انحطاط دوره کارشناسی در دانشگاه‌ها
کد خبر: 3645921
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۰
رحمانی عنوان کرد:

انحطاط دوره کارشناسی در دانشگاه‌ها

گروه دانشگاه: عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، با بیان اینکه با وضعیت کسالت‌بار و دلزدگی علمی در مقطع کارشناسی مواجهیم، عنوان کرد: اگر آموزش عالی می‌خواهد کیفیت خود را ارتقا دهد، اساتید باید به دوره لیسانس برگردند، زیرا رابطه استاد دانشجو به عنوان یک رابطه شبکه‌ای و افقی هم‌اکنون وجود ندارد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، نشست علمی «بررسی خرده فرهنگ‌های دانشجویی در دانشگاه‌های ایران» به همت دفتر نیازسنجی و مطالعات فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی تهران، بعدازظهر امروز یکشنبه، 2 مهرماه جاری و با سخنرانی جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در محل این سازمان برگزار شد.

رحمانی در این نشست با اشاره به مشکلات دانشگاهی، اظهار کرد: دوره‌های دانشگاهی ما عملا جزیره‌ای عمل می‌کنند، دانشجویان فوق لیسانس و دکتری با هم ارتباطی ندارند، اساتید اصلا وقت ندارند، دانشجویان مقاطع بالاتر دانشجویان مقاطع پایین‌‌تر را قبول ندارند، در یک فضای معماری هستیم اما عملا هر که در منطقه خودش کار می‌کند.

وی افزود: قشرهای مختلف و گروه‌های مختلف آن همبستگی را ندارند، مانند یک خانواده که مادر، پدر و فرزندان که هرچه روابطشان صمیمی و دقیق‌تر باشد، همبستگی اجتماعی‌شان بالاتر می‌رود و استحکام خانواده بالاتر می‌رود و حمایت بیشتری است و تربیت هم بهتر صورت می‌گیرد، اما هر چه قدر این‌ها منقطع‌تر باشند، احتمال آسیب بیشتری خواهند داشت.

رحمانی گفت: اگر اساتید را با نقش علمی ببینیم عامل اصلی انتقال علم‌اند و قرار است بینش علمی را آنها به ما بدهند، اگر غیرعلمی ببینیم این‌ها الگوهای فرهنگی هستند و معمولا قدیمی‌ترها را اگر ببینید ارتباط استاد و دانشجو به حدی بود که حتی منزل استاد می‌رفتند. اکنون رابطه استاد دانشجو چندان مشارکتی نیست، روابط سطحی و کوتاه است و در بهترین حالت آن شبکه‌های عمودی داریم که سلسله مراتبی است و ارتباط رفاقتی کمتر شکل می‌گیرد. منطق جزیره‌ای همین است و روابط منقطع است و اتفاقی که می‌افتد این است که دانشجویان ورودی‌های مختلف می‌آیند و می‌روند و خرده فرهنگ‌هایی که خودبنیاد‌ند می‌آیند و می‌روند و منطق جزیره‌ای هم که دارند هر که برای خودش کار می‌کند.

کسالت و دلزدگی علمی در دانشجویان کارشناسی
وی ادامه داد: نتیجه این شرایط این است که لیسانس‌ها به حال خود رها شدند و برای خود کار می‌کنند، طرحی را با نام «کارورزی» را خود دانشجویان راه‌اندازی کرده‌اند و چون معتقدند اساتید دانشگاه برای آنها کاری نکردند و لذا خود آنها دنبال برنامه‌های کارورزی هستند.

رحمانی گفت: آن چیزی که در اکثر دانشجویان مقطع لیسانس وجود دارد این است یک نوع کسالت و دلزدگی در میان دانشجویان لیسانس موج می‌زند و خیلی از تحصیل و بودن در دانشگاه لذت نمی‌برند و می‌خواهند زودتر از این مقطع بروند.

وی افزود: این فضای کلی تا حد زیادی انقطاعی است که اساتید ایجاد کرده‌اند، نه شبکه ارتباط افقی دارند که این ارتباط شکل گیرد، چرا که دانشجویان مقطع لیسانس بحران‌های زیادی هم در زندگی شخصی و اجتماعی دارند و استاد می‌تواند نقش محوری داشته باشد و نقش مهمی در این ارتباط ایفا کند.

رحمانی گفت: دانشجوی لیسانس در حلقه‌ها و دوره‌های خودشان کار می‌کنند و در پاتوق‌های خودشان کار می‌کنند و اگر اهل تفریح و هنر باشند، در همان حیطه فعالیت دارند، اگر اهل آسیب‌های اجتماعی باشند در همان فضا فعالیت دارند، یک عده هم این دوره را انفعالی دنبال می‌کنند تا نهایتا دوره تمام شود.

وی عنوان کرد: عملا دانشحویان در یک حال و هوای موسمی فرهنگی قرار دارند. اینکه یک موجی بیاید و کمی دانشجویان را تکان دهد، جریان فرهنگی مستمر رخ نمی‌دهد و چنین چیزی وجود ندارد و تمام لذت دانشجو به همان موج‌های موسمی خلاصه می‌شود.

مولفه‌های خرده فرهنگ‌های دانشجویی
وی افزود: مهم‌ترین مولفه خرده فرهنگ‌های دانشجویی این است که یک سوژه سرگردان در آن است که بی متولی مانده است. اگر عناصر فرهنگی را سه لایه بدانیم، یعنی آنچه از گذشته به شما می‌رسد، آنچه شما از روز دارید و آنچه که به آینده منتقل می‌کنید. معمولا در دوره لیسانس آنچه که از گذشته به فرد می‌رسد فوق‌العاده کم است، چرا که شبکه‌های ارتباطی که باید رسانش فرهنگی در آن رخ دهد، نیست و بخش اکثریت فرهنگ همان چیزی است که امروز آن را می‌سنجیم و ارتباطی با گذشته ندارد و فرهنگ به صورت خودرو بالا می‌آید و در جایی نیز فرو می‌ریزد.

رحمانی خاطرنشان کرد: خرده فرهنگ دانشجویی دارای تداوم و استمرار نیست و مهمترین ویژگی آن کوتاه مدت و مقطعی بودن آن است و دارای نوعی انقطاع است و چون با قبلی‌ها ارتباطی ندارند، حداقل و حداکثرهایی که در آن وجود دارد، انباشت فرهنگی در آن رخ نمی‌دهد. این فرهنگ مقطعی و سطحی یک فرهنگی موسمی است و اتفاقی که می‌افتد این است که بینش‌ها بینش‌هایی مبتنی بر شرایط مقطعی و موج پیش‌رو است و هر آنچه در آن جذابیت باشد به سمت آن می‌روند، همچون جریان‌های چپ که مهمترین ویژگی آنها این است که به دانشجویان دغدغه و کنش‌گری می‌دهد. فارغ از تحلیلی که به آنها ارائه می‌دهد یک کنش‌گرایی هم به آنها می‌دهد و به شدت مورد استقبال دانشجویان هم قرار می‌گیرد.

وی گفت: دانشجویان بسیار به دنبال کار جدید، ایده نو و کارهای عملیاتی هستند و آنطور که برخی اساتید تصور می‌کنند علاقه‌مند به علم نیستند و نمی‌توانند کار سنگین انجام دهند، و نیاز به اینکه من در جامعه اثرگذار باشم وجود دارد اما چنین چیزی را در دانشگاه‌ها نمی‌بینیم، نهادهای فرهنگی در سیستم‌های دانشگاهی برای دانشجویان آن‌قدر جذابیت ندارد.

وی افزود: برخی اساتید متعهد نیستند و دانشجویان این را می‌فهمند و به تجربه در می‌‌یابند که اساتید با نقش خود بازی می‌کنند و اساتید برای دانشجو وقت نمی‌گذارند و باور نمی‌کنند که استاد کارشان را بخواند!

رحمانی گفت: استاد راهنما شب دفاع کار دانشجو را می‌خواند و این سرخوردگی از علم در دوره لیسانس را به وجود می‌آورد. و آنچه که ثروت علمی را می‌تواند به وجود بیاورد عقیم شده است. ما با مرگ دوره کارشناسی در ایران روبه‌رو هستیم. بالای 90 درصد سهم فساد علمی دانشگاهی را اساتید ایجاد کرده‌اند، استادی به دانشجو می‌گوید به فلان شرکت مراجعه کن و پایان‌نامه خود را بنویس! آن چیزی که خرده فرهنگ را به این موقعیت کسالت‌بار می‌رساند، بیش از آنکه در دل دانشجویان باشد، از خود سازمان دانشگاه و از میان اساتید برآمده است.

تبدیل شدن امر علمی به یک صناعت در دانشگاه
وی با اشاره به مهمترین مثال در تخریب فرهنگ علمی دوره کارشناسی، و اینکه نقش استاد به یک صنعت تبدیل شده، اظهار کرد: معضل اصلی آئین‌نامه ارتقای هیئت علمی است. در این آیین نامه همه چیز امتیاز است: مقالات علمی-پژوهشی داشته باشید، راهنمای پایان‌نامه باشید، استاد مشاور و راهنما باشید و همه این موارد مربوط به تحصیلات تکمیلی است و مقطع کارشناسی در این میان تاثیری در ارتقا ندارد. آئین‌نامه ارتقاء، اساتید را به سمت تحصیلات تکمیلی برده، چرا که می‌داند این کار کردن بر این مقطع خروجی به او می‌دهد و امتیاز کسب می‌کنند. وقت خود را صرف دانشجویان این مقاطع می‌کنند چرا که دانشجوی تحصیلات تکمیلی برای استاد کتاب ترجمه می‌کند، پروژه انجام می‌دهد و فردا اگر مسئولیتی هم داشت کار او را انجام می‌دهد.

رحمانی گفت: همه این‌ها باعث شده اساتید به سمت تحصیلات تکمیلی هدایت شده‌اند، سیستم وزارتخانه هم تمرکز خود را بر این مقاطع گذاشته و برای ارائه آمار، تمام تمرکز خود را بر آئین‌نامه ارتقا گذاشته است، این آئین‌نامه که از دهه 70 و سال‌های 75 مطرح شد، موجب تخریب فرهنگ علمی دوره کارشناسی شده و فرهنگ و سواد علمی در این دوره رو به افول است و رابطه استاد و دانشجو که یک رابطه شبکه‌ای و افقی است، مانند آنچه در تاریخ حوزه علمیه و طلبگی است و همیشه شاگردان تحت تاثیر یک استاد بوده‌اند، وجود ندارد. اگر آموزش عالی می‌خواهد کیفیت خود را ارتقا دهد، اساتید باید به دوره لیسانس برگردند.
captcha