به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از آذربایجانشرقی، کلاس دوم راهنمایی بودم و خانم معلم موضوع انشاء هفته بعد را تعیین کرد. «میخواهید در آینده چه کاره شوید؟» هفته بعد بر خلاف تمام همکلاسیهایم که میخواستند خانم معلم، دکتر یا مهندس شوند من در برگه انشایم نوشته بودم«می خواهم در آینده خانم مهربانی شوم که وقتی می میرم ۱۰۰ نفر برایم نماز بخوانند».
لیلا اسلامی دانش آموز کلاس دوم راهنمایی آن روز حالا به بانویی خیر و نیکوکاری تبدیل شده است که وقتی رنج محرومیت را در مناطق محروم میبیند آزرده خاطر شده و با تمام توان به کمک همسرش و اهالی خیر و نیکوکار شهرستان بستان آباد برای رفع محرومیت این شهرستان و روستاهای اطراف آن گامهای بزرگی بر میدارد.
با او که همصحبت میشوم خاطرات سالهای دور مدرسهاش را مرور کرده و در مورد دلیل نوشتن موضوع انشای متفاوتش میگوید: آن روزها برادرم یک کتاب به من هدیه داده بود و من داستان بانو ترزا را به تازگی مطالعه کرده بودم و از خواندن آن کتاب خیلی لذت بردم همیشه دلم میخواست مثل او کارهای خوبی انجام دهم در واقع می توانم بگویم از بانو ترزا الهام گرفته بودم.
او دوران راهنمایی را پشت سر میگذارد و در سال 1368 در مقطع اول دبیرستان با جمع کردن پول پفک یک روز همکلاسیهایش گریه های خانمی که در مدرسه به عنوان فروشنده تنقلات محسوب میشد را به خندهای شیرین تبدیل میکند. روزی متوجه شدم خانمی که در مدرسه پفک و تنقلات می فروخت بسیار غمگین است و گریه میکند وقتی علت را پرسیدم گفت: دختر من عروسی میکند ولی من نمی توانم جهیزیهای برای او تامین کنم. حرفهای آن خانم خیلی مرا منقلب کرد، در کلاس به دانش آموزان پیشنهاد کردم هر کدام از بچهها ۵ تومان پول پفک خودشان را جمع کرده و به او کمک کنیم.
با 5 تومان های همکلاسی هایم ۲۵هزار تومان پول جمع شد که او بتواند بخشی از جهیزیه را تهیه کند. حتی یادم است به آن خانم گفتم این پول را بگیر حداقل یک سماور که میتوانی بخری با این کار خیلی احساس بزرگی به من دست داد و حس کردم با این کارم بزرگ تر شدهام. حالا همه دختران آن خانم ازدواج کردند و یکی از دختران او از افراد خیر موسسه خیریه است.
اسلامی و همسرش قبل از تاسیس مؤسسه خیریه جزو اولین حامیان طرح اکرام ایتام در شهرستان بستان آباد بوده و سرپرستی سه دختر بچه را پذیرفته بودند. همسرم متخصص داروسازی است بعد از تعطیل شدن داروخانه با مدیر کل وقت کمیته امداد به خانه مددجویان رفته و لوازمی که آنها نیاز داشتند ما تا جایی که امکان داشت و بسته به توان و وسع خود تهیه می کردیم. زمانی که ما از این افراد حمایت می کردیم خودمان مستاجر بودیم یک روز نذر کردیم اگر از این وضعیت تمام شده و بتوانیم صاحبخانه شویم باقی درآمدمان را صرف امور خیریه کنیم. خداوند مهربان نذر ما را قبول کرد و ما در سال ۸۵ توانستیم خانهای تهیه کرده و صاحبخانه شویم به عهدی که بسته بودیم پایبند بوده و در سال ۸۶ مقدمات تاسیس مؤسسه خیریه را فراهم کرده و با توجه به انجام کارهای مقدماتی و اخذ مجوز در 24اسفندماه سال ۸۷ موسسه خیریه «یاران مهر اوجان» به ثبت نهایی رسید.
وی با اشاره به اهداف تاسیس این مؤسسه خیریه میگوید: این مؤسسه خیریه در ابتدا با هدف حمایت از دانش آموزان و دانشجویان مستعد بی بضاعت تاسیس شد ولی بعد متوجه شدیم خانواده این دانش آموزان دارای یک فرد مریض هستند یا با مشکل ازدواج فرزند دیگرشان مواجه بوده یا منزل مسکونی آنها بر سرشان آوار میشود، با مشاهده نیازمندیهای خانواده دانش آموزان و آسیب شناسی های صورت گرفته در خصوص خانوادههای دانش آموزان نیازمند دایره فعالیتهای خودمان را گسترش داده و خدمات خیریه متنوع تر شد.
این زوج خیر و نیکوکار به این نتیجه رسیدند که اگر آرامشی در خانه نباشد دانش آموز و دانشجو هر چقدرهم مستعد آموختن باشد باز هم نمیتواند به خوبی تحصیل کند بنابراین با تامین نیازهای مادی، عائله مندی و دارویی در رفع مشکلات آنها اقدام کردند.
اسلامی تصریح کرد: جامعه هدف موسسه خیریه یاران مهر اوجان شهرستان بستان آباد و تیکمه داش و 58 روستای اطراف این شهرستان است.
او لابه لای صحبتهای خود دفترچه خاطراتش را ورق زده و با ذکر یکی از خاطراتش ادامه می دهد: سال 89 موسسه خیریه را در یک مغازه 12 متری اداره می کردیم که یک خانم جوان به همراه مادرشوهر و پسر کوچکش وارد مؤسسه شدند. خانم جوان گفت در آستانه بازگشایی مدارس هستیم به پسر من نیز لباس مدرسه بدهید. من به آن پسر او یک دست لباس نو آوردم ولی قبول نکرد، یک جفت کفش کتانی آوردم بازهم قبول نکرد بار سوم به او یک توپ ورزشی دادم دوباره توپ را پس زد و گفت: خانم ما این ها را میخواهیم چکار کنیم به ما گوشت بده ما خیلی وقت است که گوشت نخورده ایم.
وقتی حرفهای این پسر بچه را شنیدیم یکی از امدادگران هلال احمر آنجا بود و همان لحظه یک گونی برنج، گوشت، مرغ، روغن و یکسری مواد دیگر خرید تا به خانه آنها ببریم.
او درحق دختران زیادی مادری کرده و آنها را به خانه بخت فرستاده است، دخترانی که حالا قدردان زحمتهای او هستند، با وی رفت و آمد کرده و حتی برای اداره یک زندگی بهتر از او مشاوره می گیرند و حتی یکی از آن دختران اکنون که در تهران به سر میبرد یکی از حامیان این مؤسسه خیریه است.
مؤسسه خیریه یاران مهر اوجان در سایه گسترش فعالیتهای خود تا کنون 400 سرویس جهزیه برای دختران نیازمند تامین کرده، برای 85 جوان جویای کار اشتغال فراهم نموده و 43 زن سرپرست خانوار را حمایت کرده تا برای خود اشتغال زایی و درآمد کسب کنند.
مدیر موسسه خیریه یاران مهر اوجان با اشاره به اینکه این مؤسسه به عنوان مؤسسه خیریه منتخب از وزیر کشور لوح تقدیر گرفته است گفت: این مؤسسه در سال 92 در 22 مرداد روز ملی سازمانهای مردم نهاد در نخستین همایش مدیران مردم نهاد منتخب استانی انتخاب شد و به همایش کشوری راه یافت و از وزیر کشور لوح تقدیر دریافت کرده است.
اسلامی لابه لای حرفهای خود از پدرش یاد میکند که در روستا و منطقه خودشان به عنوان یک فرد معتمد محل شناخته شده و در هر موضوعی که نیاز به ریش سفید محل و کدخدا منشی باشد با رای زنی و مشورتهای وی حل و فصل می شود.
در پرونده فعالیتهای پدر او احداث مدرسه، راه سازی و بسیاری از فعالیتهای دیگر دیده میشود و بعد از فوت یکی از پسرانش در سال 75 فعالیتهای خیرخواهانه او تاکنون در جهت احداث مدرسه برای کودکان استثنایی استاد شهریار در شهرستان بستان آباد، احداث پناهگاه ویژه کوهنوردان و عشایر در منطقه شاه یوردی سهند، ساخت مهد کودک نرجس خاتون و ...در جهت شادی روح پسر مرحومش به نام قادر اسلامی وقف میشود.
گزارش از معصومه درخشان