سیده صدیقه حسینی، عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید قم در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان با بیان اینکه کارآمدی واژهای پرکاربرد اما مبهم در علوم سیاسی است، اظهار کرد: کارآمدی به معنای رسیدن به هدف تعریف میشود، چنانکه در فرهنگ لغت به معنای میزان نیل به اهداف و در حوزه مدیریت، به معنای شایستگی در تأمین اهداف و مصرف منابع و بهرهبرداری بهینه از آنها تعریف شده است.
وی افزود: کارآمدی را به معنای توانایی در تحقق کارکردهای اساسی یک حکومت به گونهای که بیشتر مردم و گروههای قدرتمند درون حکومت آن را مشاهده کنند، تعریف کردهاند و یا به زبان سادهتر آن را، مشروعیت نیز دانستهاند.
حسینی ادامه داد: قانون محوری و اتکای دولت به قانون؛ شورا، مشارکت مردم در مناسبات مختلف جامعه، مسئولیتپذیری و استفاده از نخبگان سیاسی، برابری و عدم برتری انسانها نسبت به یکدیگر، فقدان شکاف طبقاتی، عدالتجویی، تحولخواهی و تطبیق با تحولات نظام بینالملل، عقلگرایی و وحدتگرایی از اصلیترین مؤلفههایی است که موجب تقویت کارآمدی یک نظام یا ساختار سیاسی میشود.
وی با بیان اینکه در حوزه علوم انسانی، امر مطلق وجود ندارد و همواره از رویکردهای نسبی سخن گفته میشود، بیان کرد: کارآمدی نیز یک امر نسبی است و نمیتوان عدم کارآمدی را از جزء به کل تعمیم داد. در حوزه روابط بینالملل، میان کارکرد جزء با کارکرد کل تفاوت وجود دارد و اگر کارکرد یک جزء ضعیف باشد، نمیتوان آن را به کل اجزا تعمیم داد؛ بنابراین کارآمدی یک نظام امری نسبی و نه مطلق است و کارکرد ضعیف یا منفی یک جزء از نظام سیاسی را نمیتوان به کل اجزای آن تعمیم داد، مثلا ناکارآمدی قوه مقننه دلیل بر ناکارآمدی قوای مجریه و قضائیه نیست.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه نگاه ما به مسائل و موضوعات باید نگاهی خاکستری و نه سیاه و سفید مطلق باشد، گفت: کارآمدی نظام جمهوری اسلامی در برخی از حوزهها، قوی و در برخی دیگر، ضعیف بوده است و باید به صورت جزئی بررسی کرد که با توجه به وجود امکانات مادی و غیر مادی، آیا این نظام از کارآمدی لازم برخوردار بوده است یا خیر؟ از طرف دیگر این نکته نیز حائز اهمیت است که در بسیاری از مواقع وجود موانع داخلی و خارجی از کارآمدی و پیشرفت یک نظام جلوگیری میکند؛ بنابراین باید بررسی شود که در چه حوزهای، کارآمدی نظام جمهوری اسلامی مطلوب یا غیرمطلوب بوده است.
وی خاطر نشان کرد: متأسفانه در کشورهای جهان سوم، با تغییر دولت، کل سیستم نیز عوض میشود، ولی در جهان توسعهیافته چنین نیست و حتی دولتها نیروهای مخالف خود را جذب کرده و از آنها همفکری میخواهند.