گزارش، محمدرضا سنگری در نشستی با عنوان «آموزه‌‌های عاشورایی» به تفصیل به بخشی از پیام‌های عاشورا پرداخت. به گفته‌ وی این پیام‌ها قابلیت طرح در قالب داستان یا قصه‌گویی را دارند و مربیان کودک و نوجوان می‌توانند از آن‌ها بهره ببرند.
این نویسنده و پژوهش‌گر در ابتدای سخنانش مقدمه‌ای را مطرح کرد و افزود: سوال مهم همه ما یک چیز است: چرا به دنیا آمده‌ایم و قرار است در این دنیا چه کنیم؟ در فرصتی به نام عمر قرار است چه چیزی را رقم بزنیم؟ آمدن و رفتن ما برای چیست؟ خداوند پاسخ شیرینی به این مسئله داده است. در سوره ملک اشاره به خلقت، مرگ و تولد دارد. ما مرگ را پایان می‌دانیم، اما خداوند مرگ را یک خلق می‌داند و اشاره دارد که این دنیا یک آزمون‌گاه است و قرار است در آن زیباترین عمل را انجام دهیم. پس زیستن فرصتی است برای انجام زیباترین کارها.
نویسنده کتاب «یک جرعه تشنگی» ادامه داد: باید توجه داشته باشیم که گاهی ممکن است ما کار خوبی انجام بدهیم اما در پایان، حاصل آن بد باشد، چرا که تمام توان ما نبوده و افق بزرگ‌تری برای ما وجود داشته است. با این حال او بیان می‌کند که زیباترین عمل‌ها زمانی رخ می‌دهند که در همسایگی رنج قرار بگیرند. از این منظر است که گفته می‌شود کربلا زیباست. خداوند می‌فرماید همه برای رسیدن به بهشت از جهنم عبور می‌کنند. بنابراین ما انسان‌ها جهنم رفتارها را تحمل می‌کنیم تا وارد بهشت شویم.
این پژوهش‌گر در ادامه سخنان خود به بررسی رویکردهای مطرح شده در حوزه‌ عاشورا پرداخت تا مربیان حاضر در نشست با تکیه بر آن بتوانند برای طرح مسئله در کلاس‌های خود از آن بهره ببرند.
او گفت: بررسی‌ها در فرهنگ و ادبیات نشان می‌دهد که طی ۵۰۰ سال گذشته به عاشورا و واقعه‌ کربلا از چهار بعد نگاه شده است. نگاه اول که از همه متداول است نگاه سوگ و مرثیه است. در واقع کربلا برای ما یک تراژدی است.
وی به حضور ۲۳ کودک و نوجوان در واقعه عاشورا اشاره کرد و عدم توجه به زندگی‌نامه این قهرمان‌ها و عدم بیان آن را یک نقطه ضعف خواند و گفت: متأسفانه ما نام بسیاری از این کودکان و نوجوانان را نمی‌دانیم و هیچ نویسنده‌ای هم در معرفی آن‌ها پیشگام نبوده است.
سنگری ادامه داد: کربلا یک تراژدی است. غم و اندوه دارد و عمده‌ متون ما نیز با همین رویکرد است. حال باید از خود بپرسیم طرح این رویکرد مناسب است یا خیر؟ آیا خوب است به سوگ بپردازیم و بچه‌ها گریه کنند؟ این گریه چه تاثیری دارد؟ اصلا مگر می‌شود از کربلا گفت و سوگ در آن نباشد؟ مگر اشک جزو جدایی ناپذیر زندگی نیست؟ در پاسخ باید گفت که گریه تقویت عاطفه کودک است. اما باید توجه داشت که گریه مقصد نیست،‌ یک گذرگاه است تا درون را شخم بزنیم. توجه داشته باشید که هیچ‌کس در اشک دروغ نمی‌گوید. اشک زمانی که بر خوبان باشد در واقع پیوند زدن فرد با خوبان است.
سخنران نشست «آموزه‌های عاشورایی» به رویکرد حماسی، عرفانی و در پایان پیام و عبرت در طرح مسئله کربلا اشاره کرد: در نگاه پیام و عبرت باید توجه داشته باشیم که هر پدیده‌ای یک صورت و یک ملکوت دارد. برای دست یافتن به پنهان کربلا نیز باید از سطح عبور کرد و از آن پیام گرفت.
سنگری در پایان سخنان خود به پیام‌های مطرح شده از سوی امام حسین(ع) در زمان وقوع حادثه کربلا اشاره کرد و هر کدام را الگویی برای طرح داستان خواند و بیان کرد: امام حسین(ع) پیش از حرکت به سمت صحرای کربلا مواردی را به یاران خود تأکید کردند. نخست اینکه فرمودند من همیشه حرکت خود را صبحگاهان آغاز می‌کنم، هر کسی با من است سحرخیز باشد. در گام دوم بیان کرد که زیبایی در ظرفیت‌سازی است، او به ارتباط با دیگران اشاره کرد، خود برتربینی را گزافه‌گویی دانست. امام حسین(ع) به درنگ و تأمل در شتاب‌زدگی تأکید داشت. کم خردی را نشانه‌ ناتوانی می‌دانست، اصحاب خود را از هم‌نشینی با شرور و فاسق منع می‌کرد. تمام این پیام‌ها می‌تواند جداگانه برای مخاطب ارائه شود.
وی سخنان خود را با بیان پیام‌های امام حسین(ع) هنگام ورود به صحرای کربلا پایان داد و گفت: امام تا رسیدن به کربلا هفت اسب عوض کرد، خوب است بدانیم که هفت یعنی همیشه. وقتی هفت دور طواف می‌کنیم یعنی همیشه به دور خانه خدا خواهیم چرخید. وقتی هفت بار سنگ می‌زنیم یعنی همیشه به شیطان سنگ می‌زنیم. از طرفی هفت معنای همه می‌دهد. امام حسین(ع) در واقع برای ما پیامی داشته است: «همیشه و همه با هم باشیم».


captcha