به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا)، رهبر معظم انقلاب، چهارشنبه، 6 دی ماه در آستانه هشتمین سالگرد حماسهی نهم دیماه ۱۳۸۸ در دیدار مسئولان و اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در سراسر کشور، از «تبلیغ» بهعنوان مهمترین وظیفه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی یاد کردند و با اشاره به ریشه قرآنی تبلیغ گفتند: بلیغ، ریشه قرآنی دارد؛ کاری نیست که ما آن را اختراع کرده باشیم یا از کسی در دنیا آن را یاد گرفته باشیم. خداوند متعال در سوره مبارکه احزاب می فرماید: «اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالٰتِ اللهِ وَیَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَدًا اِلَّا اللَهَ وَ کَفَىٰ بِاللهِ حَسیبًا»؛ و در سوره مبارکه مائده [می فرماید]: «یٰاَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک»؛ پروردگار عالم دستور تبلیغ را به پیغمبر خودش عنایت می کند و در آیات کریمه قرآن از قول پیغمبران، مکرّر در مکرّر مسئله تبلیغ ذکر شده: «اُبَلِّغُکُم رِسَالٰتِ رَبّی وَ اَنصَحُ لَکُم» تبلیغ یعنی چه؟ یعنی رساندن. رساندن چه؟ رساندن یک پیام، یک سخن درست؛ این معنای تبلیغ اسلامی است؛ منتها شرط این تبلیغ این است که صادقانه باشد، صمیمانه باشد، امانتدارانه باشد، مسئولانه باشد.
موضوع تبلیغ در اسلام یکی از مهم ترین مباحثی است که از صدر اسلام مورد توجه قرار گرفت. پیامبر اسلام پس از آشکار کردن رسالت خود افراد و گروههایی را تربیت کردند تا بتوانند پیام نجاتبخش اسلام را به قبایل، عشیره و سرزمینهای دیگر برسانند.
تبلیغ آشکار و گسترده دین مبین اسلام یکی از دستورات الهی به رسول اکرم(ص) بود و این دستور به اشکال مختلف و بر اساس ویژگیهایی که عنوان شده در آیات مختلف قرآن بیان شده است. از جمله آیات 18 سوره عنکبوت، 122 سوره توبه، 108 سوره یوسف، 114 سوره طه، 159 سوره آل عمران و آیاتی که رهبر معظم انقلاب در این فراز از سخنانشان به آن اشاره کردند.
آیات 39 سوره احزاب، 67 سوره مائده و 62 سوره اعراف نیز به موضوع تبلیغ اسلام اشاره دارند که در سخنان رهبر معظم انقلاب مورد استناد قرار گرفته شده است.
در آیه 39 سوره احزاب در مورد برخی ویژگیهای مبلغان و پیامرسانان آمده است: « الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا/ همان كسانى كه پيامهاى خدا را ابلاغ مى كنند و از او مى ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند و خدا براى حسابرسى كفايت مى كند».
هرچند این آیه به پیامبر اسلام و پیامبران پیش از اسلام اشاره دارد اما در یک نمای کلی میتوان این آیه را به کسانی تعمیم داد که در کنار پیامبر قرار گرفته و به تبلیغ دین و تلاش برای افزایش گستره نفوذ مبانی دینی همت میگمارند. پیامبران الهی جایگاه خاصی دارند که آنها را از سایر بندگان متمایز میسازد اما افرادی که در کنار پیامبر قرار میگیرند و آنها را در رسالتشان یاری میرسانند نیز باید ویژگیهای لازم را داشته باشند که بر اساس این آیه، خداترسی و ترک ماسوا از جمله این ویژگیهاست.
تفسیر المیزان در مواجهه با این آیه، یک سؤال را مطرح کرده است: «مبلغان راستین کیانند؟» و البته پاسخی که به این سؤال ارائه میشود، پیامبر اسلام و پیامبران الهی پیشین هستند. در ادامه تفسیر این آیه آمده است: اصولا کار پیامبران در بسیاری از مراحل شکستن سنت های غلط است و اگر بخواهند کمترین ترس و وحشتی به خود راه بدهند در انجام رسالت خود پیروز نخواهند شد قاطعانه باید پیش روند، حرف های ناموزون بدگویان را به جان خریدار شوند و بیاعتنا به جوسازی ها به برنامههای خود ادامه دهند چرا که همه حساب ها به دست خداست. این آیه دلیل روشنی است بر اینکه شرط اساسی برای پیشرفت در مسائل تبلیغاتی قاطعیت و اخلاص و عدم وحشت از هیچ کس جز از خداست.
بر اساس آنچه در این آیه آمده، حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی در تفسیر نور ویژگیهای مبلغان را چنین برمیشمرد:
هميشه تبليغ با سخنرانى نيست، گاهى بايد با عمل، حكم خدا را روشن ساخت؛ مبلّغان الهى، همواره دشمنان سرسخت وتهديدكننده دارند؛ خدا ترسى مقدّمه شجاعت و شهامت است؛ مبلّغان الهى بدانند كه حساب صبر و تحمّل آنان با خداست.
و البته معتقد است برای موفقیت در کار تبلیغ باید این شرایط احراز شود: تداوم تبليغ، تقوا در عمل، شهامت و قاطعيّت و توكّل به خداوند.
از دیگر ویژگیهایی که میتوان برای مبلغ و پیامرسان اشاره کرد، خیرخواهی است. چه اینکه اگر فرد تبلیغکننده مصلحتاندیش نباشد و مقاصدی جز خیرخواهی و انساندوستی داشته باشد، به دور از اخلاص خواهد بود در حالی که شرط اساسی برای تبلیغ مبانی دینی و اسلامی اخلاص و دوری از خودکامگی است.
آیه 62 سوره اعراف دیگر ویژگی تبلیغ را بیان میکند. در این آیه آمده است: «أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ/ پيامهاى پروردگارم را به شما مى رسانم و اندرزتان مى دهم و چيزهايى از خدا مى دانم كه [شما] نمی دانید».
این آیه بخشی از سخنان حضرت نوح(ع) به مردمان قومش است؛ قومی که او را انکار کردند و جز عدهای به او ایمان نیاوردند. این آیه نشان میدهد که مبلغ و پیام رسان، نسبت به دیگران دلسوز است و از سر دلسوزی اقدام به هدایت میکند. در تفسیر نور در این رابطه آمده است: مربّى و مبلغ، هم باید خیرخواه و دلسوز باشد و هم برخوردار از علم و آگاهى کافى. دلسوزى و خیرخواهى پیامبر، در جهت منافع مردم بود، نه منافع شخصى.
علامه جوادی آملی نیز در تفسیر تسنیم در رابطه با «انصح لکم» می گوید: هم در این تبلیغ خالصاند و هم خیر خواه شمایم؛ هم خالصانه آنچه را دریافت کردم به شما ابلاغ میکنم و هم ناصحانه به شما میگویم. این دعوت الهی را بپذیرید. و «انصح لکم ناصح» یعنی خالص؛ آن عسل ناب را میگویند.
خلوص و شهامت و قاطعیت مبلغ و پیام رسان از این جهت است که توکل به خداوند دارد و اگر ذره ای در تقوا و توکل او خلل ایجاد شود، قطعا از مسیر خارج میشود و نخواهد توانست رسالت خود را به سرانجام برساند؛ همانطور که خداوند به پیامبرش دستور میدهد همچون گذشته به خداوند توکل کند و آخرین مرحله رسالت را پس از حجة الوداع اجرایی کند. تمام ویژگیهایی که در آیه پیشین مورد بررسی قرار گرفت، در اقدام رسول اکرم در روز غدیر خم و پس از نزول آیه 67 سوره مائده قابل مشاهده بود.
در این آیه خداوند به پیامبرش فرمود: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ/ اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى دارد؛ آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى كند».
این آیه که به عنوان آیه تبلیغ نیز مشهور است، پس از بازگشت رسول خدا(ص) از حجة الوداع در منطقه غدیر خم در روز ۱۸ ذیالحجه نازل شد.
نکات فراوانی در این آیه نهفته است و بسیاری از مفسران و اندیشمندان دینی به این آیه به صورت ویژه پرداختهاند اما در این رهگذر نکته قابل تأکید و تأمل آن است که کار تبلیغ ممکن است با خطرات و مخاطراتی همراه باشد لذا کار تبلیغ سخت به نظر میرسد اما طبق آنچه در این آیه و آیات مشابه آمده، آنچه کار تبلیغ را آسان و مسیر پیام رسانی را هموار میکند، توکل و دل سپردن به وعده های صادق الهی است.
علامه طباطبایی در رابطه این معنا در تفسیر المیزان آورده است: خطاب آیه با رسول الله (ص ) میباشد و دستوری اکید فرموده است به ابلاغ و نوع بیان مانند برهان بر وجوب تبلیغ است، چون متعاقب این دستور فشار و تهدید میباشد و میفرماید: اگر این پیام را نرسانی گویا اصلا رسالت پروردگار را به انجام نرسانده ای و همچنین ایشان را وعده می دهد که او را از خطراتی که در این امر ممکن است متوجه وی شود، نگهداری کند.
همچنین آورده است: خداوند وعده میدهد که آن حضرت را از شر مورد انتظار از ناحیه مردم (شامل مؤمن و منافق عامه و خاصه) حفظ کند و همچنین مقاصد دینیه و تبلیغ ایشان را تضمین مینماید. همچنین در اینجا کفر به خصوص این حکم و آیه مورد بحث است (خدا انکار کنندگان این حکم را کافر خوانده است )، و مراد ازهدایت هم هدایت به راه راست نیست، بلکه مراد هدایت به مقاصد شوم آنهاست، یعنی خدا ابزار کار و اسباب موفقیت آنان را در دسترشان قرار نمیدهد تا به مقاصد شومشان برسند و آنها را آزاد نمیگذارد تا هر لطمهای که بخواهند به دین و کلمه حق بزنند و یا نوری را که خدااز جانب خود نازل کرده خاموش کنند و شر و فساد نمایند، بلکه خداوند آنها را نابود کرده و مکر و شر و فسادشان را متوجه خودشان میکند.
بنابراین اگر امر تبلیغ به ویژه تبلیغ امورات دینی و مبانی اسلامی کار پر خطری باشد، تقوای الهی و ایمان راستین راهی برای دور ماندن از خطرات احتمالی است.
همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز در بخش دیگری از بیاناتشان در رابطه با این آیه اظهار میکنند: در آن آیه شریفه «بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاس» که [می فرماید] خدا تو را حفظ میکند، نگران نباش، دغدغه نداشته باش از دشمن، پیدا است که در مقابل تبلیغ پیغمبر، صف دشمنان است، جبهه دشمنان است. برادران عزیز، خواهران عزیز! معنای این چیست؟ معنایش این است که شما آنوقتی که تبلیغ میکنید، تبلیغ اساسی میکنید، تبلیغ اسلامی میکنید، در مقابل این تبلیغ شما یک جبهه دشمنی صفآرایی میکند؛ این را باید بدانید.
اما بخش دیگری از بیانات رهبر معظم انقلاب در رابطه با فضاسازیهای برخی عناصر داخلی بود. در حالی که اخیرا برخی خواص به دنبال برهم زدن آرامش در جامعه هستند، حضرت آیت الله خامنهای اینچنین به خواص هشدار می دهند: هنر این است که انسان، منطقی حرف بزند، منصفانه حرف بزند، برای خاطر هوای نفْس حرف نزند، برای خاطر جهات شخصی حرف نزند، برای خاطر قدرتیابی حرف نزند، خدا را در نظر داشته باشد؛ «اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُّ اُولٰئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً»؛ بدانید خود این حرفی که می زنید، در روز قیامت عملی است که مجسّم می شود در مقابل شما، و خدای متعال مؤاخذه می کند، سؤال می کند؛ نمی شود هر حرفی را انسان بهخاطر میل دل خودش بزند.
انسان در هر پایگاه و شرایطی باشد مسئول است و این نوع مسئولیت با تغییر جایگاه اجتماعی او، از بین نمیرود؛ همانطور که پیامبر اسلام(ص) فرمودهاند «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْئولٌ عَنْ رَعِیتِهِ/ هر کدام از شما مسئول هستید و درباره افرادی که به سخن شما گوش میدهند بازخواست خواهید شد).
در همین معنا در آیه 36 سوره اسرا آمده است: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا/ و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد».
اشاره این آیه به روز قیامت است. روزی که اعضای بدن نیز در برابر اعمالی انسان شهادت میدهد که آیا در مسیر خیر بوده یا غیر از این عمل کرده است. در تفسیر نمونه در این رابطه آمده است: این مسئولیتها به خاطر آن است که سخنانی را که انسان بدون علم و یقین میگوید یا به این طریق است که از افراد غیر موثق شنیده، و یا میگوید دیدهام در حالی که ندیده، و یا در تفکر خود دچار قضاوت های بیمأخذ و بیپایهای شده که با واقعیت منطبق نبوده است، به همین دلیل از چشم و گوش و فکر و عقل او سؤال میشود که آیا واقعا شما به این مسائل ایمان داشتید که شهادت دادید، یا قضاوت کردید، یا به آن معتقد شدید و عمل خود را بر آن منطبق نمودید؟! نادیده گرفتن این اصل نتیجهای جز هرج و مرج اجتماعی و از بین رفتن روابط انسانی و پیوندهای عاطفی نخواهد داشت.
همچنین علامه طباطبایی در رابطه با اشاره این آیه به گوش و چشم و قلب میگوید: اینها وسائل تحصیل علم هستند. اینها نعم الهی هستند که بوسیله آنها انسان حق را از باطل تشخیص می دهد و بزودی از یکایک آنها بازخواست میشود که آیا در آنچه عمل نمودی علمی به دست آوردی یا خیر و آیا آن را پیروی هم کردی یا نه؟ و بزودی همه آنها بر علیه انسان گواهی می دهند و آدمی در آنروز عذر موجهی نخواهد داشت.