حجت الاسلام والمسلمین اکبر رضایی دهقان استاد حوزه علمیه و کارشناس مذهبی در گفت و گو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از همدان، اظهار کرد: امام حسن(ع) یکی از مظلوم ترین امامان ما هستند.
زندگینامه امام حسن مجتبی(ع)این کارشناس مذهبی بیان کرد: امام حسن (ع) امام دوم شیعیان ، لقب ایشان مجتبی(ع)، کنیه ابو محمد، نام مادر فاطمه(س)، تاریخ ولادت 15 رمضان، سال ولادت سوم هجری، مدت عمر شریف 47 سال، مدت امامت 10سال است تعداد فرزندان امام(ع) 8پسر و 7دختر بودند.
رضایی دهقان تصریح کرد:تاریخ شهادت امام حسن(ع) 28 صفر یا 7صفرسال 50هجری است. امام حسن(ع)، به تحریک معاویه توسط همسرشان جعده در شهر مدینه منوره به شهادت رسیدند محل دفن ایشان در قبرستان بقیع است.
وی افزود: امام حسن(ع) در سال چهلم هجری بعد از شهادت پدرشان در 38 سالگی به امامت رسیدند که بعد از شش ماه با موضعگیری مخالفان مواجه شدند و همین امر سبب شد که امامت ایشان ده سال بیشتر طول نکشد.
وی با تاکید بر اهمیت معرفت نسبت به امام عنوان کرد: امام سجاد(ع) در روایتی میفرمایند « کسیکه امام را نشناسد و اورا یاری نکند منفورترین افراد نزد خداوند متعال است و کسیکه به امام معرفت پیدا کند و او را یاری نماید محبوبترین افراد نزد باری تعالی هستند» و همچنین فرمودند« هشدار که منفورترین مردم نزد خدا کسی است که سیرهی امامی را برگزیند ولی از کارهای او پیروی نکند» (اصول الکافی ص 23).
رضایی دهقان با اشاره به حدیثی از حضرت پیامبر(ص) در مورد امام حسن(ع) افزود: پیامبر اکرم(ص) میفرمایند« حسن از من است و من از اویم هرکسی که دوستش بدارد خداوند دوستدار اوست» .
وی با اشاره به شبهاتی که امروز در مورد رفتارهای امام حسن مجتبی (ع) وارد میشود به دو شبهه ایجاد شده در مورد این امام بزرگوار پاسخ داد.
در پاسخ به شبهه اول؛ آیا امام حسن (ع) فردی شجاع بودند؟ چرا به جنگ با معاویه وارد نشدند؟
رضایی دهقان در پاسخ به شبهاتی که در مورد امام حسن(ع) وارد است بیان کرد: برخی میگویند امام حسن(ع) مانند پدرشان شجاع نبودند، متاسفانه برخی میپندارند که شجاعت امام حسن(ع) کمتر از امامان دیگر بوده و در میدان نبرد شجاعت لازم را نداشتند به همین جهت از جنگ فاصله گرفتند و زمام امور را به دست معاویه سپردند، امیرالمومنین(ع) میفرمایند« امام باید دانشمندی دانا و شجاع باشد» امام حسن(ع) به گفته تاریخ نویسان مردی شجاع بود و در جنگ جمل در رکاب پدر خود و در خط مقدم جبهه جنگ میکردند .
وی ادامه داد: در جنگ صفین ایشان که به سرعت به لشگر دشمن حمله کردند و در حال پیشروی بودند امام علی(ع) فرمودند« این جوان را نگه دارید تا پشت مرا نشکنند حسن و حسین را دریابید، نکند با مرگ آنها نسل پیامبر خدا از بین برود» (نهج البلاغه خطبه207) همچنین امام حسن(ع) دربارهی شجاعت میفرمایند« شجاعت اندازه دارد اگر از حد گذشت بی باکی است» (بحارالانوار مجلسی صفحه 332).
در پاسخ به شبهه دوم؛ آیا صلح امام حسن(ع) باعث سرشکستگی مسلمانان است؟
این مبلغ نمونه اذعان کرد: اگرچه مردم به ظاهر آن را درک نکنند اما با اسناد تاریخی میفهمیم که صلح به ایشان تحمیل شد یعنی شرایط داخلی و خارجی به گونهای رقم خورد که صلح به عنوان یک مسئلهی ضروری و اجتناب ناپذیر بر حضرت تحمیل شد.
وی افزود: در آن زمان از نظر شرایط خارجی جنگ به نفع مسلمانان نبود چون در صورت جنگ میان دو سپاه شام و کوفه، زمامداران روم فرصت را غنیمت میشمردند و به دارالاسلام حمله میکردند شرایط داخلی هم به گونهای بود که جنگ به نفع سپاه امام حسن(ع) تمام نمیشد چون امام جبهه نیرومند و قوی در برابر دشمن نداشت مردم به فراخوانی حضرت پاسخ مثبت نمیدادند.
رضایی دهقان در ادامه بیان کرد: دنیا طلبان با پول، فرمانده و یاران حضرت را خریده بودند تا با پول گرفتن به اغتشاش و جنایات روی آوردند تعداد آنها بیست هزار نفر بود که در کوفه سکونت داشتند.
وی در ادامه با اشاره بر روایتی از امام حسن(ع) بیان کرد: امام حسن فرمودند« وقتی دیدم شما در برابر دشمن قدرتی ندارید کار را به او (معاویه) واگذاشتم تا من و شما در میان آنها باشیم همچنان که فرزانه (خضرنبی) کشتی را سوراخ کرد تا برای صاحبانش باقی بماند و این چنین است حکایت من وشما تا در میان آنها باقی بمانیم».
کرامات امام حسن مجتبی(ع)
رضایی عنوان کرد: امام حسن مجتبی (ع) در مدینه به کریم بودن معروف بودند چراکه این حضرت دارای مال فراوان بودند و دو بار به صورت کامل و دوبار نیز نیمی از اموال خود را به نیازمندان بخشیدند.
رضایی دهقان درخصوص کرامت امام حسن(ع) در پایان خاطرنشان کرد: ابن عباس میگوید «من در مسجدالحرام در محضر امام حسن(ع) بودم و آن حضرت در مسجد اعتکاف داشتند ، روزی در حال طواف مردی از شیعیان به آن حضرت عرض حاجت کرد و گفت: ای پسر پیامبر خدا من قرض دارم و فلان مقدار بدهکارم، اگر ممکن است قرضم را ادا بفرمایید».
وی ادامه داد: حضرت فرمود «به خدای این کعبه من چیزی ندارم» آن مرد گفت : اگر ممکن است برای من وقت بگیرید زیرا مراتهدید به حبس کردند. ایشان طواف خود را قطع کرده وبا آن مرد روانه شدند که حاجت اورا برآورند، ابن عباس به امام حسن(ع) گفت: ای پسر پیغمبر خدا مگر شما معتکف نیستید؟ ایشان فرمودند« شنیدم از پدرم که میگفت شنیدم از رسول خدا(ص) که هرگاه کسی حاجت بندهی با ایمان را برآورد مانند آن است که نود هزار سال خدا را عبادت کرده است، آن عبادتی که روزها در روزه و شبها در قیام باشد» .