اسلام؛ داعيه‌دار برقراری حکومت حق اجرای عدالت
کد خبر: 3682369
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۶

اسلام؛ داعيه‌دار برقراری حکومت حق اجرای عدالت

گروه سیاست و اقتصاد: اسلام با داعيه برقراري عدالت و حکومت حق، ظهور و در بين مردم جهان گسترش يافت و آن چه اسلام و تشيع را به سرعت در ميان توده‌هاي جوامع سوق داد، اعتقاد به دو اصل امامت و عدالت بود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در یادداشتی به قلم یکی از مخاطبان ایکنا اصفهان آمده است: قيام‌ها و انقلاب‌هاي آزادي خواهانه در دوره‌هاي مختلف تاريخي و در بين اقوام و ملت‌هاي گوناگون، صرف نظر از پيروزي يا شکست آن‌ها، همگي در جهت تحقق دو هدف اصلي يعني برقراري عدالت در جامعه به منظور رفع تبعيض‌ها و رهايي از چنگال حکومت‌هاي ظلم و جور بوده است. تحقق و اجراي عدالت در اجتماع، آرزوي ديرينه بشر بوده است و اين آرزو تنها با برقراري حکومت حق به عنوان عنصر اصلي تحقق جامعه عدالت محور امکان‌پذير است.
توحيد، نبوت و معاد به عنوان اصول تمام اديان راستين و فرقه‌ها و مذاهب مختلف مورد پذيرش بوده است، اما آن چه اسلام و مذهب تشيع را از ديگر اديان متمايز مي‌نمايد، اعتقاد به دو اصل راهبردي عدالت و امامت است. زماني که حضرت محمد(ص) به عنوان آخرين پيامبر در جزيره العرب مبعوث گرديد، تبعيض، اختلافات طبقاتي، حکومت‌هاي استبدادي و ... نه تنها در عربستان بلکه در ديگر نقاط جهان نيز مشهود و محسوس بود، اسلام با داعيه برقراري عدالت و حکومت حق، ظهور و در بين مردم جهان گسترش يافت و آن چه اسلام و تشيع را به سرعت در ميان توده‌هاي جوامع سوق داد، اعتقاد به دو اصل امامت و عدالت بود. در واقع عدالت و امامت در متن رسالت پيامبر قرار داشت و دو پايه اصلي مذهب تشيع قرار گرفت و اعتقاد به اين دو اصل منجر به تحقق و ماندگاري روحيه آزادي‌خواهي و انقلابي در بين شيعيان گرديد، چنان که در طول تاريخ هرگز شيعيان زير بار حکومت‌هاي ظالمانه نرفته و همواره با اعتراض و قيام، خواهان برقراري اين دو اصل به عنوان اصول مشخص و متعهد زندگي بشري بوده اند. قيام هاي آزادي خواهانه در برابر بني اميه، عباسيان، مغولان، تيموريان و قرن‌ها بعد در دوره معاصر انقلاب اسلامي، دفاع مقدس و هم اکنون در برابر استکبار جهاني در بين ايرانيان و شيعيان جهان نمونه‌هايي از تاثير دو اصل امامت و عدالت بر روحيه شيعيان بوده است.
تشيع با اعتقاد بر اينکه انسان آزاد و مختار آفريده شده و در زندگي مسئول است با عقيده جبرگرايان که قضا و قدر و جبر الهي را عاملي براي سکوت در برابر ظلم و بي‌عدالتي مي‌دانند و مرجئه که با استدلال واهي اميد به بخشش ظالمان از سوي خدا از قيام در برابر ظلم خود داري مي نمايند، مخالفت مي‌کنند. در اعتقاد شيعيان عدالت صفت ذاتي خداوند است و به همين دليل بايد در چهره نظام آفرينش تحقق يافته و نمود داشته باشد و اين اعتقاد جهان بيني خاص اسلام و تشيع را به وجود مي‌آورد. در جهان بيني اسلام عدالت تنها در قالب بحث‌هاي کلامي و ماورالطبيعي جاي ندارد، بلکه عدالت صفت خداوند است که تجلي آن بايد در بين همه کائنات و از جمله در بين جوامع بشري پديدار گردد. عدالت در اسلام هم راهي براي تکامل جوامع بشري است و هم هدف نهايي در رسيدن به تکامل مي‌باشد و به‌عنوان عنصري براي کنترل فردي و اجتماعي افراد و رعايت حقوق ديگران مورد توجه قرار مي‌گيرد و جامعه طبيعي جامعه‌اي است که بر مبناي عدل استوار مي‌گردد. در واقع عدالت از يک سو همان صراط مستقيمي است که هر روز از خداوند درخواست حرکت در آن مسير را مي‌کنيم و از سوي ديگر هدفي است که در مسير تکامل خود آرزوي رسيدن به آن را داريم و آن هدف چيزي نيست جز خداوند که کمال مطلق است و چون عدالت صفت خداوند است بنابراين بايد در همه جا و همه وقت تحقق داشته باشد و جامعه و زندگي بشري نيز از اين اصل مستثني نمي گردد. همان گونه که در قرآن هدف از ارسال انبيا برقراري عدالت بوده است.
از سوي ديگر در تفکر شيعي امامت واقعي به معناي رياست عالي الهي و يکي از اصول دين است که از طريق آن حکومت واقعي اسلامي استقرار يافته و در پرتو آن عدالت محقق مي‌گردد. اسلام مکتبي است داراي قوانين و مقررات در حوزه‌هاي گوناگون فردي و اجتماعي، که براي تکامل انسان و تحقق عدل ارائه گرديده است و قوانين اسلام در حوزه اجتماعي مسئوليت اجتماعي را به وجود مي‌آورد و بر همين اساس ضرورت يک رهبري اجتماعي و انقلابي براي استقرار حکومت حق لازمه آن می‌باشد و امامت همان رهبري درست حق است. امامت نيز مانند عدالت اساسي‌ترين شاخصه اسلام نسبت به ديگر اديان است. به اعتقاد شيعه منصب امامت، الهي است و بايد از طرف خداي متعال به كساني كه صلاحيت و شرايط آن را دارند، داده شود. شرايط دوگانه، «علم خدادادي و عصمت» كه در امام شرط می‌باشد، از شرايطي هستند كه جز خداوند از آن آگاهي ندارد، بنابراين تعيين چنين فردي مثل خود پيامبر (ص) تنها به دست خداست، از اين جهت امامت يك اصل بنيادي ديني است نه فرعي.
عدالت اجتماعي بزرگترين هدف تشکيل حکومت اسلامي است، چنان که پيامبر اکرم (ص) مي‌فرمايند حکومت با کفر باقي مي‌ماند اما با ظلم ماندني نيست. حتي حکومت‌هاي ظلم و جور نيز در طول تاريخ سعي داشته‌اند که خود و حکومت شان را به صفت عدالت متصف نمايند، چرا که جامعه عدالت محور مدينه فاضله‌اي است که همواره بشر خواهان دست‌يابي به آن از طريق حکومت حق بوده است. اصلي که مي‌تواند براي اجتماع تعادل، آرامش و سلامت را به ارمغان آورد.
تشکيل حکومت الهي، برقراري عدل و قسط و اجراي قوانين اسلامي جز از طريق امامان معصوم امکان‌پذير نيست، به گواهي تاريخ همه حکومت‌هاي انساني تنها داعيه دار برقراري عدل، دموکراسي و حقوق بشر در جامعه بوده‌اند و در عمل در مسير منافع مادي فرد يا گروه خاصي حرکت کرده‌اند و مقاصد خود را بر مردم تحميل نموده‌اند. تشيع يا بهتر بگوييم اسلام حقيقي با اعتقاد به دو اصل امامت و عدالت در معناي حقيقي‌اش هرگز اين حکومت‌ها را نمي‌پذيرد، چرا که تحقق جامعه عدالت محور از طريق حکومت معصوم را در پنج سال حکومت امام علي (ع) و مبارزه بر عليه حکومت ظلم و جور و بي‌عدالتي را در قيام عاشورا مشاهده نموده است و تا زمان تحقق حکومت عدالت محور توسط امام زمان خود در برابر بي‌عدالتي‌ها ايستادگي مي‌کند و بر همين اساس عدالت و امامت پايه‌هاي اصلي اين مذهب را تشکيل مي‌دهد.

یادداشت از اعظم شجاعی

captcha