صلح اسلامی متفاوت از عدم خشونت گاندی است
گروه اندیشه: منصورینژاد در نشست دوم همایش چیستی صلح گفت: چنین نیست که اسلام کاری با خشونت، جهاد و جنگ ندارد، صلح اسلامی عدم خشونت گاندی نیست، در اسلام هم جنگ و هم صلح وجود دارد، اما اصل در اسلام صلح و رحمت است و ثانیا و بالعرض جنگ و خشونت مطرح میشود.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، نشست دوم همایش ملی چیستی صلح، با محور دین و صلح در تالار حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این نشست سیدمحمود نجاتیحسینی، مدیرگروه جامعه شناسی دین انجمن جامعه شناسی ایران، مقاله خود با عنوان «دین صلح و فرهنگ: دیدگاههای بینا-دینی در الهیات فرهنگی صلح» را ارائه داد. نجاتیحسینی با طرح این پرسش که چه نسبتی بین دین و صلح است؟ و این نسبت چه میزان در ادیان ابراهیمی وجود دارد؟ گفت: فضای مفهومی صلح خیلی مشخص نیست و باید در این خصوص شفافسازی کرد. در انگلیسی صلح خودداری از جنگ و خشونت تعریف شده است. بسته به اینکه خشونت را بدنی، زبانی و .... تعریف کنیم، معنای صلح تغییر خواهد کرد.
وی تصریح کرد: باید دید دین، صلح و خشونت را چه تعریف کرده است. در المنجد نیز واژه صلح به معنای ضد فساد آمده است و در خود ادبیات عرب با واژههای مهم مصلحت و صالح ارتباط دارد. الهیات ما هر چه را که به پیشبرد خیر و حق باشد، صلح میداند.
نجاتیحسینی افزود: سخن گفتن در خصوص نسبت «دین» و «صلح»، سهل و ممتنع است. سهل است چون همه ادیان اساس دینداری را بر زندگی مبتنی بر صلح قرار دادهاند، اما این تاریخ است که ادیان را به سوی جنگ پیش برده است. تمام الهیات ادیان ابراهیمی مبتنی بر صلح هستند. اما سخن گفتن در این خصوص ممتنع است، چون متولیان دینی برای ماندن و حفظ سلسله مراتب اجتماعی خود، نیاز به جنگ دارند و این یکی از نقاط تاریک است که الهیات رندانه از کنار آن رد شده است. هر چند نفس دینداری با صلح عجین شده است، اما بقای داروینی متولیان دین نیازمند دین است. دینداران یا دیگران را کشتهاند و یا به جنگهای درون دینی پرداختهاند.
مدیرگروه جامعه شناسی دین انجمن جامعه شناسی ایران تصریح کرد: در حالی که پتانسیل فرهنگی ادیان برای صلح مناسب است، اما اسلام سیاسی رگههایی از خشونت را دارد. به رغم این سهل و ممتنع بودن،نسبت میان دین و صلح، وجه پارادوکسیکال این جاست که ادیان ابراهیمی به جنگ عادلانه و دفاع مقدس برای گسترش حق معتقدند و برای بقای زیست فرهنگی خودشان به سمت جنگ پیش رفتهاند. برای مثال میتوان به رفتار بوداییان در میانمار توجه کرد.
وی با طرح این پرسش که چه باید کرد؟ گفت: ما باید بر پتانسیل اجتماعی و فرهنگی دین را مورد تاکید قرار داده و بر صلح پافشاری میکند و از جنبههای خشونتآمیز اسلامی سیاسی بکاهیم.
صلح اسلامی متفاوت از عدم خشونت گاندی است
سخنرانی بعدی این نشست محمد منصورینژاد با اینکه عنوان مقالهاش «دفاعیهای بر صلح و آشتی و ردیهای بر خشونتطلبی در اسلام» گفت: غربیان و مستشرقان اسلام را متهم میکنند که دین شمشیر است. متاسفانه عملکرد مسلمانان در منطقه انگار این حرف را تایید میکند. میتوان شواهدی از قرآن و سنت در این زمینه آورد. در این صورت دفاعیهای بر صلحطلبی اسلام چندان آسان نخواهد بود.
وی افزود: از نظر بنده چنین نیست که اسلام کاری با خشونت، جهاد و جنگ ندارد، صلح اسلامی عدم خشونت گاندی نیست، در اسلام هم جنگ و هم صلح وجود دارد، اما اصل در اسلام صلح و رحمت است و ثانیا و بالعرض جنگ و خشونت مطرح میشود.
منصورینژاد تصریح کرد: خداوند خود را در 113 سوره از 114 سوره قرآن، با رحمان و رحیم معرفی میکند. عصاره رحمان و رحیم هم رحمت است. آغاز سوره توبه نیز خشونتآمیز نیست.
وی افزود: شاهد دیگر قرآنی این است که در سوره فتح، تعبیر فتح آشکار راجعبه صلح است. وقتی صلح حدیبیه روی میدهد آیه «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا: ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى»(فتح، 1) نازل میشود و خداوند صلح را فتح مبین خوانده است. این در حالی است که صلحطلبی اولای دین از سوی یارانشان با استقبال مواجه نشده است. رمز موفقیت پیامبر(ص) نیز بر اساس آیه «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ: پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى شدند»(آلعمران، 159) قرآن رحمت بوده است.
وی در پایان گفت: ما جنگ و خشونت فراوان در اسلام داریم. ائمه(ع) اگر توانستند دست به شمشیر بردهاند. اسلام شمشیر را دارد و به دنبال آن نیست که در هر شرایطی صلح کند، اما صلح اسلام عدالتمدار و حقمدار است.
صلح عادلانه و پایدار در ادیان الهی
در ادامه این نشست مقاله «صلح عادلانه و پایدار در ادیان الهی، مطالعه موردی: اهمیت و جایگاه صلح و دین اسلام» توسط علی صادقی ارائه شد. صادقی با بیان اینکه اسلام ذاتا و فطرتا صلحطلب است، گفت: صلح، امنیت و عدالت انسانی اولیات زندگی انسانی است. از انبیا و اولیای الهی تا اندیشمندان در جهان امروز برای رسیدن به صلح تلاش زیادی انجام دادهاند، اما الان جنگ حاکم است. ما معتقدیم که بهرهبرداری نادرست و سودجویانه از منابع مختلف، عدم درک صحیح از بسترهای دینی از عوامل منتهی به بحرانهای صلح است.
وی تصریح کرد: صلح به معنی حفظ وضع موجود و نبود جنگ به هر دلیلی نیست. صلح، صلح عادلانه است و باید عدالت را در همه جنبههای بشر جاری کند. یا بحث کرامت انسانی مطرح است. هر انسانی فارغ از نژاد، قومیت و دین، حیثیتی برابر با همه انسانها دارد که نباید از او گرفته شود. علامه جعفری میگوید ما دو نوع کرامت داریم، یکی کرامت ذاتی و دیگری کرامت ارزشی، و دین به هر دوی این کرامات توجه کرده است.
صادقی ادامه داد: صلح، امنیت و عدالت از جمله اولین و ضروریترین آرزوهای بشر در زندگی فردی و جمعی بوده است. در این میان با شکلگیری ادیان الهی که اصول و قوانین جامعی برای رفاه، امنیت و سعادت بشر به ارمغان آوردهاند؛ تکریم منزلت انسانی و سعادت او بیش از پیش مورد تاکید قرار گرفت. ادیان الهی انسان را شایسته درجه بالاتری از احترام نسبت به سایر موجودات دانسته و این منزلت را در آیات، روایات و سنتهای الهی و جانشینان آنان مورد تاکید و اهمیت قرار دادند.
وی تصریح کرد: در این میان دین اسلام با ایجاد ساختارهای یک جامعه جهانی مبتنی بر حق و ارائه گفتمانی جامع از صلح، عدالت و معنویت برای رستگاری و سعادت انسانها، ضمن عینیت دادن به فرامین و دستورات خداوند، الگویی عملی از حفظ کرامت انسانی را در راستای صلح عادلانه و پایدار برای بشریت ارائه کرد.
صادقی افزود: هر چند امروزه سودجوییهای مادی برخی افراد و بازیگران سیاسی در کنار دسیسهچینی استعمارگران با ایجاد فرقهها و عرفانهای کاذب به نام اسلام، باعث شده چهره واقعی، صلحطلب و عدالتمحور دین اسلام مورد خدشه و آسیب قرار گیرد و گاه به شکلی غیر واقعی، خشن جنگطلب معرفی گردد.
وی در پایان گفت: یافتههای تحقیق که با رویکرد توصیفی-تحلیلی و بهرهگیری از منابع مختلف گردآوری شده است، نشان میدهد مفهوم صلح از نظر دین اسلام با نگرش امروزه غرب که آن را به معنای حفظ موجود میداند متفاوت بوده و صلح عادلانه و پایدار را در دایره کوچکی از شئون زندگی محدود میداند و دین اسلام صلح را به معنای رستگاری و رسیدن به معبود در 4 مقوله صلح انسان با خود، صلح انسان با خدا، صلح انسان با دیگران و صلح انسان با طبیعت میداند.
نقش خشونت غیرمستقیم در ایجاد خشونت
امیرهوشنگ میرکوشش به ارائه مقاله «نقش روانشناسی صلح در جلوگیری از خشونت» پرداخت. وی در بخشی از سخنانش گفت: از مسائلی که هویت اجتماعی را برجسته میکند، تقابل مبتنی بر نژاد و دین است که میتواند زمینه درگیریهای مبتنی بر هویت باشد و طیف گستردهای از خشونت را ایجاد کند. همچنین ما خشونتی ساختاری را در جامعه داریم که مانند خشونت مستقیم دست به قتل میزند، اما این کار را با محروم کردن جامعه از نیازهای اساسی انجام میدهد.
وی ادامه داد: یکی از راههای ارزیابی خشونت ساختاری محاسبه میزان مرگ و میرهای قابل اجتناب است. به عنوان مثال وقتی جامعه در شرایط ناگواری قرار میگیرند و مکانی به عنوان پناهگاه باشد اگر به خاطر ممانعت کسی نتواند به آن برسد و جان خود را از دست بدهد، خشونت ساختاری روی داده است. در مقابل خشونت ساختاری، خشونت مستقیم قرار دارد. خشونت مستقیم سریع، فیزیکی، ناگهانی، شخصی روی میدهد.
میرکوشش تصریح کرد: پارهای از مشکلات منجر به خشونت ناشی از جهانیسازی و نابرابریهاست. همین میتواند مبنای خشونت ساختاری باشد. همچنین خشونتهای مستقیم میتواند با یک خشونت ساختاری همبستگی داشته باشد.
وی افزود: صلح به عنوان کاهش تنش و اصلاح فقر و بزرگ ساختن فرهنگ نیاز به افزایش ساخت صلح دارد. خشونت مستقیم از خشونت ساختاری حاصل میشود، زیرا نابرابریهای ساختاری زمینه بروز خشونتهای مستقیم است.
کلمات امام علی(ع) و فرهنگ صلح در روابط اجتماعی
در ادامه این نشست علی گلستانیفر به ارائه مقاله خود پرداخت. وی گفت: با توجه به بسامد کاربردی مفهوم صلح در ابعاد مختلف بشری، یکی از مهمترین کارکردهای صلح، کاربرد آن در جامعه برای تنظیم روابط اجتماعی است. آنچه از تحلیل واکاوی معنای صلح به استناد منابع دینی و لغوی بدست آمد، صلح زمانی در جامعه محقق میگردد که چهره اختلاف، تفرقه و دشمنی از صحنه روابط اجتماعی زدوده شود و ارمغان آن تقویت وحدت، دوستی و مودت در جامعه است.
گلستانیفر در پایان گفت: در این مقاله پس از تعریف صلح در حوزه اجتماعی، کلمات امام علی(ع) در بیان تئوری فرهنگ صلح در سه بخش مورد بررسی و کنکاش قرار میگیرد. بخش نخست به موانع صلح و ریشهیابی اختلاف و تفرقه در جامعه اختصاص یافته است. در بخش دوم به عامل ایجاد وحدت و صلح در جامعه اشاره شده و در بخش آخر به بیان راهکارهای عملی ایجاد و تقویت صلح در جامعه پرداخته میشود.