مرتضی مرتضویکاخکی، مدیرگروه اقتصاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، به تبیین روح حاکم بر اقتصاد اسلامی پرداخت و برخی علل ضعف اقتصاد کشور را تشریح کرد.
مرتضوی در ابتدا با اشاره به روند شکلگیری اقتصاد متعارف و اقتصاد اسلامی، اظهار کرد: ما در جریان اقتصاد متعارف، شاهد مدیریت جریان علمی بودهایم؛ بخشی از رشد علم بهصورت مدیریتشده بوده و اینگونه نبوده است که این اقتصاد که به لحاظ کمیت هم غلبه دارد، صرفاً بهصورت طبیعی و با توجه به شرایط به وجود آمده و اقتصاد اسلامی غیرطبیعی و دستوری مطرح شده باشد.
وی با اشاره به تعریف نظام که «تشکیل یافته از اجزای مرتبط بر اساس مبانی و در حرکت بهسوی هدف مشخص» است، تفاوت اساسی اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف را اینگونه بیان کرد و افزود: ما در اقتصاد اسلامی یک مبنا و اصل داریم که روابط بین اجزا را تنظیم میکند، بر اساس این اصل مالکیت از آن خداوند است، خداوندی که «رب» نیز هست اما در دیگر نظامها، نظر خداوند در حاشیه قرار دارد و اهمیتی ندارد که کنشها مورد رضایت خالق هستی باشند یا خیر؛ تفاوت این دو اعتقاد در شکلگیری روابط اقتصادی بروز پیدا میکند.
نقش اعتقادات دینی در کنشهای اقتصادی
عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، توجه به «مالکیت خداوند» را یکی دیگر از ویژگیهای کنشگر اقتصادی یک مسلمان برشمرد و ادامه داد: فردی که در نظام اقتصادی اسلامی فعالیت دارد، به مالکیت طولی «الله» معتقد است و میداند که مالکیت اصلی از آن خداوند است و او تنها جانشین خداست؛ بر همین مبنا اگر کسی نیازمند بود، طبق نظر خداوند که مالک اصلی است، باید به او کمک کرد اما همین مورد در اقتصادی که خداوند را مالک اصلی نمیبیند، دچار نسبیگرایی میشود و در شرایطی که فردی ممکن است از فقر بمیرد، این سؤال مطرح میشود که آیا باید به فقیر کمک کرد یا راه کسب درآمد را به او یاد داد؟
مرتضوی در رابطه با «جانشینی انسان از جانب خداوند» و نقش آن در شکلگیری یک نظام اقتصادی، توضیح داد: در نظام اقتصادی اسلام، جانشینی از جانب خداوند بهصورت عمومی وجود دارد و این امت است که باید هدف اقتصاد اسلامی، یعنی برقراری قسط و عدل را محقق سازد؛ عدالتی که مخل آزادی افراد نیست و در غرب کمتر از آن صحبت میشود.
وی با تأکید بر اینکه در اقتصاد اسلامی به فرد و جامعه در کنار یکدیگر توجه شده است، اظهار کرد: این رویکرد به صورتی است که اسلام، تمایل فرد به انجام برخی فعالیتهای اقتصادی را نفی نمیکند اما با هر کاری که مخل اقتصاد جامعه باشد نیز مخالف است.
اقتصاد اسلامی در دوران پیشاعلم قرار دارد
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی در بخش دیگری از سخنانش به تبیین وضعیت «اقتصاد اسلامی» در حال حاضر پرداخت و با بیان اینکه ما در حوزه اقتصاد اسلامی در دوران پیشاعلم قرار داریم، اضافه کرد: در این دوران، افراد مختلف دیدگاه و برداشت خودشان را ارائه میکنند و در مرحله بعد، دیدگاههای مختلف مورد نقد و بررسی قرار میگیرد؛ در دوران پیشاعلم، هیچ دیدگاهی غلبه پیدا نکرده، علم، هویت ثابتی ندارد و دیالکتیکی که دیدگاهها با یکدیگر دارند، هویت علم را روشن میسازد.
نیازمند سیستم تحلیلی در حوزه اقتصاد اسلامی هستیم
وی در همین راستا با مقایسه روند شکلگیری اقتصاد متعارف و اقتصاد اسلامی افزود: «آدام اسمیت» پس از طرح دیدگاههای مختلف و ارتباطی که با فیزیوکراتها برقرار کرد، توانست نظرات مختلف را جمعبندی و هویتی مشخص از اقتصاد ارائه کند، همانطور که در کتاب او بیش از صدها رفرنس وجود دارد اما ما در حوزه اقتصاد اسلامی هنوز «آدام اسمیتی» نداریم تا سیستمی تحلیلی ارائه کند.
مرتضوی در ادامه به موضوع وضعیت اقتصاد اسلامی در دولتهای پس از انقلاب اسلامی ایران پرداخت و بهعنوان مقدمه، بیان کرد: در اقتصاد اسلامی، همانند اقتصاد متعارف، اجماعی در مورد نقش دولت در اقتصاد وجود ندارد و در اقتصاد متعارف نیز مشخص نشده که دولت باید نقش عمدهای در اقتصاد داشته باشد یا خیر؛ حتی پس از طرح «شکستهای بازار» و «شکستهای دولت»، نتیجه این شده که دولت باید حضور داشته باشد، ولی برای نقش دولت در اقتصاد، فرمول واحدی وجود ندارد لذا باید در این خصوص بحث و تحقیق صورت گیرد.
تفاوت مدل انقلابی و بروکراتیک(دیوان سالاری) در اداره کشور
وی، با اشاره به برخی علتهای ضعف اقتصاد در کشورمان، اظهار کرد: دولت مدرن در ایران جدا از مردم شکل گرفته است و مردم نه برای آن تقدس قائل بودهاند و نه اعتمادی به آن داشتهاند؛ پس از انقلاب قرار بود به سمتی حرکت کنیم که این اعتماد بازگردد و برایش تقدس قائل شوند. در این شرایط، برخی نهادها از جمله کمیته انقلاب در حوزه تأمین امنیت، نهضت سوادآموزی در حوزه آموزش، جهادسازندگی در حوزه عمران و آبادانی و ... جایگزین دولت و مرکز توجه توده مردم میشوند و به موفقیتهای بسیاری در حوزه بهداشت، آب آشامیدنی و ... دست مییابند اما پس از مدتی دستگاه بروکراتیکی که وارد کشور ما شد، این مدل انقلابی را بر هم زد.
مرتضوی در راستای تبیین بیشتر تفاوت کارآمدی مدل انقلابی و مدل اداره دولتی، بیان کرد: تفاوت مدل انقلابی و مدل جایگزین آن، این بود که در ابتدا مردم برای یکدیگر کار میکردند و انگیزه، رسیدن به رضایت عمومی بود اما در نظام دیوانسالاری، روحیه کارمندی جایگزین شد و رویکردش این بود که اگر کاری به من محول شد، انجام میدهم، در غیر این صورت نیاز به فعالیت نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، در همین راستا اضافه کرد: در نتیجه با جایگزینی این مدل و روحیه کارمندی، بیشینهسازی مقام و رضایت شخصی، جایگزین رضایت عمومی شد؛ شاید کتاب «فرهنگ رضایتطلبی» جان کنت گالبرایت، بتواند تا حدی وضعیت فعلی کشور بهویژه درباره دولت را توصیف کند.
وی همچنین افزود: باید بر روی این سؤال که چه چیزی میتواند غبار نشسته بر شور و شعور انقلابی که مذهب بنمایه آن بود را کنار بزند و مدل انقلابی اداره کشور را زنده کند، فکر کرد اما قطعاً دولت با ساختار کنونی نمیتواند این نقش را ایفا کند.
علت ضعف مشارکت مردم در اقتصاد
مرتضوی «ریلگذاری ساختارهای کشور توسط بیگانگان» را یکی دیگر از علتهای ضعف مشارکت مردم در اقتصاد دانست و بیان کرد: دولت همراه با استبداد به کشور ما وارد شد در حالی که مردم ایران آزادیخواه هستند و استبداد را در هیچ نوعش برنمیتابند؛ همین امر باعث شکلگیری عدم اعتماد به دولت شده و شاید به همین دلیل است که مردم در اتفاقاتی مانند زلزله، به جهاد سازندگی و هلالاحمر کمک میکنند اما به دولت کمک نمیکنند، حاضرند چند برابر یارانهشان را کمک کنند اما یارانهشان را به دولت ندهند؛ این واکنش، ریشه در ریلگذاریهای ساختارها دارد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی با نگاهی ریشهشناسانه درباره علت موفقنبودن مدل اداره دولتی در جامعه ایران ابراز کرد: تفکر شیعی، هیچ حکومتی غیر از حکومت امام زمان(عج) را مرتبط با مذهب نمیداند و هرچه حکومتهای دیگر با امامت ارتباط بیشتری داشته باشند، مردم به آن ارادت بیشتری دارند، همانگونه که انقلاب ما نیز به دلیل اینکه ولیفقیه، نائب عام امام زمان(عج) بود، مورد پذیرش مردم قرار گرفت و پیروز شد.
شیعه، مدل حکومتی منحصربهفرد خود را دارد
وی با بیان اینکه شیعه، مدل حکومتی منحصربهفرد خود را دارد، اضافه کرد: شیعیان در دوران غیبت، سیستم حکومتی مجزایی دارند که به نائبان عام امام، یعنی فقیهانی که از هوا و هوس دور هستند، میرسد؛ این سیستم حتی نمادسازی نیز شده است و برای مثال به امام رضا(ع) میگوییم «سلطان» و امامزادگانمان را با نام «شاهزاده» یاد میکنیم؛ بنابراین هرچه حکومت دینی بتواند به نیازهای مردم پاسخ مناسبتری بدهد، مردم ببینند که نظامی آزاد و در پی اجرای عدالت و قسط است و مبتنی بر اسلام اصیل که در آن تبعیض و فقر وجود ندارد اداره میشود، میتوان شاهد مشارکت و حرکت فعالتری از جانب آنان نهتنها در اقتصاد بلکه در همه عرصهها بود.