سیدهاشم میربمانی، جانباز و رزمنده دفاع مقدس، در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، در خصوص نحوه اعزام خود به جبهه، اظهار کرد: اولین اعزام من به جبهه در سال 1360 بود که آن زمان 15 سال بیشتر نداشتم، به همین دلیل شناسنامهام را دستکاری کردم تا بتوانم به جبهه بروم.
میربمانی با اشاره به اینکه در عملیات خیبر و شلمچه نیز شرکت داشته است، ادامه داد: در عملیات شلمچه جانباز شدم و با وجود جانبازی از طریق فروش روغن کنجد امرار معاش میکنم.
عملیات والفجر؛ معنویترین عملیات
این جانباز دوران دفاع مقدس با بیان اینکه در دوران دفاع مقدس برخی مناطق عملیاتی از ویژگی خاصی برخوردار بودند، عنوان کرد: عملیات والفجر، یکی از نقاط خاص، ویژه و نورانی در دوران دفاع مقدس بود که امتیازات ویژهای داشت که از جمله این امتیازها میتوان به معنویت زیادی که در این عملیات وجود داشت اشاره کرد. توسلهای ما در این عملیات به حضرت زهرا(س) بود به ویژه زمانی که رزمندهها در تنگنا قرار میگرفتند.
وی با اشاره به اینکه احتمال شهادت و اسارت در عملیات والفجر آن هم بدلیل دشواری نوع عملیات زیاد بود، از خاطرات خود در اولین لحظه ورود به اروند رود گفت و ادامه داد: اولین لحظه که وارد آب شدم، در یک لحظه کوتاه، پشت سرم تصویری از خانوادهام جلوی چشمانم آمد و اینکه ممکن بود در این عملیات شهید شوم چون بعد از عبور از اروند با دشمن درگیر میشدیم.
میربمانی در ادامه با بیان خاطرهای در مورد مجروحیت یکی از رزمندگان غواص در عملیات والفجر، اظهار کرد: تجهیزات کمی که در این عملیات استفاده شده بود مانند وسایل غواصی از خصوصیات خاص این عملیات بود. تحریم بودیم و نمیخواستیم عملیات لو برود و به شکلهای مختلف با چندین واسطه لباسهای غواصی را با قیمتهای گران تهیه کرده بودیم.
وی با اشاره به اینکه هر لباس غواصی در آن زمان حدود یک میلیون تومان بود، تصریح کرد: از آنجا که لباسهای غواصی با هزینه سنگینی خریداری شده بود و ما تجهیزات زیادی در عملیات نداشتیم؛ یادم میآید جواد عبدالهی، یکی از غواصان رزمنده در این عملیات مجروح شد و میخواستند لباس غواصیاش را پاره کنند تا جراحتش را درمان کنند اما جواد مخالفت میکرد و میگفت بدون آسیب به لباس غواصی مرا درمان کنید چون میدانست برای تهیه لباس غواصی هزینه زیادی پرداخت شده است.
این رزمنده دوران دفاع مقدس در خصوص اهمیت منطقه جغرافیایی عملیات والفجر8، عنوان کرد: این عملیات از نظر جغرافیایی اهمیت زیادی داشت زیرا در صورت موفقیت، پل ارتباطی نیروهای عراقی با خلیج فارس قطع میشد و سکوهای پرتاب موشک دشمن که کشتیها و شهرهای اطراف را هدف قرار میدادند را تصرف میکردیم و با کشور کویت هم مرز میشدیم و اهداف این عملیات از طریق تصرف جزیره «فاو» توسط نیروهای ما محقق میشد.
دشواریهای عملیات والفجر8
میربمانی با اشاره به اینکه عملیات والفجر8 آبی و خاکی بود و دشواریهای زیادی داشت، گفت: اکثر نیروهای ما بسیجی بودند و 16 یا 17 سال بیشتر نداشتند و آموزش این نیروها در مدت زمان کوتاه کار دشواری بود. آموزشهای غواصی معمولا ششماه به زمان احتیاج دارد اما زمان آموزش این نیروها بسیار کوتاه بود.
وی با شرح خاطرات دوره آموزش غواصی؛ از شوقی که رزمندگان برای شرکت در عملیات داشتند گفت و عنوان کرد: وقتی بچهها داخل آب شدند، دیدیم صدایی شبیه برخورد دو شی به هم شنیده میشود. بعد از بررسی متوجه شدیم دندانهای شهید جمشید ضیایی از شدت سرما به هم برخورد میکند و در فضا میپیچید. به او گفتیم از آب خارج شود و کمی خودش را گرم کند اما قبول نکرد و هر طور بود خودش را با گروه جلو آورد؛ چون میدانستیم هر کدام نتوانیم با جمع جلو برویم از عملیات حذف میشویم و رزمندگان مشتاق بودند که در عملیات شرکت کنند.
عملیات شناسایی و رصد دشمن یکی از مأموریتهای واحد اطلاعات عملیات
این رزمنده و جانباز دوران دفاع مقدس که در واحد اطلاعات عملیات لشکر نصر در عملیات والفجر8 حضور داشته است در مورد مأموریتهای این واحد، اظهار کرد: مأموریت واحد اطلاعات و عملیات شامل عملیات شناسایی و رصد دشمن قبل از عملیات و همکاری با فرماندهان در حین عملیات بود. زمانی که یکی از فرماندهان شهید میشد این نیروها به طور موقت تا زمان انتخاب فرمانده جدید مسئولیت فرماندهان را برعهده داشتند
گشتزنی در مقر دشمن؛ خطرناکترین حوزه واحد اطلاعات عملیات
میربمانی در ادامه افزود: حوزه کاری واحد اطلاعات عملیات در دو بخش بود؛ یکی دیدهبانی بود که نیروها بر روی دکلها مستقر میشدند و تحرکات دشمن را ثبت میکردند. بخش دیگر گشتزنی بود که نیروهای ما تا عمق خط دشمن نفوذ میکردند. این بخش از کار این واحد بسیار خطرناک بود چون باید نیروهای ما تا عمق خط دشمن از طریق حضور فیزیکی نفوذ میکردند و اطلاعات را در مورد جبهه دشمن جمعآوری میکردند.
وی با اشاره به اینکه فرماندهان به جمعآوری دقیق اطلاعات از سوی این واحد تأکید داشتند و میگفتند تمام منطقه عملیاتی تا بعد از خط دشمن باید از طریق حضور فیزیکی رصد شود یا به اصطلاح دستشان به خاک دشمن بخورد، اظهار کرد: شعاری در بین فرماندهان و رزمندگان مرسوم بود که میگفتند هر چه در مرحله شناسایی عَرَق بیشتری ریخته شود و دقت بیشتری صورت بگیرد، در عملیات خون کمتری ریخته میشود.
میربمانی در ادامه ضمن شرح اینکه رزمندگان در عملیات والفجر8 در سه محور فتح، ظفر و نصر در سه جهت راست و چپ و وسط، عملیات را انجام دادند، بیان کرد: قبل از عملیات چهار دوره آموزش غواصی برای ما برگزار شد که دوره اول بطور تخصصی برای تمرینهای روی آبی و زیر آبی و برای هشت نفر از رزمندهها برگزارشد. در دوره دوم 14 نفر و در دوره سوم 60 نفر آموزش دیدند و دوره چهارم که آخرین مرحله آموزش بود نیروها دو برابر شدند و به 150 نفر رسیدیم.
وی با بیان اینکه دوره آموزشی ما در رودخانه کارون انجام شد که از نظر شرایط فیزیکی مشابهت زیادی با منطقه عملیاتی داشت و در نزدیکی منطقه عملیاتی واقع شده بود، عنوان کرد: اروند رودخانهای بسیار متلاطم با جزر و مدهای زیادی بود و این عملیات از نظر نظامی غیرقابل انجام بود و برخی از فرماندهان با آن مخالف بودند و از نظر قواعد نظامی آن را قابل انجام نمیدانستند اما برای انجام این عملیات جسارت زیادی وجود داشت.
میربمانی با بیان اینکه عملیات والفجر8 ساعت هشت شب از ساحل اروند آغاز شد، گفت: در شب عملیات بعد از پوشیدن لباس غواصی از یکی از نهرهای فرعی وارد اروند شدیم. من در انتهای صف قرار داشتم و انتهای طنابی را گرفته بودم که سر آن در دست فرمانده گروهان در ابتدای صف بود. حدود 60 نفر بودیم که از طریق این طناب پلاستکی ارتباطمان را با یکدیگر حفظ میکردیم تا گم نشویم. در طناب به فاصله 15 متر گرههایی وجود داشت که در محل گره یک رزمنده در سمت راست و رزمنده دیگر در سمت چپ پا میزدیم و داخل آب حرکت میکردیم. موجها به حدی زیاد بود که ما رزمنده جلویی را نمیدیدیم و این طناب اتصال ما را حفظ میکرد.
150 گردان نیرو و هزار قایق در عملیات والفجر8
این رزمنده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه در این عملیات 150 گردان نیرو و هزار قایق حضور داشتند، اظهار کرد: از ششماه قبل از عملیات برای بررسی جزر و مد در داخل نهرهای فرعی اروند رود «اشل» گذاشته بودیم و ساعت به ساعت جزر و مد را ثبت میکردیم. این بررسیها به این علت بود که ساعت و محل دقیق عملیات را مشخص کنیم.
وی در ادامه با اشاره به امدادهای غیبی از جمله «باران و باد» در عملیات والفجر8 در مورد حمایت و پشتیبانی نیروهای ارتش از این عملیات، عنوان کرد: از اطراف خرمشهر تا مقابل منطقه عملیاتی که حدود 90 کیلوتر فاصله داشت، توپخانه داشتیم که روی سر دشمن آتش میانداختیم و پاتکهای دشمن را کنترل میکردیم. ارتش و بویژه شهید بابایی از فضای عملیاتی حمایت میکردند. توسط ارتش قرارگاهی بنام «رعد» درست شد که فضای هوایی منطقه عملیاتی را پوشش داده بود و 74 فروند هواپیمای دشمن در طول 75 روزی که عملیات تثبیت شد سرنگون شد.