نمی‌توان تأثیر تصویر را در بیان نافذ مفهوم دینی منکر شد/حرکت جهادی به جای تسامح و عقب‌نشینی
کد خبر: 3694541
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۰
بررسی تطبیقی مظاهر هنرهای تجسمی در مسیحیت و اسلام/بخش پایانی

نمی‌توان تأثیر تصویر را در بیان نافذ مفهوم دینی منکر شد/حرکت جهادی به جای تسامح و عقب‌نشینی

گروه هنر ــ فضای فرهنگی و اجتماعی حاکم، فضای آخرالزمانی است و نمی‌توان رفتاری هم‌ردیف با 1400 سال پیش با برخی پدیده‌ها از جمله هنری بروز داد و مثلاً پیرامون هنر نقاشی و مجسمه‌سازی که از دیرباز طبق اصول فقهی برایشان حرمت قائل می‌شدیم، اتفاقاً اکنون باید وارد میدان شد و جهادی عمل کرد.

فردا///نمی‌توان تأثیر تصویر را در بیان نافذ مفهوم دینی منکر شد/حرکت جهادی به جای تسامح و عقب‌نشینی

به گزارش ایکنا؛ در بخش نخست گفت‌و‌گو با عبدالحمید قدیریان؛ نقاش، کارشناس هنرهای تجسمی، طراح صحنه و مدیر هنری برخی از پروژه‌های سینمایی، پیرامون مختصات هنر به ویژه تجسمی در خدمت دین و آئین مسیحیت، حدود و ثغور آن و محدودیت استفاده از آن در ترویج و تبلیغ دین اسلام و دلایل آن صحبت به میان آمد.

برای دیدن بخش نخست گفت‌و‌گو اینجا کلیک کنید!

در بخش دوم و پایانی این گفت‌و‌گو، مقدمات و زمینه‌هایی که باید مهیا شود تا بتوان براساس آن استفاده مؤثری از ساحت هنر به عنوان ابزار در خدمت ترویج مفاهیم دینی به عمل آید، مورد توجه و مداقه قرار گرفت؛ بهره‌مندی ابزاری از هنر به گونه‌ای که این ساحت تأثیر مخرب و انحرافی خود را بر عقاید و باورهای دینی مخاطب برجای نگذارد.    

ـ با وجود این دو دیدگاه متناقض و متقابل(حرمت قائل شدن و نشدن در عرصه تصویر و مجسمه‌سازی)، تکلیف هنرمند در مواجهه با این مسئله چیست و چگونه باید از هنر خود در خدمت به ساحت دین استفاده نماید؟

 پیرامون مقولات مختلف و از جمله هنر و به طور اخص نقاشی و مجسمه باید به این موضوع توجه داشت که چنین ابزاری در فضای آخرالزمانی مراتب خود را داراست و در نتیجه رفتار امروز ما در مواجهه با پدیده‌های هنری نباید همچون 1400 سال پیش باشد. نسخه شفابخش در این مورد را باید در بینش و نگرش مقام معظم رهبری جستجو کرد و آن اینکه باید به این باور رسید که وقتی چنین مباحثی مطرح می‌شود، با یک حرکت انقلابی و جهادی باید به آن پاسخ داده شود. متشرعین باید نگرانی خود در زمینه تصویرسازی را حل نمایند. این امر مستلزم این است که به جای عقب‌نشینی و پاک کردن صورت مسئله، به میدان بیایند، پیشروی کنند و در این زمینه، ابتکار را به دست بگیرند. این یعنی یک حرکت انقلابی و جهادی که با انعطاف و تسامح متفاوت است.اگر پا به میدان نگذارند و چنین حرکتی از سوی ایشان صورت نگیرد،این رفتارشان عملاً یک نوع عقب‌نشینی و جبهه را به دشمن سپردن تلقی می‌شود. ما اخیراً شاهد بروز رفتاری هوشمندانه از سوی رهبر معظم انقلاب در قبال فضای مجازی بودیم. فضایی که بسیاری از دلواپسان، معتقد به حذف آن بودند. ایشان فرمودند که باید در این زمینه حرکت رو به جلو داشته باشیم و با وسعت امکانات، حضور همه‌جانبه‌ای را در این وادی حساس و سرنوشت‌ساز تجربه کنیم.

ـ تا حدود زیادی حاکم شدن این نگرش یعنی انعطاف نشان دادن که شما از آن تعبیر به عقب‌نشینی کردید موجب شد تا شاهد موضعی انفعالی در عرصه هنرهای تجسمی در خدمت تبلیغ و ترویج موازین و معارف دین اسلام باشیم، نظر شما چیست؟

تأثیرگذاری تصاویر یک واقعیت است و لذا متشرعانی که نسبت به آن موضع تدافعی داشته و ورود به آن را مغایر با موازین فقهی می‌دانند، نمی‌توانند اثر‌گذاری‌اش را منکر شوند و مجبورند آن را بپذیرند و باورش کنند. پس باید با ابزار مناسب، به مبارزه با بدی‌ها و کج‌اندیشی‌ها و هجمه‌هایی رفت که نسبت به مفاهیم دینی رواداشته می‌شود. همانطور که گفتم اگر این خلأ باقی بماند و برای اشباع نمودن فضا اقدامی نشود، در خلأ موجود دشمن گستاخ شده و پیشروی خواهد داشت. مثلاً در دنیای سینما آنها با ساخت فیلمی در مورد ابن‌سینا، نگاه معرفت‌شناسی خود را بسط و گسترش می‌دهند. به مرور ممکن است این رویه به ساحت اهل بیت(ع) هم کشیده ‌شود.

ما باور داریم که برای تولید آثار تصویری،ظرفیت‌های خوب معرفتی در آیات قرآن و روایات داریم که با پرداختن به آنها می‌توانیم در تبلیغ و ترویج دین اسلام مؤثر باشیم. اما پرسش مهم اینجاست که چرا ما درک درستی از مفاهیم نداریم که موجب جوشش و حرکت‌مان شود؟ شاید توقف ما در موضوع فقه باعث شده تا نگاه به ابعاد دیگر، در نظرمان کم اهمیت جلوه کند. به قول آیت‌الله جوادی آملی با جمعی از اعضای کمیته کرسی‌های آزاداندیشی که فرمودند:«آزاداندیشی یک فضای آزاد می‌خواهد،کسی‌که در قفس است، درهمان محدوده قفس می‌تواند پروازکند. ما نباید در محدوده فقه واصول خود را محصور کنیم بلکه باید این محدوده را وسیع کرد؛اکنون دست ما از کلام ،فلسفه ،حدیث و تفسیرخالی است و درنتیجه ما آن مایه و ابزارعلمی لازم برای آزاداندیشی را در اختیار نداریم.ایشان در ادامه می‌فرمایند: «اگرمعرفت‌شناسی خود را ازحسی وتجربی بالاترنیاوریم،فضای علمی خود را محدود کرده‌ایم.»

برای مثال چرا ما از فضای اربعین حسینی درک درستی نداریم. صحنه‌ای که از ظرفیت بسیار عظیم و گسترده‌ای از جمعیت مسلمانان که در آن مشارکت دارند شکل گرفته است؟! پدیده‌ای که مقام معظم رهبری از آن تعبیر به واقعه‌ای کردند که هیچ‌چیز جز اراده پروردگار قادر به برپایی این شور و شعور والا نیست. اربعین از جنس همان نوری است که خداوند برای تام شدن نورش در دوران آخرالزمان یعنی وقتی سخن از «والله متم نوره» می‌کند، به آن اشاره می‌کند.آن یک آیه الهی است و پرداخت درست فرهنگی به آن به ویژه در قالب‌های تصویری و تجسمی قادر است  طیف گسترده‌ای از مردم را با فرهنگ اهل بیت(ع) آشنا سازد. این موج یک موج پویا و پرنشاط است و در فضایی که مخاطره در آن بسیار است، ما به شدت نیاز به تبیین و قوام آن داریم. ما باید از این صحنه بهره بگیریم و بیش از پیش با نور اهل بیت(ع)آشنا شویم و با اتکای به همین ظرفیت‌ها مسلح‌ شویم؛ اساساً سربازی در حکومت موعود آخرالزمان یعنی وجود مقدس حضرت حجت(عج) نیاز به نیروهایی قوام یافته و مُسلّح و مجهز به تأیید روح‌القدس و نور ملکوتی دارند.

ـ این تصور وجود دارد که حلقه‌های مفقوده‌ای در این عزم و استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی و هنری به منظور تبلیغ و ترویج دین با استفاده از ابزار مؤثر فرهنگی و هنری برای استفاده مخاطب وجود دارد، گلوگاه‌های فرهنگی در این مسیر متعالی را در چه می‌دانید؟

ما همگی به تمدن اسلامی وعده داده شده‌ایم، اما این امر با اجبار و صدور حکم ایجاد نمی‌شود. تأکید رهبری نیز در این باب، مباحث معرفتی است و باید برای تحقق این امر از تمام ظرفیت‌ها و توان فنی و در وادی هنر از ابزار و تکنیک‌ها در حد بضاعت و اقتضائات  استفاده کرد و با شیبی ملایم تا رسیدن به نقطه ظهور حجت(عج) حرکت کرد.

 متأسفانه با وجود آنکه مدعی هستیم انقلاب ما انقلاب فرهنگی است اما طی این سال‌ها، سیطره مباحث و مقولات سیاسی و کشمکش‌های رایج در آن، همه‌چیز و از جمله عرصه فرهنگی را به انحراف کشیده است. منِ هنرمند هم به عنوان سرباز این نظام و انقلاب که باید بازوی اجرایی به منظور تحقق یافتن اهداف متعالی فرهنگی این حرکت عظیم باشم، سردرگم و حیران، معلق مانده‌ام که باید چه کار کنم.

باید با کمال تأسف به این امر اذعان کنیم که حداقل در بُعد فرهنگی پس از گذشت 4 دهه، ما در نقطه معقولی نایستاده‌ایم. یکی از مصادیق و مظاهر این اتفاق، مطرح شدن سندی موسوم به 2030 در بین جامعه شیعه بود؛ پرسش اینجاست که اساساً چرا چنین مقوله‌ای جرئت مطرح شدن در جامعه ما را پیدا کرده است. آیا این امر یک سناریو سیاسی است؟ من می‌گویم نه! چرا که طرح 2030 بیش از هر فرهنگی، با فرهنگ ماسونی هماهنگ است و این امر را نمی‌توان باور کرد که این طرح با نگاه سیاسی در جامعه ما مطرح شده باشد. ولی این را می‌توان فهم کرد که خلأ فرهنگی که دچارش شده‌ایم، نیاز به طرح‌هایی این چنینی را در ما افزایش می‌دهد. اگر تصمیم‌گیران به قول آیت‌الله جوادی آملی خود را در فقه محدود نمی‌کردند و بر این باور بودند که قرآن به عنوان معجزه الهی جواب همه سؤالات را دارد و با این باور با قرآن همراه می‌شدند و از آن بهره می‌گرفتند، دیگر خلأیی ایجاد نمی‌شد و من هنرمند در چنین فضای قرآنی می‌توانستم با بهره‌گیری از فهم عالم، تصاویر مناسب را تولید نمایم و در گسترش و تبلیغ دین تأثیر‌گذار باشم.

باید برای تمیز و تشخیص میان اسلام امریکایی و اسلام شیعی و بسط و گسترش تفکر شیعه در جامعه اسلامی، در هر عرصه به تولید اندیشه بپردازیم و در عرصه هنری باید براساس مبانی تفکری اسلامی و شیعی و با استفاده از ابزار مرسوم هنری، به تولید اثر مشغول باشیم.

گفت‌و گو از امیرسجاد دبیریان

انتهای پیام

 

captcha