سالهاست درباره رویکرد سیاسی هالیوود در سینما نقدهایی شده است، اما هنوز هم عدهای وجود دارند که تنها رویکرد آمریکا را در سینما متکی به سرگرمی و گیشه میدانند. این نوع نگاه، امری جز یک سادهانگاری صرف نیست که باعث شده سینمای ما در یک حالت انفعال قرار گیرد، به نحویکه کارکرد بینالمللی را برای سینمای خود فراموش کردهایم، البته معدود کارهایی، چون «شکارچی شنبه» یا «به وقت شام» هم تولید میشوند که متاسفانه به دلیل نداشتن پخش بینالمللی هیچگاه دیده نمیشوند، اتفاقی که برای فیلم «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی هم رخ داد.
هدف از ذکر مقدمه فوق نیز این بود تا به فیلمهایی بپردازیم که اخیراً در سینمای آمریکا پخش شد که از آن میتوان به عنوان پیش قراول نام برد. منظور از پیش قراول نیز این است که آمریکا هرگاه خواسته رویکردی خصمانه نسبت به کشوری داشته باشد، ابتدا با برنامهسازی در سینما و تلویزیون شرایط را برای اقدامات خود مهیا میکند، تا به نوعی ذهنیت مردم آمریکا و جهان را با خود همراه کند. این فیلم سینمایی «آدمکش آمریکایی» نام دارد.
«آدمکش آمریکایی» (American Assassin)، نام فیلمی اکشن و مهیج محصول سال ۲۰۱۷ به کارگردانی مایکل ونتسا و بر اساس داستانی به همین نام نوشته شده وینس فلین است. در این فیلم بازیگران مطرحی همچون دیلن اوبرایان، مایکل کیتون و تیلور کیج به ایفای نقش میپردازند. داستان فیلم درباره جوانی است که همسرش توسط نیروهای تکفیری کشته میشود. وی برای انتقام سعی میکند با داعش ارتباط برقرار کند. برای همین قرآن و تاریخ اسلام را میخواند. وی در ادامه راه توسط دولت تربیت میشود تا بر علیه تروریسم مبارزه کند و در این میان نیز همچون همیشه ایران هدف اصلی است وی با شجاعت و سلحشوری فراوان نقشه ایرانیان را خنثی کرده و در آخر نیز یکی از مقامات ارشد ایران را ترور میکند!
از این خلاصه داستان میتوان فهمید این کار یک اثر کاملا ایرانستیزانه است که در آن ایران هراسی نیز مد نظر قرار گرفته است، چون به مردم جهان نشان داده میشود، اگر با ایرانیان قاطع برخورد نشود صلح جهانی به خطر میافتد، برای همین هم موثرترین کار در این زمینه مبارزه و حمله نظامی است. نکته جالبتر اینکه در این کار نشان داده میشود که اسلام چیزی جز غرب ستیزی نیست، برای همین هم وقتی سخن از ایران ستیزی به میان میآید، اسلام هم بخش دیگری از این مبارزه را در بر میگیرد.
در این فیلم جدا از هجمه سیاسی و دینی به اصول انسانی ایرانیان نیز خدشه وارد میشود، یعنی ایرانیان در این فیلم، آدمهایی تصویر میشوند که هیچگونه دلبستگی عاطفی به یکدیگر ندارند، برای همین به راحتی همدیگر را قربانی میکنند، البته در اینجا استثناهایی هم مد نظر قرار گرفته، یعنی ایرانیانی که راضی به همکاری با آمریکا میشوند انسانهایی تصویر میشوند که هنوز از شرافت آمریکایی بهرهمند است!
رویکرد دیگر «آدمکش امریکایی» به بحث ناجی در فیلم مربوط میشود. در این کار بار دیگر این نکته مد نظر قرار میگیرد که تنها آمریکاییها هستند که حاضرند از جان خود بگذرند تا دنیا نجات یابد. برای همین هم قهرمان فیلم بدون کوچکترین تعللی جان خود را در معرض خطر قرار میدهد تا بمب اتمی ایرانیان! را خنثی کند با آنکه میداند به احتمال زیاد خود قربانی خواهد شد. این رویکرد رایجترین اتفاق در سینمای آمریکاست که سالهاست در فیلمهای هالیوودی مد نظر قرار میگیرد.
درباره مسائل فنی این فیلم نمیخواهیم بحث فنی بکنیم، چون فیلم اثر چندان خوبی نیست که بخواهیم درباره آن حرف بزنیم، بلکه از آن تنها به عنوان فیلمی صرفاً سرگرم کننده نام برد، اما نکته مهم اینجاست که هیچگاه ساخت فیلمهایی نظیر «آدم کش آمریکایی» متوقف نخواهد شد، بلکه دائما تولید شده و به نوعی موضوع مد نظر این آثار در ذهن تماشاگران جهانی نهادینه میشود. در این میان سینمای ما بدترین مقابله را خنثی بودن دانسته و بدون تولید کارهای خوب در حوزه انقلاب اسلامی عملاً، گوی رقابت را به هالیوود وا نهاده است، حتی در مواقعی با تولید آثاری که نگاهی صرفاً تاریک به موضوعات اجتماعی دارند با آنها همراهی میکنند.