سروده‌هایی که شاعران در «چله کوچ چلچله» خواندند
کد خبر: 3644816
تاریخ انتشار : ۳۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۲:۱۰

سروده‌هایی که شاعران در «چله کوچ چلچله» خواندند

گروه ادب: در آئین «چله کوچ چلچله» شاعران جوان و پیکسوت به یاد شهید محسن حججی شعرهایی را قرائت کردند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، در آئین «چله کوچ چلچله» که عصر امروز به مناسبت اربعین شهید محسن حججی از سوی مجمع تقریب مذاهب اسلامی در مجموعه سرچشمه برگزار شد، شاعران جوان و پیشکسوت به یاد آن شهید سروده‌هایی را تقدیم کردند.
افشین علاء به عنوان نخستین شاعر در ابتدای قرائت شعر خود گفت: برای شاعرانی مانند من حضور در محافل مختلف و شعرخوانی امری عادی است، اما قدم گذاشتن در محفلی که به نام شهید محسن حججی است لرزه بر اندام انسان می‌اندازد و این تردید را ایجاد می‌کند که راستی آیا لیاقت حضور در این محفل را دارم؟آیا در برابر این نگاه جاودانه، عددی هستم که عرض اندام کنم.
وی در رثای شهید این سروده را تقدیم کرد؛
سر می‌برند، از ماه ای شب بیا تماشا
با ذکر یا اباالفضل (ع) بر لب بیا تماشا
ای کربلا تنش را، حالات رفتنش را 
هر روز کن زیارت هر شب بیا تماشا
افتاده است یارم، آن ماه بی مزارم
بی سر به سینه خاک، مرکب بیا تماشا
من عاجزم ز وصفش، سوسن ز باغ برخیز
با کاکل پریشان کوکب بیا تماشا
ای نام و رسم و عنوان، خاکی بریز بر سر
مصدر بیا به پایین، منصب بیا تماشا
دیگر مرا نترسان ای مرگ بعد از این داغ
از سوختن چه دانی؟ ای تب بیا تماشا
بانو! مدافعت را بردند سوی مقتل
بر تل خویش بازآ زینب بیا تماشا... 
در ادامه نیز غزل دیگر خواند که در ادامه آمده است؛
او نیز خط و خال تو را داشت
نیکوتر از خصال تو را داشت
زن داشت، بچه داشت، پدر بود
او نیز حس و حال تو را داشت
تا زندگی کند به کناری
وسعی به قدر مال تو را داشت
ای معتدل! هزار برابر
آن سرو، اعتدال تو را داشت
با این همه نخواست بماند
زیرا غم زوال تو را داشت
می‌رفت و در نگاه غریبش
دلشوره و خیال تو را داشت
در دستش ای اسیر تغافل
آئینه جمال تو را داشت
پنجاه سال رفته و خوابی
آن خفته هم مجال تو را داشت
او مرگ را گرفت در آغوش
مرگی که احتمال تو را داشت
ای جسم من، دو نیمه شوی کاش
او نصف سن و سال تو را داشت!
سالار شریعتی، جوان شاعر و اهل سنت است که دو شعر به زبان فارسی و کردی خواند و گفت: این شهید یک الگو و نمونه برای نسل جوان امروز است.
در ادامه نیز حاج علی انسانی شاعر و مداح ابیاتی را تقدیم کرد.
مگو بدن، ز تن جبهه  جان در آوردند
به جای اشک، جگر از نهان در آوردند
وطن پر از گل پرپر شده است و عطرآگین
ز دشت لاله ز بس ارغوان در آوردند
شما گروه تفحص به خاک بنویسید
دُر از خزانه ی این خاکدان در آوردند
زمین زِ مین پر و اینان ز من سفر کردند
ز آسمان سر از این آستان در آوردند
همین تبار تَبَرّی تبر به دوش شدند
دمار از بت و از بت گران در آوردند
حرامشان که شکم‌ پارگان فرصت جوی
تنور گرم شما بود و نان در آوردند
و من به جَیب سر و سر به زیر کاین مردان
چه سرفراز سر از امتحان در آوردند
شعرهایی نیز از سوی سالار شریغتی، مجید لشکری، سیدحسین متولیان و ... قرائت شد و متولیان از انتشار کتابی با عنوان «جون خادم المهدی» خبر داد و گفت: این کتاب اختصاص به شعرهایی دارد که به یاد شهید محسن حججی سروده شده است و قرار بود در این مراسم رونمایی شود که به دلیل عدم حضور خانواده شهید این کتاب رونمایی نشد و در آینده نزدیک رونمایی خواهد شد.

captcha