به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی اخیرا اصلاحات زیادی در عرصه اجتماعی به ویژه در حوزه زنان صورت داده و توسعه آزادیهای اجتماعی را در دستور کار قرار داده است. همچنین وی در سخنانی صحبت از بازگشت این کشور به گفتمان اسلام معتدل و میانهرو کرد و اعلام کرد «ما به آن اسلام میانهرو و معتدل باز خواهیم گشت و جلوی افکار افراطی و تندرو را خواهیم گرفت تا زندگی طبیعی داشته باشیم».
کارشناسان مسائل سیاسی سه تحلیل اصلی در این باره ارائه دادهاند. عدهای این اقدامات را ریشه در داخل عربستان و افزایش فشارهای نسل جوان این کشور دانسته و عدهای دیگر نیز این اقدامات را ناشی از فشارهای بیرونی و شناخته شدن عربستان به عنوان کشور حامی گروههای تروریستی افراطی و ضد حقوق بشری تلقی کرده و لذا انجام این تغییرات را در راستای ارائه تصویر تازهای از عربستان در فضای بینالمللی به عنوان کشور و نظام حامی حقوق بشر، حقوق زنان و ضد تروریسم میدانند.
برخی دیگر نیز صحبت ولیعهد این کشور مبنی بر بازگشت به اسلام معتدل و میانهرو را در راستای مقابله با گفتمان اسلام اعتدالی جمهوری اسلامی و رقابتهای منطقهای با ایران میدانند. به عبارتی ولیعهد عربستان با این سخن به نوعی تلاش دارد که از نفوذ منطقهای ایران در کشورهای اسلامی کاسته و با معرفی کردن عربستان به عنوان الگوی جایگزین ایران در برخی کشورهای منطقه که ایران نفوذ زیادی در آنها دارد، شود.
حجتالاسلام و المسلمین دکتر «محمد مسجدجامعی» سفیر اسبق ایران در واتیکان و مراکش در گفتوگو با
ایکنا به تحلیل و بررسی این موضوع پرداخته است که به شرح ذیل است:
ایکنا: به اعتقاد شما اصلاحات اجتماعی اخیر در عربستان به ویژه در حوزه زنان ریشه درونی دارد یا بیرونی؟ این تحلیل که اقدامات اخیر ولیعهد عربستان در راستای مقابله با گفتمان اسلام میانهرو جمهوری اسلامی ایران است را تا چه حد قابل قبول میدانید؟من اعتقاد ندارم که این سخنان برای تحتالشعاع قرار دادن گفتمان اسلام اعتدالی جمهوری اسلامی ایران باشد. گاهی اوقات نظرات و تحلیلهایی از سوی برخی افراد مطرح میشود که انسان تعجب میکند با چه مقدماتی به چنین تحلیلی رسیدهاند. اساسا این تغییر رویه ارتباطی به این مسئله ندارد. منشأ اصلی این سخنان و تغییرات و اصلاحات اجتماعی اخیر در عربستان عمدتا داخلی است و البته مورد استقبال بیرونی هم قرار میگیرد. حال اینکه آیا این تغییرات در اندازهای که حاکمان عربستان بیان میکنند و قول آن را میدهند انجام شدنی است قابل تأمل است و به عقیده من نمیتوانند این مقدار اصلاحاتی که وعده میدهند را عملی کنند.
اصولا اسلام در عربستان با توجه به حاکمیت اندیشه و ایدئولوژی وهابی که عملا شیشه عمر آل سعود به آن وابسته است و فراتر از ایدئولوژی، انسجام این کشور را حفظ کرده، قابلیت معتدل شدن را ندارد و این امر امکانپذیر نیست. البته تا حدی میتوان شدت و حدت این ایدئولوژی را کاست اما احتمالا در آینده یک سلسله واکنشها از سوی برخی علمای وهابی رخ خواهد داد. البته این آرزوی ماست که آنها به اسلام میانهرو بازگردند زیرا به نفع همه مسلمانان است.
در دهه 70 میلادی با وجود پادشاهی خالد، فهد به عنوان ولیعهد، همهکاره حکومت بود یک افزایش زیادی در قیمت نفت رخ داد و حاکمان آن دوره تصمیم گرفتند جامعه را مصرفی کرده و یک فضای بازی ایجاد کنند اما مقاومتهای زیادی از سوی وهابیون صورت گرفت که اوج آن اتفاقات مسجد الحرام در اول محرم 1400 هجری قمری بود، لذا این بخش از جامعه قطعا واکنش نشان خواهند داد و همین الان 64 شخصیت معتبر و تراز اول دینی غیر رسمی عربستان در زندان هستند که یکی از معروفترین آنها « شیخ سلمان العوده» است.
این اقدامات قطعا با واکنشهای داخلی مواجه خواهد شد. البته این بدان معنا نیست که این واکنشها منجر به از بین رفتن رژیم سعودی میشود بلکه رژیم سعودی خود را با شرایط جدید تطبیق خواهد داد.
ایکنا: آیا این تغییرات در همین سطح، مانند آزادی رانندگی زنان، حضور زنان در ورزشگاهها و برخی آزادیهای اجتماعی دیگر، باقی خواهد ماند یا آزادیهای سیاسی را نیز شامل خواهد شد؟
ساختار نظام عربستان قبیلهای و به عبارت بهتر نجدی است و همه سطوح قدرت به ویژه قدرتهای نظامی، امنیتی و نهادهای دینی همگی در اختیار نجدیهاست و اگر قرار باشد این تغییرات اجتماعی گستردهتر شده و به سطوح سیاسی رسیده و درجاتی از دموکراسی محقق شود به معنی آن است که همه اقشار جامعه باید مشارکت داده شوند که این امکان ندارد، زیرا نظام فعلی مبتنی برقبیلهگرایی را دچار فروپاشی خواهد کرد و لذا این اصلاحات در همین حدود باقی میماند و به تغییرات بنیادی و عمیق منجر نمیشود.