شرح و بسط غیرمعتبر وقایع عاشورا از ویژگی مقاتل چند قرن اخیر است/ نحوه پیدایش واژه «روضه»
کد خبر: 3664139
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۷
محقق و استاد حوزه علمیه:

شرح و بسط غیرمعتبر وقایع عاشورا از ویژگی مقاتل چند قرن اخیر است/ نحوه پیدایش واژه «روضه»

گروه حوزه‌های علمیه: استاد حوزه علمیه با بیان اینکه شرح و بسط غیرمعتبر وقایع عاشورا از ویژگی مقاتل چند قرن اخیر است تاکید کرد: واقعه عاشورا و شخص امام حسین(ع) آن قدر عظمت دارد که نیازی به ذکر این مسایل نداریم و دلیلی ندارد به این مطالب تمسک کنیم.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) حجت‌الاسلام و المسلمین محسن رنجبر، استاد حوزه علمیه امروز 25 آبان در نشست علمی «بررسی و نقد مقاتل عاشورایی معاصر» گفت: محمدبن سعد یکی از کسانی است که به حادثه عاشورا به اجمال پرداخته است و چند قرن بعد ابن عساکر متاثر از ابن سعد، بخش عمده مقتل وی و ترجمه و شرح حال امام حسین(ع) را در کنار اخبار دیگر بیان کرده است.

وی با بیان اینکه کمال‌الدین عمر بن احمد در قرن هفتم کتابی نوشته که عمدتا ترجمه ابن سعد است؛ لذا عمده محتوا در مورد عاشورا، میان این آثار یکی است ادامه داد: در این آثار به صورت خیلی زیاد به حوادث خارق‌العاده بعد از عاشورا پرداخته شده است؛ البته چرایی آن بر ما روشن نیست زیرا ابن سعد، رویکرد عثمانی دارد و این کار وی، جای تعجب است اگرچه برخی  گفته‌اند وی به حواشی پرداخته تا از اصل غفلت ایجاد شود.

این محقق ادامه داد: نقلیاتی از جابر بن عبدالله و ابوسعید خدری آورده است که با امام ملاقات داشته‌اند و حضرت را از قیام نهی می‌کردند؛ البته وقتی این اخبار را کنار یکدیگر بگذاریم و نگاه عمیق تری به واقعه می‌کنیم و به خصوص اظهار پشیمانی و بی اطلاعی یزید از واقعه عاشورا را در این کتاب می‌بینیم به این تحلیل می‌رسیم که ابن سعد به گونه‌ای تلویحا امام حسین(ع) را محکوم می کند.

استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: وی مقدمه‌چینی کرده است که خیلی‌ها امام را نصیحت کردند ولی امام گوش نکرد و از طرف دیگر نیز با بیان اظهار پشیمانی یزید، او را تبرئه کرده ضمن اینکه به فلسفه قیام به درستی نپرداخته و مطالب کوتاهی بیان کرده است.

رنجبر عنوان کرد: گزارش فهرست‌گونه اسدی کوفی یا مقتل الحسین احمد بن عبدالله در قرن 5 و 6 نیز نگاه قصه‌گونه به واقعه عاشورا دارند و متعبد و متعهد به اصل واقعه نبوده و چون کتاب مختصری است خیلی کتاب مهمی نیز به شمار نمی‌رود همچنین کتاب دیگری وجود دارد که گزارش ادیبانه از واقعه کربلا ارایه کرده و پایبند به تاریخ نبوده است.

این محقق و استاد حوزه علمیه ادامه داد: در قرون هشتم و نهم آثار معتنابهی در مورد عاشورا یا وجود ندارد و یا اگر وجود داشته از بین رفته است؛ البدایه و النهایه ابن کثیر که عمدتا از طبری برگرفته شده است دارای عباراتی توهین‌آمیز است و غیر از همین یکی دو اثر، آثار دیگری شاهد نیستیم که ممکن است به خاطر لطماتی بوده که به جهان اسلام وارد و حکومت متمرکزی بر دنیای اسلام حاکم نبوده است.

رنجبر بیان کرد: از قرن دهم که حکومت صفویه تاسیس می‌شود رویکرد مقتل‌نگاری به گونه چشمگیری نسبت به قبل از دوره خود متفاوت و این کار توسط ملاحسین واعظ کاشفی با روضة الشهداء آغاز شده است. ملا حسین متولد سبزوار و براساس گفته‌ها، شیعه است ولی ارادتی که به نقشبندیه دارد شیعه بودن او مسجل نیست و برخی قسمت‌های کتاب وی نیز نشان می‌دهد که دقیقا نمی‌توان مذهب او را تعیین کرد و به تعبیر شهید مطهری، فرد بوقلمون صفتی بوده است.

وی با بیان اینکه این کتاب از جهاتی قابل توجه و ارزشمند است؛ زیرا نثر بسیار فخیمی دارد و قلم آن زنده است عنوان کرد: راز ماندگاری آن نیز همین مسئله است و واژه روضه‌خوانی نیز از همین کتاب گرفته شده است.

رنجبر با بیان اینکه شاخصه اصلی این کتاب آن است که به ابتلائات انبیاء و ائمه پرداخته از جمله اینکه فراق حضرت آدم و حوا  و ... را بیان کرده است بیان کرد: یکی از مشکلات روضه‌خوانی در این دوره این بوده که ما متن درستی برای این کار نداشتیم و نویسنده این کتاب نیز بر آن معترف بوده و کتاب را بر این اساس نوشته است.

وی در توضیح بیشتر در مورد روضة الشهدا افزود: وی در عصری بوده که تفکر صوفیانه، تفکر حاکمی در ایران بوده است و این شخص نیز ارادت به این تفکر داشته است ولی به هر حال این کتاب دارای شهرت زیادی است و نثر آن نیز بسیار ادیبانه است.

رنجبر ادامه داد: این کتاب در بخش امام حسین(ع) به بحث ابتلائات امام حسین(ع) پرداخته و 4 فصل را به وقایع عاشورا اختصاص داده است و به همه وقایع پرداخته و رویکرد آن قصه‌گونه است همان رویکرد نقالی و ... که هم اکنون هم ممکن است رواج داشته باشد.

وی افزود: وی در تبیین قیام مسلم، چیزی روایت کرده که با متون تاریخی از لحاظ کمیت تفاوت زیادی دارد که نشان می‌دهد قصه‌پرداز ماهری بوده است البته برخی وقایع انطباق تاریخی دارد ولی برخی مطالب وی در هیچ اثر تاریخی وجود ندارد؛ مثلا در جریان قصه شیرین خانم، کنیز شهربانو مطالبی بیان کرده که هیچ مبنای تاریخی ندارد یا حکایت طفلان مسلم، را طوری نوشته که قابلیت تبدیل به فیلمنامه دارد ولی به دلیل نادرستی روایت، آسیب‌های زیادی هم در انتساب این مسایل به امام وجود دارد و به تعبیر برخی از معاصرین، روضه یک برداشت آزاد و رمان است و متاسفانه در عصر معاصر هم این نگاه، مشتری دارد و حتی محققان و اهل فضل این نگاه را توجیه می‌کنند.

رنجبر عنوان کرد: اگر منبری، واعظ و محقق می‌خواهد به عنوان متن تاریخی به آن استشهاد کند قابل اعتماد نیست ولی اگر صرفا با این نگاه که برداشتی از واقعه عاشوراست به آن توجه کنیم مسئله دیگری است.

رنجبر بیان کرد: یکی از قصه‌هایی که ذکر کرده جریان عروسی حضرت قاسم(ع) است که هنوز هم این مسئله از منابر قابل جمع کردن نیست؛ و مورد حمایت است؛ البته اصل این قصه پرداخته وی نیست و در قرن 5 می‌توان رد پای این مسئله را در آثاری پیدا کرد ولی پردازش وی در هفت صفحه به این مسئله و ذکر عاطفی این موضوع، بی بدیل است.

این محقق و استاد حوزه علمیه تصریح کرد: ویژگی سوم کتاب روضه، نگاه عاطفی و احساسی به واقعه عاشورا است لذا تا جایی که توانسته نگاه تراژیک به عاشورا را بزرگنمایی کرده است؛ وداع‌هایی که میان همسر قاسم و حضرت قاسم بیان کرده کاملا حاکی از رویکرد احساسی و تراژیک است.

رنجبر ادامه داد: با نگارش این اثر در قرن دهم رویکرد بیان مطلب در مورد عاشورا متفاوت و به خصوص بعد عاطفی و احساسی در آن بسیار پر رنگ شده است؛ و همین عامل سبب شد تا موقوفاتی برای خواندن این کتاب در منابر ایجاد شود البته این نگاه در قرون بعدی نیز پر رنگ تر می‌شود و این پررنگ تر شدن فقط در نگاه احساسی نیست و کتبی مانند تذکرة الشهداء ملاحبیب نوشته می‌شود که کمیت آن بسیار بیشتر از کتب قبلی است و نگاه حداکثری به جمع مطالب، رونق می‌گیرد و کم‌نویسی امری زشت تلقی می‌شود.

وی با بیان  اینکه، این حرکت از امثال کاشفی شروع می‌شود ولی به عصر وی ختم نشد ادامه داد: شرح و بسط اخبار و وقایع در مورد عاشورا یکی از ویژگی مقاتل معاصر است؛ این کتب، هیچ منعی ندارند که در کنار اخبار معتبر، اخبار غیرمعتبر و بعضا معارض را هم بیاورند همچنین ویژگی دیگر این آثار، حاکمیت قاعده تسامح و تساهل در نگارش اخبار بوده است.

رنجبر با بیان اینکه بسیاری از صاحب منصبان قاجاری برای خود مراسم روضه‌خوانی داشته‌اند عنوان کرد: در دوره صوفیه و قاجار چون حاکمیت همسو با این رویکردها به واقعه عاشورا بوده است؛ نویسندگان چنین آثاری نیز به این سمت رفته‌اند که مطالبشان تعارض و دشمنی با حاکمیت ایجاد نکند تا افرادی مانند ناصرالدین شاه در مظان قرار نگیرد لذا رویکرد ستم‌ستیزانه واقعه، مورد توجه نبود و بیشتر مباحث عاطفی عاشورا مطرح می‌شد.

رنجبر با اشاره به آسیب‌های مجالس عزاداری در این دوره تصریح کرد: در این دوره مطالبی بیان می‌شد و روش‌هایی در روضه و تعزیه حاکم شد که هیچ شباهتی با واقعه عاشورا نداشت و به سبک مجالس غربی بیشتر شبیه بود البته در  دوره رضاخان، تعزیه با این روش‌ها جمع و عدو سبب خیر شد زیرا اگر این نگاه رواج می‌یافت معلوم نبود در دوره پهلوی دوم، چه بلایی بر سر عاشورا می‌آمد.

رنجبر عنوان کرد: رواج این نگاه، عاشورا را از رویکرد زنده و پویا می‌انداخت و آن را در عداد یک مراسم معمولی و عادی کاهش می‌داد؛ مانند یک مراسم راهپیمایی که در طول چند ساعت برگزار و تمام می‌شود.

این محقق و استاد حوزه علمیه اظهار کرد: متاسفانه امروز هم این نگاه عاطفی و احساسی رواج دارد و برخی به هر دلیلی دنبال گریه گرفتن از مردم هستند.

وی افزود: روایاتی که در مورد ثواب بکاء و گریه گرفتن و گریه کردن در مورد عاشورا وجود دارد جای خود ولی آیا تنها می‌توان همین نگاه را به این واقعه عظیم داشته باشیم؛ اینکه مثلا شمشیر امام را بلندتر از حد طبیعی بیان کنیم و یا بر قد حضرت ابوالفضل(ع) تمرکز داشته باشیم و مطالب اغراق‌آمیز بیان شود چقدر می‌تواند در تبیین وقایع عاشورا مفید باشد و آیا شجاعت آن حضرات در این نگاه منتقل می شود؟ و آیندگان چه قضاوتی در مورد این مطالب خواهند داشت.

رنجبر عنوان کرد: در برخی مقاتل مانند ابی مخنف وقتی شجاعت امام را مطرح می‌کند ویژگی‌هایی یک انسان مومن و کامل به عنوان نماد شجاعت ارایه می شود؛ این در حالی است که در مقاتلی که گفته شد مطالب نادرستی حتی در مورد قمر بنی هاشم و مسئله آوردن آب مطرح می‌کنند.

وی تاکید کرد: واقعه عاشورا و شخص امام حسین آنقدر عظمت دارد که نیازی به ذکر این مسایل نداریم و دلیلی ندارد به این مطالب تمسک کنیم.

رنجبر با بیان اینکه نگاه عاطفی رکن رکین واقعه است ولی اینکه مطالبی بیان کنیم که هیچ سند تاریخی ندارد جای اشکال دارد گفت: برخی مانند و هابیت با استناد به چنین مطالبی ما را به جمود عقل متهم می‌کنند؛ ما در فقه آنقدر مته به خشخاش می‌گذاریم تا حکم دقیقی به دست آوریم ولی چرا در این مسایل این دقت را نداریم همچنین اگر معتقد به زبان حال هم باشیم، زبان حال، معیار دارد و این طور نیست که هر چه به ذهنمان برسد بگوییم زیرا داریم مطلبی را به معصوم و یا بزرگانی مانند زینب(س) نسبت می‌دهیم.

captcha