به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) و آغاز امامت امام علی(ع)، فتنهها یکی پس از دیگری نمایان شد؛ همانطور که رسول اکرم (ص) پیش از رحلت آنها را پیشبینی کرده بودند. یکی از موارد اشاره ایشان به موضوع فتنه در دوران پس از رحلت، هنگام بیماری بود که به اطرافیانش فرمودند: «مأمور شده ام که برای اهل بقیع استغفار کنم». پس بر حضرت علی (ع) تکیه کردند و به بقیع رفتند و در میان قبرستان ایستادند و فرمودند: «سلام بر شما ای اهل قبور، به شما تبریک می گویم که از آنچه مردم در آن گرفتار می شوند، عبور کردید؛ زمانی که فتنه ها همانند تکه های شب تار، یکی پس از دیگری روی می آورند».
پس از رحلت پیامبر(ع) امام علی(ع) 25 سال اگرچه نقش امامت امت را بر عهده داشتند اما از حکومت جامعه دور ماندند و پس از آن دوران حکومت کوتاهی را پشت سر گذاشتند؛ دورانی که انواع فتنهها همچون «تکههای شب تار» یکی پس از دیگری سر برمیآورد و مردمانی که دور از بصیرت و آزاداندیشی بودند در دام این فتنهها گرفتار میشدند که این گرفتاری، زحمات زیادی را برای امام (ع) و دیگر مسلمانان به وجود میآورد.
امام علی(ع) که خبر بروز فتنهها را پیش از این از رسول اکرم(ص) شنیده بود، در تبیین و تشریح مسئله فتنه بارها و بارها برای مردم سخن گفته بودند. از دیدگاه امام علی(ع) فتنه باطلی است که با حقیقت درآمیخته میشود و چون گردبادی جامعه را دگرگون میکند؛ اگر گروهی در مواجهه با این گردباد بصیرت داشته باشند، از آن عبور میکنند اما اگر دل به آن بسپرند، دچار حادثه خواهند شد. در خطبه 93 نهج البلاغه از امام علی(ع) نقل شده است «فتنهها آنگاه كه روى آورند با حق شباهت دارند، و چون پشت كنند حقيقت چنانكه هست، نشان داده مىشود، فتنهها چون مىآيند شناخته نمىشوند، و چون مىگذرند، شناخته مىشوند، فتنهها چون گردبادها مىچرخند، از همه جا عبور مىكنند، در بعضى از شهرها حادثه مىآفرينند و از برخى شهرها مىگذرند».
از همین روست که شناخت حق و باطل تا حدودی مشکل میشود؛ چرا که در بخشی از ماجرا حق قرار گرفته اما با باطلی آمیخته میشود و پس از مدتی تنها ظاهری از حق باقی میماند و باطل در میانه میدان یکه سواری میکند. مانند قضایایی که در جریان جنگ صفین برای امام علی پیش آمد و عدهای با سر دادن شعار «لا حکم الا لله» پرچمدار فتنه جدیدی شدند. این عبارت که بخشی از آیات 57 سوره انعام و 40 سوره یوسف است، از کسانی برخاست که خود حافظان قرآن بوده و در مقطعی از زندگی شان پیامبر اسلام(ص) را همراهی کرده بودند؛ از این رو میتوان نشانههایی از حقانیت را در آنها دید. با این حال امام علی(ع) به آنها و طرفدارانشان هشدار میدهند که «سخن شان حق است اما از آن، باطل را اراده کردهاند».
پس از این و پس از بازگشت از صفین است که حال منافقین و سردمداران فتنه را چنین بیان میکنند|: «گناه مىكارند و كشته خويش به آب غرور آب مىدهند و هلاكت مىدروند».
امام علی(ع) در حالی گرفتار این فتنه شد که در جنگ با معاویه در حال پیروز شدن بود و مکر عمروعاص مبنی بر به نیزه کشیدن قرآن راه را برای فتنه جدید هموار کرد. امام علی(ع) نیز بر مبنای مصالح امت اسلامی مسئله حکمیت را پذیرفتند. هرچند پس از آن فتنه جدید دیگری رخ داد.
اما مواجهه امام علی(ع) با فتنهگران همواره چنین نبوده است. ایشان در برخورد با فتنهگران و برهم زنندگان نظم و آرامش جامعه رویکردهای گوناگونی داشتند و در این بین، میان افرادی که در رأس آشوب و آشوبگری قرار داشتند و کسانی که ناخواسته و از روی گمراهی با فتنه همراه شده بودند، تفاوت قائل میشدند.
اصلیترین و اولیترین شیوه امام علی(ع) در مواجهه با فتنه و طرفداران آن که عمدتاً از روی گمراهی و بیاطلاعی با فتنهگران همراه میشدند، روشنگری و نصیحتهای دلسوزانه بود. ایشان به دنبال آن بودند که شعاع طرفداران آشوب را با هدایت افرادی که گرفتار فتنه شدهاند محدود کنند. ایشان ضمن بیان علل بروز فتنه و معرفی گمراهکنندگان جامعه اسلامی، فتنه را اینگونه توصیف میکنند: «اى مردم، امواج فتنهها را با كشتىهاى نجات درهم بشكنيد، و از راه اختلاف و پراكندگى بپرهيزيد، و تاجهاى فخر و برترىجويى را بر زمين نهيد» و نیز به مردم هشدار میدهد آنچه در حال وقوع است، توسط شیطان پایهریزی شده است: «آگاه باشيد كه شيطان حزب خود را جمع كرده، و سواره و پيادههاى لشكر خود را فراخوانده است».
و یا میفرمایند: «هنگامىکه گرد و غبار حوادث ناشناخته بر مىخیزد و پیچیدگىهاى فتنه هنگام تولّد نوزاد آن آشکار مىشود و باطن آن ظاهر مىگردد، قطب و محور آن بر جاى خود قرار مىگیرد و آسیاى آن به حرکت در مىآید» و آنها را از عاقبت شوم همراهی با فتنه با خبر میسازند و میفرمایند: «آنها كه در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بيرون آيند، و آنان كه بگريزند، خيال بازگشت نكنند».
بنابراین به مردم این آگاهی را میدهند که در مواجهه با فتنه چگونه رفتار کنند: «به هنگام پيدايش نوزاد فتنهها و آشكار شدن باطن آنها، و برقرار شدن قطب و مدار آسياى آن، با آگاهى قدم برداريد. فتنههايى كه از رهگذرهاى ناپيدا آشكار گردد، و به زشتى و رسوايى گرايد، آغازش چون دوران جوانى پر قدرت و زيبا، و آثارش چون آثار باقى مانده بر سنگهاى سخت زشت و ديرپاست، كه ستمكاران آن را با عهدى كه با يكديگر دارند، به ارث مىبرند، نخستين آنان پيشواى آخرين، و آخرين گمراهان، اقتدا كننده به اوّلين مىباشند» و نیز به مردم توصیه میکنند که در برابر فتنه همچون شتر دو سالهای باشند که نفعی برای کسی ندارد و در جای دیگری مردم را از اینکه نشانه و پرچم فتنه باشند برحذر کردهاند.
جایگاه مردم نزد امام علی(ع) جایگاه ممتازی است از این رو به عنوان امام امت و حاکم جامعه اسلامی نمیتوانند شاهد گمراهی و خروج مردم از مسیر هدایت باشند. ایشان به بهانههای مختلف از والیان و مسئولان اجرایی خود میخواهد به نرمی با مردم رفتار کنند. از بین شمار بسیار توصیههای امام علی(ع) به مسئولان و ماموران تنها به یک نمونه بسنده میشود. نمونهای که نهایت ظرافت و دقت را برای مواجهه با مردم طلب کرده است. این نمونه مربوط به دستورات امام علی(ع) به ماموران جمع آوری مالیات است:
با ترس از خدايى كه يكتاست و همتايى ندارد حركت كن. در سر راه هيچ مسلمانى را نترسان، يا با زور از زمين او نگذر، و افزون تر از حقوق الهى از او مگير. هر گاه به آبادى رسيدى، در كنار آب فرود آى، و وارد خانه كسى مشو، سپس با آرامش و وقار به سوى آنان حركت كن، تا در ميانشان قرار گيرى، به آنها سلام كن، و در سلام و تعارف و مهربانى كوتاهى نكن. سپس مى گويى: «اى بندگان خدا، مرا ولىّ خدا و جانشين او به سوى شما فرستاده، تا حق خدا را كه در اموال شماست تحويل گيرم، آيا در اموال شما حقّى است كه به نماينده او بپردازيد» اگر كسى گفت: نه، ديگر به او مراجعه نكن، و اگر كسى پاسخ داد: آرى، همراهش برو، بدون آن كه او را بترسانى، يا تهديد كنى، يا به كار مشكلى وادار سازى، هر چه از طلا و نقره به تو رساند بردار، و اگر داراى گوسفند يا شتر بود، بدون اجازه اش داخل مشو، كه اكثر اموال از آن اوست. آنگاه كه داخل شدى مانند اشخاص سلطه گر، و سختگير رفتار نكن، حيوانى را رم مده، و هراسان مكن، و دامدار را مرنجان، حيوانات را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند، پس از انتخاب اعتراض نكن، سپس باقى مانده را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند و بر انتخاب او خرده مگير، به همين گونه رفتار كن تا باقى مانده، حق خداوند باشد. اگر دامدار از اين تقسيم و انتخاب پشيمان است، و از تو درخواست گزينش دوباره دارد، همراهى كن، پس حيوانات را درهم كن، و به دو دسته تقسيم نما، همانند آغاز كار، تا حق خدا را از آن برگيرى. و در تحويل گرفتن حيوانات، حيوان پير و دست و پا شكسته، بيمار و معيوب را به عنوان زكات نپذير، و به فردى كه اطمينان ندارى، و نسبت به اموال مسلمين دلسوز نيست، مسپار، تا آن را به پيشواى مسلمين برساند و او در ميان آنها تقسيم گرداند.
این دقت نظر در مواجهه با توده مردم از آن جهت است که پایه و ساختار هر نظام و حکومتی بستگی به حضور مردم دارد و حفظ مردم و یا مردم داری نظام و حکومت امری ضروری است. از همین جهت در نامه ای که به مالک اشتر به عنوان والی مصر می نویسد و به عنوان منشور حکومت علوی معروف شده، ایشان در مورد نحوه مواجهه با طبقات مختلف مردم را تبیین می کنند تا نفرقه و اختلافی میان حکومت و ملت به وجود نیاید. از جمله گروه هایی که امام علی(ع) در نامه خود به مالک سخن می گویند، مالیات دهندگان هستند. در این فراز از نامه، امام(ع) حق اعتراض را برای مالیات دهندگان قائل شده اند و به مالک توصیه می کنند: «اگر مردم شكايت كردند، از سنگينى ماليات، يا آفت زدگى، يا خشک شدن آب چشمه ها، يا كمى باران، يا خراب شدن زمين در سيلاب ها، يا خشكسالى، در گرفتن ماليات به ميزانى تخفيف ده تا امورشان سامان گيرد، و هرگز تخفيف دادن در خراج تو را نگران نسازد زيرا آن، اندوخته اى است كه در آبادانى شهرهاى تو، و آراستن ولايت هاى تو نقش دارد، و رعيّت تو را مى ستايند، و تو از گسترش عدالت ميان مردم خشنود خواهى شد، و به افزايش قوّت آنان تكيّه خواهى كرد، بدانچه در نزدشان اندوختى و به آنان بخشيدى، و با گسترش عدالت در بين مردم، و مهربانى با رعيّت، به آنان اطمينان خواهى داشت، آنگاه اگر در آينده كارى پيش آيد».
امام علی(ع) حتی در برابر مردمانی که به هر نحوی گمراه شده و از آشوبگران تبعیت میکنند، مدارا میکند و صف آنها را از دیگران جدا میسازد.تا جایی که مردم بصره را پس از جریان جمل و همراهی با طلحه و زبیر میبخشد و از گمراهی و کجرویهای آنها چشمپوشی میکند. ایشان خطاب به مردم بصره مینویسند: «شما از پيمان شكستن، و دشمنى آشكارا با من آگاهيد. با اين همه جرم شما را عفو كردم، و شمشير از فراريان برداشتم، و استقبال كنندگان را پذيرفتم، و از گناه شما چشم پوشيدم». هرچند در ادامه به آنها هشدار میدهد که هنوز سپاه اسلام آماده و پا در رکاب است و در مقابل «كارهاى ناروا» و «انديشه هاى نابخردانه» به حركت درخواهد آمد.
همچنین بعد از ماجرای نهروان و خروج خوارج و ضربت خوردن امام علی(ع) به دست یکی از آنها، امیرالمؤمنین وصیت میکنند که با خوارج نبرد نكنند. امام علی (ع) در این مورد میفرمایند: «كسى كه در جستوجوى حق بوده و خطا كرد، مانند كسى نيست كه طالب باطل بوده و آن را يافته است». از این سخن دریافت می شود که برخی افراد به واسطه حقی که در باطل آمیخته شده با آشوب گران همراه شدهاند و نباید آنها را با افراد فتنه گر و آشوب طلب درآمیخت.
رفتار امام علی(ع) با سران آشوب طلبان نیز قابل تأمل است. ایشان ابتدا تلاش میکنند مسالمتآمیز و خیرخواهانه با آنها سخن بگویند. در کلامشان هیچ اثری از دشمنی و کدورت نیست. آنها را از سرنوشتی که در پیش دارند آگاه می سازند و مسیر درست را به آنها یادآوری میکنند.
معاویه به عنوان خلیفهای خودخوانده سر ستیز با امام علی(ع) داشت و در این مسیر تلاش میکرد پیش از آنکه به جنگ مسلحانه روی بیاورد، با دسیسههای مختلف در میان امت اسلامی پراکندگی و تشویش ایجاد کند. در جریان جنگ صفین نیز با حیلهگری و فتنهانگیزی توانست پیروزمندانه از میدان خارج شود.
با این حال امام علی(ع) خطاب به معاویه این چنین سخن میگفتند: «نسبت به آنچه در اختيار دارى از خدا بترس، و در حقوق الهى كه بر تو واجب است انديشه كن، و به شناخت چيزى همّت كن كه در نا آگاهى آن معذور نخواهى بود، همانا اطاعت خدا، نشانه هاى آشكار، و راه هاى روشن و راهى ميانه و هميشه گشوده، و پايانى دلپسند دارد كه زيركان به آن راه يابند، و فاسدان از آن به انحراف روند، كسى كه از دين سرباز زند، از حق روى گردان شده، و در وادى حيرت سرگردان خواهد گشت، كه خدا نعمت خود را از او گرفته، و بلاهايش را بر او نازل مى كند. معاويه اينک به خود آى، و به خود بپرداز زيرا خداوند راه و سرانجام امور تو را روشن كرده است. امّا تو همچنان به سوى زيانكارى، و جايگاه كفر ورزى، حركت مى كنى، خواسته هاى دل تو را به بدى ها كشانده، و در پرتگاه گمراهى قرار داده است، و تو را در هلاكت انداخته، و راه هاى نجات را بر روى تو بسته است».
زمانی که هنوز جمل به وقوع نپیوسته بود امام علی(ع) به سران فتنه نامه نوشتند تا دست از آشوب بردارند. امير المؤمنین(ع) در ذی قار نامهای به سران ناكثين نوشتند و در آن بزرگی گناهانی كه در بصره مرتكب شده بودند نظير كشتار مسلمانان و شكنجه عثمان بن حنيف، را به آنان يادآوری كردند و از آنان خواستند كه از مخالفت با او دست بردارند و به جمع مسلمانان بپيوندند، اما نصیحتهای امام (ع) در دل فتنهگران هیچ اثری نداشت.
حتی پیش از حرکت طلحه و زبیر برای آمادهسازی جریان جمل، امام علی(ع) در رابطه با فتنهای که به راه خواهند انداخت هشدار داده بودند. زمانی که طلحه و زبير به بهانه انجام عمره از امام(ع) اجازه خروج از مدينه را درخواست كردند، امیرالمؤمنین(ع) به آنها خبر دادند که آنان انگيزهای جز فتنه و آشوب عليه حكومت آن حضرت ندارند و انجام عمره بهانه ای بيش نيست. هنگامی كه با انكار طلحه و زبير مواجه شد، پس از تجديد بيعت و گرفتن پيمان اكيد مبني بر پرهيز از هر گونه مخالفتی با حضرت به آنان اجازه خروج از مدينه را صادر فرمودند. وقتي حضرت از انگيزه آنان نزد ابن عباس پرده برداشت و ابن عباس پرسید «چرا به آنها اجازه خروج دادی و آنان را به بند نكشيدي و به زندان نفرستادی؟» امام (ع) پاسخ فرمودند: «ای فرزند عباس! آيا به من دستور میدهی قبل از نيكي و احسان، به ظلم و گناه اقدام كنم و بر اساس گمان و اتهام قبل از ارتكاب جرم مؤاخذه كنم».
اما رأفت و رحمت امام علی(ع) در برابر فتنهگران همیشگی نبود. وقتی طلحه و زبیر و از سوی دیگر معاویه نصایح و اندرزهای امام علی(ع) را بی پاسخ گذاشتند، نحوه مواجهه امام نیز تغییر کرد. به عنوان نمونه زمانی که نمایندگان امام(ع) طلحه و زبیر را ملاقات کردند و به سمت امام بازگشتند، امام علی(ع) اظهار کردند: «اگر از آن (دست برداشتن از مخالف) سرباز زدند با شمشير تيز پاسخ آنها را خواهم داد، كه براى درمان باطل و يارى دادن حق كافى است».
و یا سخنان معاویه را با تندترین لحن پاسخ دادند: «گفتی که من و یارانم را پاسخی جز شمشیر نیست؛ راستی که خنداندی از پس آن که اشک ریزاندی. کی پسران عبدالمطلب را دیدی که از پیش دشمنان پس روند و از شمشیر ترسانده شوند!... زودا کسی را که میجویی تو را جوید، و آن را که دور میپنداری به نزد تو راه پوید. من با لشکری از مهاجران و انصار و تابعین آنان که راهشان را به نیکویی پیمودند، به سوی تو میآیم؛ لشکری بسیار ـ و آراسته ـ و گرد آن به آسمان برخاسته. جامههای مرگ بر تن ایشان، و خوشترین دیدار برای آنان دیدار پروردگارشان. همراهشان فرزندان «بدریان» اند و شمشیرهای «هاشمیان» که میدانی در آن نبرد تیغ آن «رزم آوران» با برادر و دایی و جد و خاندان تو چه کرد و [ضرب دست آنان] از ستمکاران دور نیست [و امروزشان با دیروز یکی است]».
دوران حکومت پنج ساله امام علی(ع) پر از انواع دسیسهها، فتنهها، جنگهای نرم و سخت بود؛ دورهای کوتاه اما پرحادثه؛ دورهای که عدهای به دلیل دور ماندن از مقامات دنیوی راه فتنهانگیزی و حیلهگری را در پیش گرفتند. اگر ریشه فتنهگری و آشوبطلبی را دنبال کنیم، به جاهطلبی و هوای نفس میرسیم. در این مسیر البته عدهای نیز که به دنبال رسیدن به حقیقت هستند، فریبسرابی را میخورند که نمایشی از یک حقیقت دروغین است.
و یا آنگونه که مولای متقیان فرمودهاند: «آغاز پديد آمدن فتنه ها، هوا پرستى، و بدعت گذارى در احكام آسمانى است، نوآورى هايى كه قرآن با آن مخالف است، و گروهى «با دو انحراف ياد شده» بر گروه ديگر سلطه و ولايت يابند، كه بر خلاف دين خداست. پس اگر باطل با حق مخلوط نمى شد، بر طالبان حق پوشيده نمى ماند، و اگر حق از باطل جدا و خالص مى گشت زبان دشمنان قطع مى گرديد. امّا قسمتى از حقّ و قسمتى از باطل را مى گيرند و به هم مى آميزند، آنجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره مى گردد و تنها آنان كه مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند يافت».
گزارشی از محمود قره داغی