صبر و مهربانی؛ دو خصلت بارز شهید «استاد مرتضی»
کد خبر: 3682564
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۲

صبر و مهربانی؛ دو خصلت بارز شهید «استاد مرتضی»

گروه جهاد و حماسه: در کتاب «جاده گیلی گادر» که به تازگی روانه بازار نشر شده است، از دو خصلت شهید ماشاءالله استاد مرتضی یاد شده که صبر و مهربانی است.

صبر و مهربانی؛ دو خصلت بارز شهید «استاد مرتضی»

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، کتاب «جاده گیلی‌گادر» که به تازگی از آن رونمایی شد،‌ به قلم مریم سادات ذکریایی نوشته شده است. این اثر سی‌امین جلد از مجموعه آثار چشمان آسمانی انقلاب اسلامی است که به کوشش انجمن پیشکسوتان سپاس به چاپ رسیده است.

این اثر شامل زندگی‌نامه داستانی شهید ماشاءالله استاد مرتضی است. در بخشی از سخن ناشر آمده است: سرشت انسانی همواره بین دیروز و فردا در سیر و سلوک است و حال در مسیر شدن و شهید،  شاهد لاهوتی است که ناسوت را به سخره می‌گیرد و انسان‌ها را از دخمه روزگار و زمانه تنگ به اقیانوس زمان رهنمون می‌کند. شهید ماشاءالله استاد مرتضی،‌ غیرت سبزپوشان را در جبهه خاکستری امنیت به رخ کشید.

سفرنامه استاد مرتضی، سفرنامه هجرت مظلومانه و بی‌تکلف سربازی است که تکریم حریم والای انسان و تعبد امر ولایت، مشق مکتوب لوح محفوظ فطرت سربازی او بود. او حیات لاهوتی را هرگز به هیاهوی ناسوتی دنی در بازار مکاره سیاست‌بازی و دغل‌بازی‌های زمانه برای اثبات خویش به حراج و خراج نگذاشت.

نویسنده این اثر در مقدمه با اشاره به اینکه در عرصه زندیگ هر کسی به دنبال هدف و غایتی است و برای رسیدن به آن ابتدا برنامه‌ریزی و بعد کوشش و استقامت می‌کند و دورنمایی برای خود می‌سازد، چنین گفته است: گاه جمعی از افارد هدف مشترکی دارند و مسلماً دستیابی به یک هدف جمعی به مراتب سهل‌تر از رسیدن به یک هدف فردی است. در دوران دفاع مقدس هدف جمع بسیاری از افرادی که در جبهه‌های جنگ حضور داشتند،‌ جهاد در مقابل کفر و بی‌دینی و غایت‌شان شهادت در راه خدا بود.

در جبهه‌ها هیچ کسی برای خود زندگی نمی‌کرد. هر چه بود ما بود و من معنا نداشت،‌ اما در میان همین ما شدن بعضی‌ها تلاش مضاعفی در رشد و تعالی خود و همرزمانشان می‌کردند. این گروه در میان شهدای دفاع مقدس گمنام‌تر و ناشناخته‌تر هستند. از جمله آنها می‌توان از شهدای اطلاعات عملیات نام برد. گروهی از افراد که با نیتی خالصانه مسئولیت‌های سنگینی در جبهه نبرد به عهده داشتند.

تلاش بی وقفه چنین افرادی و شناسایی خوب منطقه سبب شد تا رزمندگان بتوانند به قلب دشمن بزنند و در عملیات‌های متعدد پیروزی بیافرینند. نیروهای اطلاعات با همه دلاوری‌هایشان بعد از سال‌ها که از دوران دفاع مقدس می‌گذرد هنوز گمنام هستند. ماشاءالله استاد مرتضی یکی از نیروهای اطلاعات سپاه تهران بود در جبهه به نام استاد ماشاءالله مشهور شد و به قول دوستان و رفقایش به واقع استاد و این نام برازنده وی بود. او یکی از بی‌نام و نشان‌های اطلاعات و عملیات بود.

استاد مرتضی در سال 1315 به دنیا آمد و در کودکی پدرش را از دست داد. از از همان کودکی که هم سن و سالانش گرم بازی و شیطنت بودند، مرد شد و مسئولیت خانواده را برعهده گرفت. از همان زمان شخصیت استاد ماشاءالله با بزرگ‌منشی،‌ ایثار و گذشت همسو و این امور در وجودش نهادینه شد.

در همه پنجاه سال عمری که استاد مرتضی از خدا گرفت،‌ پدرانه زندگی کرد و برای اطرافیانش هم پدر بود و هم یک بزرگتر،‌ برای خواهر و برادرانش،‌ برای زن و سه فرزندش، برای دوستان، رفقا، همکاران و همرزمانش. تا روز سوم تیرماه سال 1365 پدرانه زندگی کرد و مردانه در مقابل دشمن ایستاد و ناجوانمردانه به شهادت رسید.

نویسنده در شروع نگارش این کتاب، اسناد، مدارک و مصاحبه‌های جمع‌آوری شده از برادر و دو خواهر شهید، همسر و سه فرزند و خواهرزاده‌های استاد مرتضی؛ محسن و علی خندان،  دوستان و همکاران و همرزمان وی از جمله مجید حبیبی دولابی،  محمود غایی، صادق معصومی،  محمد امینی، بهرام خدایی،  روح‌الله اسلامی،‌علی آران، علی‌محمد ختنی‌فر را مورد مطالعه و ارزیابی قرار داده است و در پایان به دو صفت بارز این شهید برخورد کرده و به این نتیجه رسیده است که باید استاد مرتضی را با صبر و مهربانی شناخت. وی در برخورد با هر مسئله کوچک و بزرگی این صفات را سرلوحه رفتار خود قرار داده بود. حتی در جریان‌های سیاسی پس از انقلاب نیز این صفات همه جا یار استاد مرتضی بود، ولو اینکه در بسیاری از موارد همین رفتارها به ضرر او تمام شده بود، اما هیپ گاه از برخورد ناپسند دیگران مشوش نشد و همواره مهر ورزید.

همه دلخوشی من، دستمال گل‌دوزی شده، دستمال سرخ‌ها، لباس پاسداری،‌ آسمان پرستاره، زیر آسمان خدا، روی جاده گیلی گادر و‌ موقعیت استاد مرتضی، عناوین مطالب کتاب را تشکیل می‌دهند. قاب تصاویر این کتاب نیز به عکس‌های شهید در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اختصاص پیدا کرده است.

در پشت جلد کتاب آمده است: «صدای ساز و آوازشان به گوشش می‌رسید. حالا وقتش بود،‌ در چشم به هم زدنی از جا بلند شد و به طرفشان رگبار گرفت و غافلگیرشان کرد. آنها که هول و دستپاچه شده بودند،‌ سر اسلحه‌شان را به سمت او گرفته و شلیک کردند. روی زمین افتاد و در همین لحظه از خواب پرید. دست کشید به تنش. هنوز داغی گلوله‌ها را روی بدنش حس می‌کرد.»

این اثر در 163 صفحه، به صورت مصور، در هزار نسخه و به بهای 130 هزار ريال به چاپ رسیده است.

captcha