مرگ؛ حقیقتی مانند تولد/ترس از مرگ را کنار بگذاریم
کد خبر: 3648819
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۶

مرگ؛ حقیقتی مانند تولد/ترس از مرگ را کنار بگذاریم

گروه معارف: مرگ حقیقتی است که مانند تولد وجود دارد و هیچ کدام از این دو حادثه مهم در کنترل و اختیار بشر نیست. مرگ نشانه بزرگی است برای محدودیت‌ دنیا.وجود مرگ به‌عنوان پایان دنیا و شروع زندگی جاوید، تذکری است بر ناپایداری دنیا و انسان واقع‌بین با وجود مرگ، به دنیا دل نمی‎بندد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از لرستان، دنیا، خانه‌ای است که در نهایت باید از آن دل برید و جدا شد و سرایی است که برای حیات واقعی در آخرت، باید از آن زاد و توشه برداشت.مرگ نشانه بزرگی است برای محدودیت‌ دنیا.وجود مرگ به‌عنوان پایان دنیا و شروع زندگی جاوید، تذکری است بر ناپایداری دنیا و انسان واقع‌بین با وجود مرگ، به دنیا دل نمی‎بندد.
یکی از مسائل مهم در زندگی بشر مساله زندگی پس از مرگ است.همه اقوام و ملل به‌نحوی معتفد به حیات پس از مرگ بوده‌اند. دغدغه جاودانگی، پیشینه‌ای به قدمت عمر انسان دارد.انسان از اعماق فطرت  خود ندای جاودانگی و بقا را می شنود و همیشه از مرگ و نیستی بیزار بوده است کمااینکه در بحث جاودانگی دو نظریه کلی وجود دارد.اول این‌که جاودانگی در همین عالم است و نظریه دوم این‌که جاودانگی در حیات پس از مرگ محقق می‎شود.
جاودانگی در صورتی‎که در این عالم محقق شود نظریه‌هایی را دربرمی‎گیرد که از آن جمله می‎توان اعتقاد به جاودانه ماندن در خاطره‌ها، به‌ججا گذاشتن آثار، به‌جا گذاشتن نسل و ... نام برد.
یاد مرگ در کلام علوی
امام علی(ع) در بخشی از نامه 31 خود در نهج‌البلاغه فرموده است: «و بدان ای پسرم! تو برای آخرت آفریده شده‌ای، نه برای دنیا و برای فنا، نه برای بقا و برای مرگ، نه برای زندگی و تو در منزلی هستی که دائمی نیست و خانه‌ای که باید توشه از آن برگیری و راهی که به آخرت منتهی می‎شود و تو تحت تعقیب مرگی هستی که فرار کننده‌اش از چنگ آن رهایی نیابد و جوینده‌اش آن‌را از دست ندهد و مرگ او را ناچار دریابد؛ پس برحذر باش از این‌که مرگ، تو را دریابد و تو در حال گناهی باشی که با خود می‎گفتی از آن توبه می‎کنم؛ پس مرگ بین تو و آن(توبه) فاصله می‎شود که در این‌صورت خود را هلاک کرده‌ای.
ای پسرم!  بسیار به یاد مرگ باش و به یاد عاقبتی که ناگهانی بر آن وارد می شوی و بعد از مرگ به آن منتهی می شوی تا این‌که وقتی بر تو وارد شود، خود را مهیا کرده باشی و کمر خود را برای آن محکم بسته باشی و ناگهانی بر تو وارد نشود که بر تو غالب شود و مبادا فریفته شوی به آنچه می‌بینی، از دلبستگی اهل دنیا به دنیا و دشمنی کردن با هم بر سر دنیا؛ چون خدا از وضع آن به تو خبرداده و دنیا نیز(زوال و ناپداری) خود را بر تو شناسانده و بدی‎های خود را برای تو آشکار کرده است».
دلایل ترس از مرگ
ترس از مرگ و نگرانی درباره فانی بودن همه چیز، یک حس اصیل، ریشه‌دار و سالم در وجود انسان است؛ در واقع اگر کسی اصلاً به موضوع مرگ نیندیشد، به بخشی از واقعیت زندگی‌اش توجه نکرده است.
علت نگرانی از مرگ، این است که انسان همواره برای بقا تلاش می‌کند اما در گوشه ذهن، به این فکر می‌کند که راهی جز پذیرفتن پایان این دنیا ندارد. پس مرگ حقیقتی است که مانند تولد وجود دارد و هیچ کدام از این دو حادثه مهم در کنترل و اختیار بشر نیست. با این حال در فاصله بین تولد و مرگ بسیاری از امور در کنترل ما است که بهتر است برآن‌ها تمرکز داشته باشیم و آن چیزی نیست جز تصمیم‌هایی که می‌گیریم.
معمولاً بیشتر مردم از مرگ مى‌‏ترسند و وحشت دارند. ریشه ترس را یکى از دو چیز تشکیل مى‌‏ده؛  بسیارى از مردم مرگ را به‌معناى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى‌‏کنند. بدیهى است که انسان از فنا و نیستى وحشت دارد. اگر انسان مرگ را به این معنا تفسیر کند، حتماً از آن گریزان خواهد بود. از این‌رو حتى در بهترین حالات زندگى، فکر مرگ، شهد زندگى را در کام او زهر مى‌‏کند و همیشه از این نظر نگران است.
دسته دوم افرادى‌ هستند که مرگ را پایان زندگى نمى‌‏دانند، ولى به‌خاطر اعمال ناپسند و کارهاى خلاف خود از مرگ مى‌‏ترسند و از آن وحشت دارند، زیرا مرگ را آغاز رسیدن به نتایج شوم اعمال خود مى‌‏بینند. بنابراین براى فرار از محاسبه الهى و کیفر اعمال میل دارند هرچه بیشتر مرگ را عقب بیندازند.در نتیجه اگر انسان ایمان به جهان آخرت داشته باشد و از اعمال زشت و معاصى دورى کند و وظایف دینى را انجام دهد و اگر مرتکب گناه شد، توبه کند و روحش را از آلودگى گناه پاک نماید، ترس و وحشت از مردن نخواهد داشت.
امیرمؤمنان علی(ع) فرموده است: «به خدا سوگند! فرزند ابى طالب علاقه‏‌اش به مرگ بیشتر است از کودک شیرخوار به پستان مادر».
همچنین، از امام صادق(ع) روایت شده: مردى پیش اباذر آمد و گفت: اى اباذر چگونه است که ما مرگ را بد (و ناخوش) داریم؟ گفت: زیرا شما دنیا را آباد کرده‏اید و آخرت را ویران ساخته‏اید و خوش ندارید که از (خانه) آبادان به منزل ویران بروید. بنابراین راه وحشت نداشتن از مرگ این است که انسان معتقد باشد که مرگ پا نهادن به یک جهان وسیع است و به هیچ وجه پایان زندگى نیست.
 از سوى دیگر به وظایف شرعى خود عمل کند و به رحمت گسترده الهی امیدوار باشد. خدا را نسبت به بنده خود مهربان تر از مادر به فرزندش بداند. متوجه این مسئله باشد که همه از او بیم و بازگشت مان به سوى او است و او مطمئناً آفریده خود را دوست دارد. در این صورت نه تنها از مرگ نمى‏ترسد، بلکه آن را دوست خواهد داشت و به آن عشق ورزید.
 امام سجاد(ع) نیز فرموده است: «مرگ براى مؤمنان مانند کندن لباس چرکین و پُرحشرات است، و گشودن غُل و زنجیرهاى سنگین، و تبدیل آن به فاخرترین لباس‏‌ها و خوش‌‏ترین عطرها و راه‌وارترین مرکب‏‌ها و مناسب‏‌ترین منزل‏‌ها».
 امام حسین(ع) در کربلا هنگام شدت گرفتن جنگ درباره حقیقت مرگ به اصحاب خود فرمود: «شکیبایى کنید اى فرزندان مردان بزرگوار، مرگ تنها پُلى است که شما را از ناراحتی‎‏ها و رنج‏‌ها به باغ‏‌هاى وسیع بهشت و نعمت‏‌هاى جاودان منتقل می‎کند. کدام یک از شما از انتقال یافتن از زندان به قصر ناراحتید؟ اما نسبت به دشمن شما همانند این است که شخصى را از قصرى به زندان و عذاب منتقل کنند. پدرم از رسول خدا(ص) نقل فرمود: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است. مرگ پل آنها به باغ‏هاى بهشت و پل این‏ها به جهنم است».
 در دیدگاه اسلامی، زمان مرگ هرکس از بدو تولد در علم خداوند معلوم است و خداوند کاملاً می‌داند که این فرد در چه زمان و مکانی و به چه سببی از دنیا خواهد رفت؛ اما این سخن که خداوند برای همه افراد مرگ را مشخص کرده و برای آنها سببی قرار داده است که محقق شدن این سبب، نیز دست خداست و خود شخص یا دیگر عوامل در وجود یا عدم وجود آن سبب نقشی ندارند و... سخن باطلی است.
آثار مثبت یاد مرگ
آثار فراوانى بر یاد مرگ مترتب است. از این‌رو، هم در کلمات پیشوایان معصوم(ع) به آن سفارش شده است و هم انسان‌هاى خود ساخته، در مقام تهذیب نفس و سیر و سلوک، دستور به یاد مرگ بودن را مى‌دهند. قرآن‌کریم، یکى‌از ویژگى هاى برجسته پیامبران را، «یاد مرگ» مى‌داند؛ چنان که مى‌فرماید: «إِنَّـآ أَخْلَصْنَـهُم بِخَالِصَة ذِکْرَى الدَّارِ؛ با موهبت ویژه‌اى ـ یادآورى آن سراى را خالص‌شان گردانیدیم».
 خاصیت به یاد مرگ بودن این است که اگر شخص در رفاه و سرور است و غرور او را فراگرفته، با یاد مرگ، عالم دنیا بر او تنگ مى‌شود . دیگر نمى‌تواند بر دارایى محدود خود ببالد و یا مغرور شود و اگر شخصى است که در تنگناى زندگى قرار گرفته و رنج مى‌برد، باز وقتى به یاد مرگ بیفتد، دنیا بر او وسیع و راحت مى‌شود. از سختى‌هاى چند روزه دنیا رنج نمى‌برد چنان‌چه امام على(ع) مى‌فرمایند: «کسى‌که زیاد به یاد مرگ باشد، از دنیا به اندکش راضى مى‌شود».
حضرت صادق(ع) نیز آثار یاد مرگ را چنین بیان مى‌کند: «یاد مرگ، شهوت‌ها را در نفس از بین مى‌برد. ریشه‌هاى غفلت را یک‌سره برمى‌کند. دل را با وعده‌هاى الهى محکم مى‌کند. روحیه انسان را از قساوت، پاک مى‌کند دل انسان را با وعده‌هایى الهى محکم مى‌کند. نشانه‌هاى هوا و هوس را در هم مى‌شکند ...» و پیامبر اسلام(ص) مى‌فرمایند: «مرگ را بسیار یاد کنید، زیرا مرگ گناهان را پاک مى‌کند و میل و رغبت به دنیا را مى‌کاهد».
حیات واقعی
از دیدگاه اسلام و تمام ادیان توحیدی، زندگی انسان، به این دنیا محدود نمی‎شود، بلکه حیات واقعی او در آخرت قرار داده شده است، سرای دنیا، سرای آزمون و ابتلا و برای مشخص شدن نوع زندگی انسان در آخرت است.
مرگ، پایان‌بخش لذت‌های دنیوی و نهایت مهلت بهره‌برداری از دنیا است.مبادا مرگ، زمانی انسان را دریابد که مشغول نافرمانی و گناه است و از  پروردگار خویش غافل است که رد این‌صورت، فرصتی برای توبه و بازگشت نخواهد داشت و هلاکت او حتمی است.
امید به توبه و بازگشت، گاهی موجب می‎شود انسان فریفته شود و خود را در گناه و معصیت غرق کند؛ غافل از این‌که فرصت توبه و بازگشت همیشه برای او وجود ندارد.زمانی‎که مرگ فرا می‎رسد، انسان در هر حال که باشد به جهان پس از مرگ منتقل خواهد شد و حتی لحظه‌ای مهلت داده نخواهد شد.
یاد مرگ؛ نابودکننده شهوت‌ها
یاد مرگ و توجه به این حقیقت، انسان را از فرو رفتن در آلودگی‏‌ها و امروز و فردا کردن برای بازگشت به‌سوی خدا بازمی‎دارد.امام صادق(ع) می‎فرماید: «یاد مرگ شهوت‌های غیرمشروع و حرام را در وجود آدمی نابود می‎سازد؛ ریشه غفلت و ناآگاهی را قطع می‎کند؛ دل را با وعده الهی تقویت می‎نماید؛ طبیعت آدمی را نرمی و رقت می‎بخشد؛ خواهش‌های بزرگ نفسانی را در هم می‎شکند؛ آتش حرص و طمع امور دنیوی را فرو می‎نشاند و دنیا را در نظر انسان، کوچک و ناچیز می‎سازد».
در مورد حالات امام حسن‌مجتبی(ع) نقل شده است که وقتی یاد مرگ می‎کرد، می‎گریست و چون یاد قبر می‎کرد، می‎گریست و چون از قیامت و بعث و نشور یاد می‎کرد، می‎گریست و چون متذکر عبور از صراط می‎شد، می‎گریست و هرگاه به یاد توقف در پیشگاه خدای تعالی می‎افتاد، فریادی می‎زد و بی‎هوش روی زمین می‎افتاد.
در اهمیت مرگ همین بس که از حضرت رسول(ص) سؤال شد: «زیرک‌ترین مردم چه کسی است؟ فرمودند: آن کس که بسیار یاد مرگ کند و بیشتر مهیای آن باشد».
در این میان چیزی که انسان را از یاد مرگ دور می‎سازد و او را به دنیا و مادیات مشغول می‎کند، مشاهده دنیاپرستی هم‌نوعان و سرگرمی ایشان در امور دنیوی است.انسان ظاهربین با مشاهده دنیاپرستان که با چنگ و دندان به‌دنبال به دست آوردن جیفه دینا هستند و به تعبیر امیرمؤمنان(ع) بر سر دنیا چون سگ‌ها با هم مبارزه می‎کنند آخرت را فراموش می‌کند و هم‌چون دنیاپرستان غافل برای به دست آوردن دنیا حاضر می‎شود از امر خدا سرپیچی کند.
مطالعه اخبار پیشینیان و سیر در تاریخ گذشتگان به ما می‎فهماند که دنیا، دار بلاها، مصیبت‌ها، سختی‎ها و رنج‌ها است؛ حتی سلاطین بزرگ در دنیا نتوانستند راحت و با آرامش زندگی کنند؛ انبیا و بندگان خاص خدا نیز بدون رنج و سختی دنیا را سپری نکردند.خدا در سوره بلد می‎فرماید: «لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ به یقین ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم».
البته یاد مرگ، به‌معنای از دست دادن شور و نشاط برای فعالیت‌های دنیایی نیست و نباید از آیات و روایات ذکر شده این‌گونه برداشت کرد؛ بلکه اگر با این مقوله درست برخورد شود، سبب می‎گردد تا اعمال و رفتار ما جهت صحیح خود را بیابد و نه تنها در کارزار زندگی و فعالیت‌ها سست نشویم بلکه نشاط مضاعف داشته باشیم؛ همان‌طور که معصومان(ع) با وجود این‌که همیشه برای رفتن به سرای دیگر مهیا بودند.درعین حال هیچ‌گاه از تلاش، حرکت و فعالیت‌های خود نمی‎کاستند.
captcha