حجتالاسلام والمسلمین ناصر سقای بیریا، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و رئیس سابق انجمن روانشناسی حوزه علمیه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با اشاره به ابعاد و جلوههای روانشناختی قیام امام حسین(علیه السلام) گفت: این ابعاد در موضوعات مختلفی مانند شخصیت امام و اهلبیت(ع) و یاران وی؛ انگیزههای آنها؛ عواطف و هیجانات آنها؛ شیوه های روانشناختی امام(ع) و آثار روانشناختی قیام کربلا قابل تحلیل و بررسی است.
وی با اشاره به شخصیت امام و اهلبیت(ع) و یاران در برابر شخصیت لشکریان دشمن عنوان کرد: مهندس کربلا را باید امام امیرالمومنین علی(ع) دانست؛ زیرا اولا از خاندان بنیهاشم 18 شخصیت همراه امام بودند که به گفته امام زینالعابدین(ع) روی زمین کسی مانند آنها و در درجه آنها نبود و تمامی ایشان منسوب به امیرالمومنین(ع) و مادر همه آنها فاطمه بنت اسد بوده است. نویسندهای میگوید وقتی به شهدای کربلا از بنیهاشم مینگری درمییابی که همه از بطن فاطمه بنت اسد هستند؛ لذا قرابت و خویشاوندی نزدیک این چهرهها که همه به نوعی دستپرورده امیرالمومنین(ع) محسوب میشوند بسیار جالب توجه است.
وی افزود: نکته دیگر اصحاب آن حضرت است که همه از شخصیتهای دینی برجسته مدینه و کوفه بلکه از فقهاء، قراء و اهل تقوا بودند که در علم و دانش و معنویت برجسته بودند و تعدادی از آنها از یاران امیرالمومنین(ع) هستند. در میان زنان، دختران امیرالمومنین(ع) و شخصیتی مانند حضرت زینب(سلام الله علیها) مدرس قرآن زنان کوفه قرار دارد تا آنجا که امام سجاد(ع) خطاب به ایشان فرمود: ای عمه بحمدالله شما عالمه غیرمعلمه هستید؛ یعنی علم خود را از منبع لایزال الهی اخذ کردهاید. یکی دیگر از زنان برجسته رباب دختر امرءالقیس است که مادر سکینه و علی اصغر است و وفاداری او به امام(ع) زبانزد عام و خاص است تا آنجا که بعد از قضیه عاشورا یک سال در کربلا ماند و به عزاداری امام(ع) پرداخت و بهزودی از دنیا رحلت فرمود. سکینه دختر امام(ع) هم که در کربلا دختر نوجوانی حدود 13 ساله بوده که بعد از کربلا یکی از شخصیتهای برجسته میان زنان و از قریحه بالای شعری برخوردار بود و شعرا در مراسمی هر سال به محضر آن بانوی بزرگوار میرسیدند و اشعار خود را میخواندند.
سقای بیریا بیان کرد: مانند طالوت فرمانده جنگ بنیاسرائیل در مبارزه با جالوت که با آزمون نخوردن آب از نهر، سپاهیان تشنه خود را امتحان کرد و تنها افراد نخبه را با خود همراه کرد، امام حسین(علیه السلام) نیز افراد برجستهای را با خود همراه کرد و در حقیقت شیوه برخورد امام(علیه السلام) به گونهای بود که در مسیر راه تا به کربلا با شفافیت به همگان رساند که نهایت این سفر شهادت و اسارت است؛ لذا ناخالصان از میانه راه بازگشتند ولی کسانی که تا شب عاشورا همراه امام(ع) بودند ثابتقدم تا آخر باقی ماندند.
وی افزود: در برابر شخصیت نورانی همراهیان امام(ع)، سپاه دشمن از افراد دنیاپرست و دارای شخصیتهای پوشالی تشکیل شده بود؛ البته تعداد کمی از افرادی مانند حر که شایستگی داشتند، در موقعیتهای مناسبی به خصوص شب عاشورا به امام پیوستند و رستگار شدند.
رئیس سابق انجمن روانشناسی حوزه علمیه با اشاره به انگیزه امام و یاران وی با بیان اینکه افراد و جمعیتها را باید از روی درجه و سطح انگیزشی آنها محک زد، تصریح کرد: داستان کربلا آینه تمامنمایی است که بهخوبی نشان میدهد، انگیزه الهی بر تمامی انگیزههای مادی غلبه دارد. در حالی که تشنگی و حتی گرسنگی مفرط این بزرگ انسانهای خدایی را بهشدت میآزرد اما انگیزههای الهی بود که در آنها فعال بود. امام(علیه السلام) وقتی اولین تیرباران دشمن اتفاق افتاد، خطاب به یاران خود فرمود: ای فرزندان گرامیان برخیزید که این تیرها پیامآوران دشمن به سوی شماست و مرگ پلی است برای شما به سوی بهشتهای وسیع.
وی تاکید کرد: این انگیزه بالا به آنها مدد میرساند که به درد تیر و نیزه و سختیهای پیکار بیتوجه باشند و همان گونه که امام(علیه السلام) در باره علی اکبر(ع) به زنان حرم فرمودند: او را رها کنید که ذات الهی او را از همه چیز بیخود کرده و توجه به هیچ چیز جز ذات الهی ندارد، این ویژگی در درجات مختلفی در همه اصحاب امام وجود داشت. یکی از یاران امام(علیه السلام) به نام سعید بن عبدالله حنفی که خود را سپر تیرهای دشمن هنگام نماز امام(ع) کرده بود و با سلام نماز امام(ع) به زمین افتاد نیمهجانی داشت که امام به بالین او حاضر شدند تنها چیزی که پرسید این بود که آیا وفاداری را کامل به جا آوردم که با شنیدن پاسخ مثبت امام علیه السلام به شهادت رسید.
این استاد و محقق حوزه علمیه با اشاره به عواطف و هیجانات الهی ظهور یافته در واقعه کربلا بیان کرد: گرچه کربلا آوردگاه نبرد و جای زخم، تیر و نیزه بود ولی از آنجا که افراد حاضر در اردوگاه امام بهویژه اهلبیت(ع) آن حضرت و زنان و فرزندانی که همراه وی بودند به علت محبت الهی که در قلوب آن بزرگواران بود بهشدت یکدیگر را دوست میداشتند. قرآن در این زمینه میفرماید: «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»(بقره/165)؛ یعنی کسانی که ایمان دارند به شدت خدا را دوست دارند و او را از همه کس و همه چیز بیشتر دوست می دارند. همچنین در آیه دیگری عواطف بالای مومنان که دارای انگیزه الهی هستند را با تعبیر «رحماء بینهم» یاد فرموده است.
سقای بیریا بیان کرد: آنها بهشدت نسبت به هم دارای عاطفه هستند؛ از این جهت است که کربلا با اشک شوق، اشک فراق و اشک از دست دادن عزیزان خدایی عجین است تا آنجا که امام حسین(ع) کشته اشکها یا «قتیل العبرات» لقب گرفته است و این اشکها هرگز خشک نمیشوند. صحنههایی که خود امام(ع) یاران و اصحاب و اهلبیت(ع) آن حضرت عواطف پاک خود را نشان دادهاند بسیار است.
وی افزود: صحنههای خداحافظی افراد با یکدیگر بهویژه بنیهاشم و از همه مهمتر صحنه خداحافظی امام(ع) با زنان حرم بسیار عاطفی و در همان حال برای ما جانکاه است؛ این صحنههاست که به عاشورا شور و حرارت میدهد و نمیگذارد گذشت زمان آن را کهنه کند.
وی تاکید کرد: امام حسین(ع) و یاران و اهل بیت آن حضرت مصداق روشن این آیه هستند که «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ»(الرحمان/26) هر کسی روی زمین فانی می شود و تنها یک استثنا دارد و آن کار یا شخص یا چیزی است که برای خدا باشد و تنها آن چه برای خدا که صاحب عظمت و بزرگی است انجام شده باقی میماند و سیدالشهدا(ع) و یارانش یکپارچه برای خدا قیام کردند و به همین دلیل ماندگار شدند.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: امام حسین(علیه السلام) اقداماتی در کربلا انجام داده که ویژه و بر اساس اصول روانشناختی است. یکی همراه کردن همه افراد خانواده است که اتفاقا مورد نقد بعضیها هم قرار گرفت ولی امام(ع) با اشاره به نقش آنها در نهضت خود فرمود خدا میخواهد من به شهادت برسم و خدا میخواهد اهلبیتم به اسارت درآیند. این نشان میدهد که حضور خانواده محترم آن بزرگوار طبق نقشه الهی و انجام تکلیفی بود تا در اسارت حافظ خون امام حسین(ع) و حامل اندیشه و پیام امام تا قلب دشمن باشند و تاثیر این حادثه را کامل کنند.
وی افزود: یکی دیگر از شیوههای امام(ع) بیان اهداف نهضت و اتمام حجت بود که در خطبههای خود بهروشنی آن را بیان کرد تا غباری بر این حرکت نماند؛ یکی از رموز جاودانگی قیام کربلا همین ترسیم الگوی کلی مبارزه با ظلم و ستم آن هم برای زنده کردن دین خدا است. این الگو موفقیت خود را در طی قرنها پس از شهادت حسین بن علی(علیه السلام) نشان داده که نمونه معاصر آن انقلاب اسلامی ایران است.
سقای بیریا تصریح کرد: یکی دیگر از شیوههای امام(ع) توجه به همه افراد چه زن، چه مرد، چه بزرگ، چه کوچک بود. این گفتوگوها در تاریخ به تفصیل بیان شده است؛ امام(ع) به هر یک از اصحاب خود هنگام اعزام به میدان هنگام مبارزه و در نهایت هنگام شهادت توجه ویژه داشت و حتی بر بالین یکی یکی از آنها حاضر میشد و با آنها سخنانی می گفت و با آنها خداحافظی میکرد و به همه میگفت شما جلو میروید ما هم از پس شما میآییم و به شما ملحق میشویم.
سقای بیریا بیان کرد: برخوردهای حسابشده امام با برادرزاده نوجوان خود قاسم بنالحسن و جوان خود علی اکبر و حضرت سجاد(ع) و گفتوگوهایی که با تعدادی از اصحاب داشته و صحبتهای ایشان با خواهر گرامیشان حضرت زینب(س) و دختر نوجوانشان حضرت سکینه و دیگر زنان حرم نمونههایی از این موارد هستند. اینها ابعادی هستند که دانشگاه کربلا را مختص گروه خاصی قرار نمیدهد و به همین جهت از کودک شش ماهه تا نوجوانان و جوانان و بزرگسالان از مرد و زن با این داستان رابطه نزدیک و صمیمی ایجاد میکنند و از کودکی تا پایان عمر از این مکتب تربیتی به فراخور نیاز خویش درس میآموزند.