نظریه بازگشت به قرآن در متن تحولات اجتماعی/ بازرگان در جستجوی فهم عقلانی از دین بود
کد خبر: 3683359
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۵

نظریه بازگشت به قرآن در متن تحولات اجتماعی/ بازرگان در جستجوی فهم عقلانی از دین بود

گروه معارف: در بازرگان دوم (پس از انقلاب) دیگر تفسیرهای علمی مطرح نیست، بلکه بیشتر یک نوع تفسیر اجتماعی حول محور مبارزه با خرافات و بدعت‌ها برای او مطرح است. تفسیری با اقتضای فكری و عصری، اجتماعی و هدایتی پس از انقلاب که در کتاب سیر تحول قرآن مطرح شد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در دوره معاصر، تفسیر علمی از قرآن مورد توجه برخی از مفسران و پژوهشگران قرآن قرار گرفته است و آن‌ها هرکدام سعی کرده‌اند براساس انتظارات، پیش‌فرض‌ها و فهم خود از متن قرآن، تفسیری علمی از قرآن ارائه دهند که نمونه‌ بارز این نوع تفسیر، فعالیت‌های قرآن‌پژوهانه مهندس مهدی بازرگان است که از دهه 20 و تا آخر عمر در سال 73، به تفسیر و شرح آیات قرآن پرداخت. خبرنگار ایکنا گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام محمدعلی ایازی، مفسر، قرآن‌پژوه و استاد حوزه و دانشگاه پیرامون رویکرد و روش تفسیری بازرگان از قرآن داشته است که در ادامه می‌خوانید با این توضیح که این توضیح که دیدگاه‌ها و موضوعات مورد اشاره در این گفت‌وگو تنها نقطه نظرات مصاحبه شوندگان گرامی است و ایکنا در صدد تأیید و یا رد هیچ کدام از این مطالب نیست.

بازرگان به دنبال فهم عقلانی از دین و قرآن کریم بود/ بازرگان متاثر از آیت‌الله طالقانی بود

ایکنا: ابتدا بفرمایید که مرحوم مهندس بازرگان چه نوع رویکرد و فهمی از قرآن داشتند؟

 جدا از بحث رویکرد، ابتدا باید دو اصل کلی را مطرح کنم. یکی اینکه مرحوم بازرگان یکی از معتقدان به نظریه بازگشت به قرآن بود. نظریه بازگشت به قرآن نظریه‌ای مشترک میان همه مصلحان دینی از سید جمال گرفته تا مرحوم امام(ره) است که معتقد بودند قرآن باید در جایگاه اصلی خودش یعنی در متن تحولات و حرکت‌های اجتماعی قرار گیرد. مرحوم بازرگان در آثار خود چه قبل و چه بعد از انقلاب، بیشترین تکیه‌اش بر محوریت قرآن بود. آثار ایشان چه به صورت مستقیم مثل «تحول قرآن و شناخت قرآن»، یا آثاری که به صورت غیر مستقیم و موضوعی نوشته، مثل «باد و باران در قرآن» یا «بعثت در قرآن»، ناظر بر مباحث تفسیری در قرآن است.

بنابراین اولین رویکرد ایشان را باید نظریه بازگشت به قرآن دانست. مفهوم این نظریه جدا از مباحث علمی و اجتماعی موجود در آن، برخلاف رویکرد اخباری‌گری که به روایات و احادیث بیش از قرآن توجه می‌کند، معتقد است که ثقل اکبر و محوریت قرآن باید همواره حفظ شود و در سایه قرآن به حدیث نگریست. حدیث هم غیر سنت است. حدیث حکایت از سنت است و مسائل بسیار درباره حدیث مطرح است. به تعبیر دیگر این تقسیم‌بندی در سنت قدیم ما که ثقل اکبر و ثقل اصغر می‌گفتند، غیر از آن است که مثلا امروز بگوییم حدیث عدیل قرآن است و میان قرآن و سنت یا قرآن و حدیث تفاوت قائل شویم. حدیث معادل با سنت نیست.

امروز آنچه که از حدیث داریم، حکایت از سنت است، نه خود سنت. اشتباهی که همیشه رخ داده و این تصور را ایجاد کرده که حدیث معادل سنت و سنت عدیل قرآن کریم است و آنچه که داریم، سنت عدیل با قرآن است، نه سنت معادل با قرآن و امروز با واقعیت حدیث سروکار داریم، نه با واقعیت سنت؛ بنابراین آنچه که در حدیث است، الزاما سنت نبوده و نیازمند پالایش جدی در باب احادیث منقولی است که در کتب حدیث ما آمده در حوزه عقاید و تفسیر است. قرآنیون ما طبعا باید جدای از بحث‌های اجتماعی، به لحاظ نظری با چنین رویکردی به احادیث تفسیری قرآن نگاه کنند.

در پرداختن به رویکرد بازرگان به قرآن، ابتدا باید بازرگان را به لحاظ تاریخی در دوره تقسیم بندی کنیم. یعنی بازرگان قبل از انقلاب و بازرگان دوم بعد انقلاب. بازرگان اول، چون دغدغه‌های مسائل علمی جامعه اسلامی و عقب‌ماندگی و انحطاط جامعه را دارد، عمده آثار خود را براساس یک تفسیر علمی از آیات قرآن کریم مدون می‌کند. اما در بازرگان دوم دیگر تفسیرهای علمی مطرح نیست، بلکه بیشتر یک نوع تفسیر اجتماعی حول محور مبارزه با خرافات و بدعت‌ها برای او مطرح است. مهم‌ترین رویکرد بازرگان دوم در حوزه تفسیر پا به پاى وحى، تاریخی‌گری است؛ زیرا این تفسیر را بر اساس سیر نزول قرآن كریم نگاشته است.

از سوی دیگر نگرش این تفسیر با اقتضای فكری و عصری، اجتماعی و هدایتی پس از انقلاب و نگارش کتاب سیرتحول قرآن است. نكته دیگر چون دغدغه بسترشناسی نزول قرآن را دارد، عملا گرایش تربیتی و فهم ابعاد هدایتی قرآن مناسب با نزول را هم دارد و مباحث مناسب به چگونگی فضای نزول آیات برایش مهم بوده، و این ترتیب در نظر او مهم جلوه‌گر شده است.

ایکنا: انتقادی که بعضا به آثار مرحوم بازرگان دارند، این است که وی در مواجه با قرآن، یک نوع نگرش علم‌گرایانه و از موضع پوزیتیویسم داشته است، شما چنین انتقادی را به متوجه مرحوم بازرگان می‌دانید؟

 منظور از این جریان نوعی اثبات‌گرایی است. در صورتی که تفسیر بازرگان تفسیر عقلی و علمی است و اگر آن دوره را بررسی کنید، می‌بینید که این رویکرد مختص بازرگان نبوده است، مثلا اگر تفسیرهای «پرتوی از قرآن»، «تفسیر نوین» و یا حتی اگر تفسیر نمونه را نگاه کنید، می‌بینید که نگاهشان به نوع تفسیر قرآن در آن دوره نوعی تفسیر علمی از قرآن است. این رویه تنها در جهان تشیع مطرح نبوده است، بلکه در جامعه اهل سنت نیز می‌توان در تفسیر طنطاوی، قاسمی، المنیر زحیلی هم تفسیر علمی را مشاهده کرد؛ لذا این نوع رویکرد، صرف اثبات‌گرایی نیست، این دلیل است که وقتی پیامی از دین و قرآن می‌آید، کسی که دغدغه تبیین صحیح آن را دارد، باید به گونه‌ای با نظام و دانش علمی و عقلی مخاطب خودش آیات قرآن را تبیین کند و اگر جنبه هدایتی دارد، نشان دهد قرآن در آن عصر نزول که چنین دانش‌هایی مطرح نبوده، معارفی را ارائه داده که با علم هم سازگار است و بر اساس همین نگرش سعی می‌کند آن مسائلی را که تبیین جهان، انسان و روابط او با طبیعت است، این‌گونه تفسیر کند.

ایکنا: براساس این تقسیم بندی، بازرگان اول و دوم، چه تفسیری از دین، دینداری و قرآن داشته‌اند؟

 حداقل سه مفهوم مشترک را می‌توان در بازرگان اول و دوم شناسایی کرد، هرچند ممکن است این سه وجه در دوره‌ای بارزتر و در دوره دیگر زیاد برجسته و آشکار نباشد؛ مثلا رویکرد بازرگان، آیت‌الله طالقانی و حتی علامه طباطبایی نوعی نگرش عقلانی به فهم دین و طبعا قرآن کریم بود، اینکه تبیینی از دین ارائه دهند که قابل استدلال و برهان و یا دست کم اقناع کننده باشد و مخاطب امروز بتواند آن را بفهمد. این رویکرد عقلانی تقریبا در متفکران معاصر و نواندیشان دینی ما وجود داشت. بازرگان هم از تحصیلات امروزی برخوردار بود و به مخاطب توجه داشت.

در دوره بازرگان اول، این جهت‌گیری در قالب رویکرد علمی، ظهور و بروز پیدا کرد و خود را در تفسیر علمی نشان می‌دهد. اما در دوره بازرگان دوم، تفسیر؛ رویکرد دیگری پیدا و دین را در قلمرویی دیگر معرفی می‌کند. علی‌رغم ناخشنودی او در اواخر عمر از وارد شدن در حوزه علوم تجربی در قرآن، در این تفسیر گاه بیان برخی از آیات با تركیبی از مباحث علمی انجام گرفته و هرچند در این توضیحات اهداف تربیتی و اقناعی مد نظر او بوده است، اما نمی‌توان صبغه علمی را در این تفسیر نادیده گرفت. تلاش او در این دوره تفسیر دین و قرآن در ابعاد معنوی و اخلاقی است.

وی به دنبال محدود کردن قلمرو دین بود. قلمرو دین قهرا نمی‌تواند این مسئله را وارسی کند که دین مثلا می‌خواهد نظامی اقتصادی را ارائه دهد، نه یک نظام سیاسی خاص، یا یک نظام علمی. اینها در فرهنگ دین نیست، انبیاء برای این کار نیامده‌اند. راه انبیاء آن است که بخواهد معنویت، اخلاق، بهتر زیستن و چگونه زیستن معنوی را نشان دهد. قطعا این نگرش در بازرگان دوم متبلور می‌شود.

ایکنا: با توجه به تحقیقاتی که در زمینه آثار بازرگان داشته‌اید، چه انتقاداتی را به اندیشه دینی و نوع تفسیر وی از قرآن وارد می‌دانید؟

دو گونه می‌توان بازرگان را نقد کرد. نقد عام و نقد خاص. نقد عام یعنی اینکه بخواهم نوع روش تفسیری ایشان را نقد کنم و بر اساس آن می‌توانم بگویم که شاید ایشان آنچنان که باید به ابعاد هدایتی و تربیتی قرآن توجه نداشته و آن را برجسته نکرده است، بگذریم از اینکه به ابعاد هرمنوتیکی تفسیر قرآن نیز توجه نداشته است. اگر بخواهم با نگاه جزئی و موردی به تفسیر بحث بپردازم، طبعا باید در رابطه با دسته‌ای از تفاسیر که خودم نیز راجع به یک آیه یا موضوع دارم، به صورت خاص بحث کنم. در این صورت ابعاد واژگانی و جایگاه معنایی کلمه را نشان نداده و شاید روش او تبیین اجمالی قرآن بوده است.

ایکنا: به نظر شما می‌توان عنوان مفسر را به مهندس بازرگان اطلاق کرد یا اینکه باید ایشان را فقط یک پژوهشگر قرآنی دانست؟

 ایشان به یک معنا واقعا مفسر بوده است و سال‌های سال تجربه تفسیر و فهم متن دینی را داشته و در این مسئله هم تردیدی نیست که او یک شخصیت قرآنی و تفسیری است. یعنی همه مقدمات تفسیر را می‌توان در تفسیر «پا به پای وحی» ایشان مشاهده کرد، بگذریم از نگاه‌های کلانی که در جهت‌گیری‌های فهم قرآن در سیر تحول قرآن ایشان وجود دارد و قطعا با تئوری‌اش که نگاه تفسیر نزولی قرآن کریم است، ارتباط دارد.

روش بیان مطالب در تفسیر پا به پای وحی به این گونه است كه مفسر پس از آوردن گروهى از آیات (با جدول) كه در برابر هر واژه ترجمه ساده آن را نشان می‌دهد، سپس مختصر توضیحى در دو بخش جداگانه مى آورد، بخش تدّبر و بخش تفسیر، در بخش تدبّر به تاریخ و شرایط نزول اشاره دارد و در بخش تفسیر به واژه شناسى و توضیح كلمات و برداشت‌هاى تربیتى و هدایتى از آیات مى‌پردازد.

ایکنا: همان‌طور که می‌دانید، مهندس بازرگان و آیت‌الله طالقانی سال‌های سال با هم دوستان صمیمی بودند. فکر می‌کنید کدام یک بر دیگری بیشترین تأثیر را داشته و این تأثیر در نوع نگرش قرآنی کدام یک بازتاب بیشتری پیدا کرده است؟

الحق لمن سبق. تفسیر آیت‌الله طالقانی از سال‌های دور در مسجد هدایت سابقه داشته و بازرگان جزء افرادی بوده که تفسیر مرحوم طالقانی را می‌شنیده است. در زندان هم که بودند، بخشی از تفسیر پرتوی از قرآن مرحوم طالقانی در زندان اتفاق افتاده و بازرگان در آن جلسات شرکت می‌کرده است و از این جهت، به نظر من حق با مرحوم طالقانی است. هر چند که بعید نیست بعضی از تفسیرهای علمی آیت‌الله طالقانی تحت تأثیر دانش و اطلاعاتی بوده که مرحوم بازرگان مطرح می‌کرده است، شاید. نمی‌توانم این را با قاطعیت بگویم، بعید نیست این‌گونه باشد و باید ارزیابی مقایسه‌ای انجام داد که مثلا حرفی که مرحوم بازرگان در دوره متقدمش بیان کرده و سپس طالقانی در تفسیر پرتوی از قرآن مطرح کرده، مثلا منشأ آن دانش بازرگان بوده است یا نه؛ هر چند می‌توان گفت که مهمترین جهت‌گیری تفسیر پرتوی از قرآن مرحوم طالقانی در جنبه‌های تربیتی و هدایتی است.

 

ایکنا: در دوره معاصر، علاوه بر آثار قرآنی مهندس بازرگان،  تفاسیر زیادی نظیر تفسیر نوین مرحوم محمدتقی شریعتی و تفسیر پرتوی از قرآن آیت‌الله طالقانی و .... به رشته تحریر در آمده است، اما فکر نمی‌کنید اکنون این نوع تفاسیر با چنین رویکردهایی به قرآن کمرنگ‌تر شده است؟ آیا به نظر شما نوع برداشت‌ها و تفاسیر مرحوم محمد تقی شریعتی، طالقانی و بازرگان امروز دیگر در جامعه کاربرد ندارد که به آنها توجه نمی‌شود یا اینکه دلایل دیگری وجود دارد؟

تفاسیر مرحوم محمد تقی شریعتی، آیت‌الله طالقانی و یا مهندس بازرگان هیچ کدام تفاسیر کاملی نیستند، یعنی همه آیات قرآن تفسیر نشده، مثلا تفسیر بازرگان سه جلد و تفسیر نوین یک جلد و تفسیر پرتوی از قرآن، شش جلد و بخش‌هایی از آیات و سوره‌های قرآن کریم است، در حالی که برخی از تفاسیر دیگر که امروز شاهد آنها هستیم، تفاسیر کاملی هستند؛ در حالی که مثلا عبدالعلی بازرگان فرزند مرحوم بازرگان، کتاب نظم قرآن را در چهار جلد نوشته و با رویکردی متفاوت از پدرش این کار را انجام داده، اما چون تفسیر کاملی است، بیشتر مورد استقبال قرار گرفته و مجموعه‌ای کلی را از قرآن ارائه داده است.

عامل دیگری که می‌توان برشمرد، وابستگی به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. زمانی که یک شخصیت به لحاظ فرهنگی مورد هجمه قرار می‌گیرد، مسائل دیگر نیز تحت تأثیر آن واقع می‌شود، در صورتی که قبل از انقلاب، این تفاسیر تک‌نگاری ایشان مانند «راه طی شده» و «باد و باران» بارها و بارها منتشر شده و خوانندگان زیادی داشته و جلسات و محافل‌شان نیز پر رونق و تأثیرگذار بوده است.

captcha