زهرا رضائیان، دبیر گروه تفسیر جامعة الزهراء(س) در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به تبیین چگونگی مواجهه آیتالله معرفت با روایات اسرائیلی پرداخت و گفت: اندیشمندان قرآنی مواجهه مختلفی با روایات اسرائیلی داشتهاند که در این میان مواجهه آیتالله معرفت، جامعتر و دقیقتر بوده است.
وی افزود: آیتالله معرفت این روایات را به دو بخش منقولات شفاهی که غیرقابل اعتماد و ساختگی است و غیرشفاهی تقسیم کرده است.
رضائیان بیان کرد: ایشان در مورد مباحث غیرشفاهی نیز معتقدند اگر این منقولات با مبانی اصولی شریعت موافق بود میتوان آن را پذیرفت که البته این کار نیازمند بررسی سندی و متنی روایات مربوطه است و اگر مخالف شریعت باشد از اساس رد خواهد شد.
دبیر گروه تفسیر الزهراء(س) ادامه داد: دسته سوم نیز روایاتی است که دیدگاه ایشان نسبت به آن، مسکوتعنه است؛ یعنی در پذیرش و یا عدم پذیرش آن، نظر صریحی ندارند و مبنای ایشان در این موضوع نیز روایتی از یکی از معصومین(ع) است که منقولات اهل کتاب را نه تصدیق و نه تکذیب کنید و ایشان نیز در مواجهه با اسرائیلیات، این مدل را هم مطرح کرده است.
رضائیان با اشاره به دلایل ورود این روایات به مجموعه روایات اسلامی از دید آیتالله معرفت اظهار کرد: ایشان یکی از دلایلی که ایشان در این زمینه برشمردهاند فرهنگ اعراب جاهلی است، آیتالله معرفت معتقد بودند که اعراب قبل از پیامبر(ص) در سطح علمی، فرهنگی و دینی بسیار پائینی بودند و فرهیختگان آنها هم عمدتا در شعر و کهانت و ... پیشتاز بودند؛ لذا با نزول قرآن کریم، و بهخصوص طرح قصص انبیا گذشته در قرآن، برای کسب اطلاعات بیشتر در این موارد که در قرآن به صورت اجمالی به آن پرداخته شده است به روایات اسرائیلیات که عمدتا توسط یهودیان و مسیحیان مطرح بود رو آوردند و یهودیانی مانند کعبالاحبار نیز از این فرصت بهره برده و ساختههای خود را به خورد مسلمین میدادند.
این محقق جامعة الزهراء(س) عنوان کرد: دومین عامل در این زمینه، کینه شدید یهودیانی بود که سالها ساکن مدینه بودند و با این بهانه که پیامبر آخرالزمان را که در کتابشان وعده داده شده میخواهند ببینند به مدینه وارد شدند اما وقتی دیدند پیامبر از میان قوم آنان نیست، ساز مخالفت کوک کردند و به هر نحوی سعی کردند تا با اسلام مبارزه کنند به خصوص وقتی دولت در مدینه تشکیل شد و آنان از لحاظ اقتصادی نیز در تنگنا قرار گرفتند بر دشمنی خود افزودند.
رضائیان بیان کرد: از دید آیتالله معرفت، گزیدهگویی و اجمال قصص انبیاء در قرآن از دیگر دلایل ورود اسرائیلیات به روایات اسلامی بوده است، زیرا این قصص عمدتا میان قرآن و دیگر کتب، مشترک بوده و چون در کتب پیشین تفصیل بیشتری داشته، لذا اعراب تمایل بیشتری به پردازش این مسئله داشتند لذا سراغ جاعلانی مانند کعب الاحبار میرفتند تا مطالب تفصیلیتری بشنوند.
دبیر گروه تفسیر جامعة الزهراء(س)، همراهی دستگاه حاکمه وقت با قصهسرایان را از دیگر عواملی برشمرد که آیتالله معرفت در ورود این مباحث طرح کردهاند؛ زیرا بزرگان اهل کتاب برای نام و نان و نفوذ در دستگاه خلافت بنی امیه و خلفا، داستانسرایی میکردند و قصص ساختگی را به خورد مردم میدادند.
وی افزود: ممنوعیت نگارش حدیث از دیگر عوامل ورود اسرائیلیات است زیرا صد سال کتابت، ممنوع و زمینه برای رواج خرافات در جامعه آن وقت بیشتر شد همچنین مسامحه در نقل و بررسی روایات، از دیگر دلایل رشد این گونه مباحث بوده است زیرا مفسران، نقل روایت میکردند بدون اینکه سند آن را بررسی کنند لذا به خبر واحد بیش از حد تکیه میشده و متاسفانه این مسئله در تفسیر پررنگ تر هم بوده است.
رضائیان با بیان اینکه عالمان دینی در مواجهه با این اخبار واحد برخوردهای مختلفی داشتهاند ادامه داد: برخی بهشدت با آن مقابله کرده و آن را رد کردند؛ برخی نیز بدون هیچ مرزی آن را نقل کردهاند و برخی نیز به نقد سندی و محتوایی آن پرداخته و در صورت عدم مخالفت با اصول شریعت، عقل و ... آن را پذیرفتهاند که علامه معرفت نیز در زمره کسانی است که با روایات با بررسی سندی و محتوایی برخورد کرده است.
رضائیان تصریح کرد: ایشان معتقد است که روایات دارای حجیت تعبدی نیستند بلکه باید قرائن متنی و سندی بررسی شود لذا اگر در سند، کعبالاحبار و ابوهریره بودهاند آن را رد کرده و جعلی دانسته و اگر متن در مخالفت با شریعت، عقل، قرآن و سایر روایات بوده و یا دارای اضطراب است آن را رد کردهاند همچنین وی معتقد است که خبر واحد تنها با بررسی متن، قابل استفاده است و حتی اگر سند آن هم درست باشد؛ فاقد اعتبار است.
رضائیان با بیان اینکه احاطه علامه معرفت بر ادبیات عرب بسیار زیاد بود اظهار کرد: همین مسئله سبب میشد تا ایشان با احاطه کامل به این گونه روایات به خصوص در بحث متنی بپردازند و مبنای ایشان نیز در رد روایت، مخالفت با قرآن، روایات معتبر، سنتهای الهی، اضطراب در متن و عقل بوده است که نمونه آن نیز در بحث مراوده زلیخا با حضرت یوسف(ع) بیان شده است.