در ابتدای این دیدار و پس از توضیحات رحیم قربانی در مورد برگزاری سنت حسنه دیدار هفتگی جامعه قرآنی با خانواده شهدای قرآنی و اطلاعرسانی پیرامون پنجمین یادواره شهدای قرآنی «سورههای سرخ» که 9 دیماه سال جاری برگزار خواهد شد، مادر شهید علیاکبر فاطمی نیری به ذکر خاطراتی از فرزند شهید خود پرداخت و گفت: شهید علیاکبر با سایر فرزندانم متفاوت بود، از سه سالگی نماز میخواند، 7 سالگی علیرغم مخالفتهای من و پدر مرحومش روزه میگرفت و همپای ما رنج گرسنگی و تشنگی را به جان میخرید تا موقع افطار که حتی بارها شخصاً مشاهده کردم که غذای خود را با بچههای بیبضاعت همسایه نیز شریک میشد.
وی گفت: شهید علیاکبر لحظهای در احسان و نیکی به دوستان، همسایگان و هممحلهایها از پای نمینشست، با مبلغ اندکی که به عنوان پول توی جیبی پدرش در اختیار او میگذاشت حوائج و کمبودهای دوستان هم سن و سال خود و حتی در دوران جنگ مایحتاج خانوادههایی که سرپرست آنها در جبهه بودند، تأمین میکرد و حتی مواقعی میشد که من متعجب از او میپرسیدم که تو پول کمی در اختیار داشتی پس چطور توانستی فلان کالای مورد احتیاج دوستانت را خریداری کنی؟ در جواب به من میگفت خدا خودش پول احسان و نیکوکاری را فراهم میسازد.
مادر شهید فاطمی نیری تصریح کرد: او در مسجد محله به نام مسجد حضرت مسلم ابن عقیل حدود 40 شاگرد داشت که به آنها آموزش قرائت قرآن میداد و اساساً مسجد مکانی بود که او در آن به امور جاری مردم میپرداخت و گرهای از مشکلات آنها باز میکرد. کمتر زمانی بود که او را در خانه بتوانی پیدا کنی حتی زمانی که کاری هم نداشت در مسجد به عنوان یک نیروی فعال بسیجی کشیک میداد.
وی در پایان سخنان خود گفت: هرچه از شهید علیاکبر بگویم کم گفتهام؛ او خلق محمدی داشت هیچوقت تا زمانیکه من ننشینم جایش نمینشست، تا من در سفره دست به سمت غذا ببرم دست به غذا نمیبرد و متأسفم که به دلیل پیری و پا به سن گذاشتن بسیاری از خاطرات خوشی که از او به یاد داشتم، اکنون از خاطرم رفته است.
در ادامه این دیدار سیدرضا فاطمی نیری، برادر بزرگ شهید علی اکبر به ایراد سخن پرداخت و گفت: شهید علی اکبر متولد سال 47 بود و در زمان شهادت که در عملیات شلمچه و سال 65 به وقوع پیوست، نوجوانی 18 ساله بود؛ او دوره ابتدایی و دبیرستان را در مدارس فلسفی پشت سر گذاشت و در کنار تحصیل در مدرسه محضر استاد مرحوم آیتالله مجتهدی نیز دروس طلبگی را فرامیگرفت.
وی ادامه داد: با وقوع جنگ عزم رفتن به جبهههای جنگ را کرد که با مخالفت پدرم مواجه شد هرچند که او تصمیمش را گرفته بود و در این تصمیم نیز راسخ بود؛ پدرم از آیت الله مجتهدی درخواست کرد که برای ممانعت از اعزام علیاکبر پا در میانی کند که خاطرم هست ایشان بعد از صحبت با برادر شهیدم نزد پدر آمد و گفت که پسرتان تصمیم خود را گرفته است و به او گفته که شرمنده پدر هستم، اما صحبتهای امام خمینی(ره) حجت را بر من برای حضور در جبهه تمام کرده است.
سیدرضا فاطمی نیری تصریح کرد: همانطور که مادرم به درستی اشاره کردند او از هر فرصتی برای گشایش و رفع مشکلات مردم استفاده میکرد و با وجود سن کمی که داشت خاطرم هست یک بار میانجی شد و اختلافی را که میان زن و شوهری در فامیل ایجاد شده بود حل کرد که آن زن و شوهر در زمان تشییع جنازه شهید علی اکبر به شدت بیتابی میکردند و اگر اغراق نباشد باید بگویم گریه و زاری آنها در فراق علی اکبر، حتی بیشتر از پدر و مادرم بود.
وی افزود: شهید علیاکبر در قالب لشکر مالک اشتر در منطقه دوکوهه مستقر شد و از آنجا به جبهههای جنوب و خرمشهر اعزام شد و همانطور که اشاره شد در تاریخ 11 اسفند سال 65 در عملیات شلمچه به فیض شهادت نائل آمد و جالب است که به شما بگویم او حتی دو سه روز پیش از شهادت زمان شهادت خود را به دوستان و همسنگریان خود اعلام کرده که البته مورد تمسخر آنها قرار گرفته بود، اما این اتفاق در دوشنبهای روی داد که حتی گویا ساعت آن را نیز پیشگویی کرده بود و با اصابت خمپاره به سنگر محل استقرار آنها، وی به همراه همسنگرش شهید عبداللهی به فیض شهادت نائل آمدند.
دیگر برادر شهید سیدعلی اکبر، سید حسین فاطمی نیری نیز در ادامه این دیدار به ذکر خاطرهای از برادر شهیدش پرداخت و گفت: شهید علی اکبر دائمالوضو بود؛ با پدر نماز شب میخواند و هیچگاه این فریضه را ترک نمیکرد و حتی ساعتها بعد از آنکه پدر برای خواب به بستر میرفت او پای سجاده به نماز میایستاد و هر بار که از او پرسش میشد که تو از این نماز چه میخواهی؟ و اصطلاحاً دیگر شورش را درآوردهای میگفت من هر چه دارم از این نماز است و اگر شما بدانید نماز چه ثمرات و برکاتی در زندگی دارد، دمی از پای سجاده نماز آن طرفتر نخواهید رفت.
وی در پایان سخنان خود گفت: عشق و ارادت شهید علی اکبر به امام حسین(ع) زبانزد بود که البته این به برکت ارادتی است که پدر به سیدالشهداء(ع) داشت و چیزی بالغ بر 60 سال در یکی از حسینیههای معروف شهر یزد خادمی حسین(ع) را میکرد؛ عشق و ارادت شهیدعلی اکبر به امام حسین(ع) در وصیتنامه بر جای مانده از او نیز مشهود است و اینکه با وجود سن کمی که نسبت به ما داشت توصیههایی در آن دارد، نظیر اینکه از غیبت برادر مسلمان برحذر باشید و یا خواهران خود را به رعایت حجاب اسلامی توصیه کرده است.
گزارش کامل تصویری را اینجا ببینید.