حجتالله جودکی، پژوهشگر تاریخ اسلام و مولف و مترجم کتب عاشورایی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به این پرسش پاسخ داد که آیا تا امروز توانستهایم بهره درستی از ظرفیتهای واقعه عاشورا ببریم یا خیر، اظهار کرد: طبیعتا هرکس با توجه به عینکی که پشت چشم دارد یا ذهنیتی که دارد به این سوال پاسخ میدهد. واقعه عاشورا برای ما جزء وقایع تاریخی به حساب میآید. خداوند در قرآن به ما این چنین دستور داده است: «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ؛ بگو در زمين بگرديد و بنگريد فرجام كسانى كه پيشتر میزیستند چگونه بوده است(سوره 30 آیه 42).»
وی افزود: قرآن کریم این تأکید را به گونهای دیگر هم بیان کرده است: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ؛ آيا در زمين نگشتهاند(سوره 40 آیه 82)». فکر کنم در مجموع، سیر فی الارض هجده مرتبه در قرآن تکرار شده است. طبیعتا منظور از این آیات این است که ما بگردیم و اطلاعات دقیق به دست بیاوریم. این وظیفه تکتک ماست که ببینیم یک حادثهای که اتفاق افتاده است از اساس چه بوده و چرا روی داده است.
جودکی اضافه کرد: در مسائل تاریخی مورّخ باید به سه سوال پاسخ دهد. اول اینکه یک واقعه تاریخی کی و کجا اتفاق افتاده است. دوم اینکه چگونه اتفاق افتاده است. اگر مورخ به این دو سوال پاسخ دهد یک مورخ اخباری است؛ اما اگر بیاید پرسش سومی را اضافه کند و آن اینکه چرا این واقعه اتفاق افتاده است، و آنگاه به این سوال پاسخ بدهد میشود یک مورخ محقق. خداوند از ما این را خواسته است که با وقایع تاریخی اینگونه برخورد کنیم. متأسفانه در قبال حادثه عاشورا ما اینگونه عمل نکردهایم. ما تصویری که از عاشورا داریم را روتوش کردهایم و به آن شاخ و برگ دادهایم. این شاخ و برگها موجب شده است که اصل قضیه گم و نادیده شود و در پس پیرایههایی که به آن بستهایم پنهان بماند.
وی خاطر نشان کرد: هر جنگی که اتفاق بیفتد در آن طبیعتا عدهای کشته میشوند. اما وقتی شما این جنگ را تبدیل کردی به اسطوره، آن وقت از حالت طبیعی خارج میشود و دیگر این اسطوره، تأثیری که واقعیت میتواند بر ذهن داشته باشد، ندارد. شما یک واقعیت را به اسطوره تبدیل کردهای و توقع داری نتایج اسطورهوار از آن بگیری. من در میان شعارهایی که در ایام محرم در خیابانها نصب میکنند، شعاری مشاهده کرده که جالب بود. نوشته بود: خلق میداند که در بهداری کوی حسین/ دردها را بیشتر عباس درمان میکند. شما وقتی واقعه کربلا را تبدیل به اسطوره کردی آنگاه باید چنین تفکری را پیشه کنی.
وی به وضعیت هیئات عزاداری هم اشاره کرد و تصریح کرد: شما به اسامی هیئاتی که به وجود آوردهایم نگاه کنید. اخیرا خیلی به این هیئات اضافه شده است. اینها نشان میدهد که این افراد نگاه دیگری به واقعه عاشورا دارند. شما وقتی نگاه دیگری داشته باشی، این نگاه انتظاری که قرآن از ما دارد را برآورده نمیکند. در نتیجه به اینجا میرسیم که الآن رسیدهایم. مگر امام حسین(ع) علم و کتل و قمهزنی با خودش به کربلا برده بود؟! اینها را ما بعدا خودمان اضافه کردهایم. ما خودمان با اینکه میدانیم این رفتارها درست نیست اما جرئت نمیکنیم با آن مخالفت کنیم.
وی به جریان راهپیمایی غدیر هم اشاره کرد و گفت: امسال بنده شاهد بودم که برخی طلاب رفتند نزد مراجع و گفتند بیایید از این به بعد هرساله در عید غدیر از حرم حضرت معصومه تا جمکران راهپیمایی کنیم. این داستان امسال اجرا شد و در سالهای بعد هم تداوم خواهد داشت. چند سال دیگر گفته خواهد شد که این جزئی از مناسک ماست که اگر انجام ندهی، دین را تکذیب کردهای! در حالی که اینطوری نیست و رفتارهایی که ما میکنیم جزء دین نیست. اینها یکسری مناسک مردمی است که اگر کسی انجام نداد، ضرری به دینداریاش نمیرساند.
پژوهشگر تاریخ اسلام ادامه داد: منظور من این است که در ابتدا باید برویم شناخت درستی پیدا کنیم. مردم ما تاکنون چند کتاب درباره امام حسین(ع) خواندهاند و آیا در مورد این کتابها فکر کردهاند؟ خداوند میفرماید: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ؛ و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن(سوره ۱۷ آیه ۳۶)». این دستور عام است. حتی اینکه ما بگوییم فلانی چنین گفته است، این ظن و گمان است که قرآن آن را نفی کرده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پارهاى از گمانها گناه است (سوره 49 آیه 12).» ما با توجه به این دستورات روشن نباید به سخنان هر کسی گوش کنیم و باید خودمان برویم تحقیق کنیم.
وی یادآور شد: خداوند میفرماید: «وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ و حق را به باطل درنياميزيد و حقيقت را با آنكه خود میدانید كتمان نكنيد (سوره 2 آیه 42).» من چطور میتوانیم بیآنکه شناخت داشته باشم سخنانی بگویم که اساسا متناقض است و سند ندارد. این نخستین کاری است که ما باید بکنیم و تاکنون خلاف این را انجام دادهایم. شما در مورد قاجاریه نگاه کنید، تصاویرش موجود است. اینها در ایام تاسوعا و عاشورا بدنشان را قفل آجین میکردند. یعنی زبانه قفل را از زیر پوستشان رد میکردند. این کارها چه سودی دارد؟
جودکی تصریح کرد: هیچ کدام از این کارها نه با عقل جور در میآید و نه با مستندات تاریخی. اگر شما با نگاه پراگماتیسمی هم نگاه کنید، این رفتارها هیچ سودی ندارد. بهترین کار این است که برگردیم و در تاریخ بازنگری کنیم. در لغت عرب میگویند ریشه کلمه تاریخ از «اَرَخَ» گرفته شده است. میگویند اَرَخَ نام شتری است که در بیابانی رملی حرکت میکرده است و جای پایش میمانده. در حین را به مانعی برخورد میکند. آنگاه سرش را بر میگرداند و جای پایش را نگاه میکنید تا بداند از موانع قبلی چطور عبور کرده است که از این مانع هم همانطور گذر کند. یکی از ریشههای تاریخ این است که انسان از گذشته عبرت بگیرد و از موانع عبور کند. ما باید به تاریخ برگردیم، مطالعه کنیم و بعد از آنکه حقیقت را کشف کردیم همان را انجام دهیم.
وی به آثاری که در زمینه عاشورا منتشر کرده هم اشاره کرد و توضیح داد: بنده چند کار تحقیقاتی دارم. یک کتاب با عنوان پیشینه عاشورا منتشر کردهام. این کتاب را یک نویسنده عراقی نوشته و بنده آن را ترجمه کردهام. در این کتاب نویسنده حوادث سال 20 تا 40 هجری یعنی 20 سال قبل از واقعه عاشورا را بررسی میکند تا کشف کند چه اتفاقی افتاد که منجر به کربلا شد. یک کتاب دیگری هم هست که بنده رویش تحقیق کردهام. بنده میدیدم که ما اینهمه کتاب مقتل داریم بالاخره کدام یک از این مقاتل درست است؟ بعد از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیدم که باید بروم سراغ اولین مقتلی که نوشته شده است. این منجر به این شد که مقتل ابیمخنف را پیدا کنم و از خلال تاریخ طبری استخراج کنم وبا منابع دیگر تطبیق دهم و در نهایت ترجمه کنم.
وی افزود: به نظر من این مقتل درستترین مقتلی است که ما داریم. اولا این نخستین مقتل است. دوم اینکه با حوادث مسلم تاریخی تضادی ندارد و همسو و همخوان است. با باورهای اسلامی همسو و همخوان است. نکته خلاف عرف و عادت و خلاف عقل هم در آن پیدا نمیشود. اینها همه باعث میشود که انسان به این مقتل نمره بالا بدهد. بعد من آمدم سایر مقاتل را بررسی کردم دیدم متأسفانه هر کدام از این مقاتل به مرور که جلو میآید مطالبی را اضافه کردهاند.
وی به نمونهای از تحریفات عاشورا اشاره کرد و اظهار کرد: مثلا در خصوص تعداد شهدای کربلا اولین کسی که تعداد هفتاد و دو تن را نقل کرده است ابیمخنف است که میگوید بعد از واقعه عاشورا عمر سعد هشتاد و هشت کشته سپاه خود را دفن کرد و هفتاد و دو سر شهدای کربلا را بین سپاهیان تقسیم کرد. به مرور ایام میبینیم تعداد شهدا افزایش پیدا میکند تا جایی که سیصد و پنجاه نفر هم ذکر کردهاند. یا تعداد سپاه دشمن را ابیمخنف در مجموع 5 هزار نفر ذکر میکند اما ملاآقا دربندی تا چند میلیون میرساند. شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی از این دروغها شکایت میکند. خب هشتاد و هشت کشته معقول و محتمل به نظر میرسد. اما مقاتلی بعدی آمدهاند این تعداد را اضافه کردهاند. تصور کردهاند هرچه امام حسین(ع) بیشتر از اینها بکشد بهتر است.
جودکی در پایان گفت: این تصورات غلطی است که ما در سایه اطلاعات غلط به دست آوردیم. ما از امام حسین(ع) چه انتظاری داریم؟ امام حسین(ع) تمام تلاشش این بود که به مقام عبداللهی برسد. مقام عبودیت بالاترین مقام است؛ یعنی شخص بنده خدا باشد و بنده کس دیگری نباشد. امام حسین(ع) به این مقام رسیده بود. ما میخواهیم این مقام را از ایشان بگیریم و مقامهایی که به نظر خودمان بهتر است را به او نسبت دهیم. ما باید از این حرفها فاصله بگیریم و تاریخ را دقیق مطالعه کنیم. من نمیگویم فقط مقتل ابیمخنف را بخوانید؛ همه مقاتل را بخوانید. این حرفهایی که ما درباره امام حسین(ع) میزنیم از مقتل شیخ مفید در نمیآید. این چیزهایی است که بعدها پرورش پیدا کرده است. عوام متأسفانه معلوماتشان شفاهی است. خوب است در مجالس عزاداری مقتل بخوانیم تا ببینیم واقعیت عاشورا چه بوده است.