جنگ نرم؛ شیوه‌‌ای که امام سجاد(ع) برای مقابله با قدرت‌طلبان اتخاذ کرد
کد خبر: 3697939
تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۶:۲۴

جنگ نرم؛ شیوه‌‌ای که امام سجاد(ع) برای مقابله با قدرت‌طلبان اتخاذ کرد

گروه اجتماعی ـ راهبرد امام سجاد(ع) برای گذر و دوری گزیدن از هیاهوی طالبان قدرت، پرداختن به موعظه و ارشاد امت بود. به تعبیر دیگر امام سجاد(ع) برای مقابله با امویان و دیگر قدرت‌طلبان، شیوه جنگ نرم را برگزید؛ شیوه‌ای که برکات فراوانی در پی داشت و این برکات، در دوران امامت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیش از پیش آشکار شد.

به گزارش ایکنا از لرستان، دوران امامت امام سجاد(ع)، دورانی پُراختناق بود، آن‌گونه که مجالی برای بیان حقیقت و تشریح آموزه‌های ناب اسلامی از سوی آن حضرت وجود نداشت، علاوه‌براین، جنگ بر سر قدرت و نفوذ زبیریان در حجاز و تقابل آن‌ها با بنی‌امیه، امید به قیام مؤثر علیه حاکمان جبار وقت را از بین برده بود و امام سجاد(ع) باید در چنین شرایطی ضمن حفظ جان شیعیان و عبور دادن آن‌ها از این پیچ خطرناک تاریخی، زمینه را برای گسترش مفاهیم ناب اسلامی آماده می‌کرد.
راهبرد امام سجاد(ع) برای گذر از چنین دوره‌ای، دوری گزیدن از هیاهوی طالبان قدرت و پرداختن به موعظه و ارشاد امت بود. به تعبیر دیگر امام سجاد(ع) برای مقابله با امویان و دیگر قدرت‌طلبان، شیوه جنگ نرم را برگزید؛ شیوه‌ای که برکات فراوانی در پی داشت و این برکات، در دوران امامت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیش از پیش آشکار شد.
با رعب و اختناق شدیدی که در جامعه حکم‌فرما شده و با کنترل و تسلط شدیدی که حکومت جبار اموی برقرار کرده بود، هرگونه جنبش و حرکت مسلحانه، پیشاپیش محکوم به شکست بود و کوچک‌ترین حرکت از دید جاسوسان دستگاه اموی پنهان نمی‌ماند؛ آن‌ها حتی از جزئی‌ترین وقایعی که در بیت امام سجاد(ع) می‌گذشت هم، به‌وسیله جاسوسانشان، اطلاع پیدا می‌کردند، طبیعی است که در چنین شرایط پُرخفقانی که حتی شهادت امام(ع) هم نمی‌تواند تغییری در جامعه ایجاد کند، نمی توان دست به قیام زد.
آن حضرت در این شرایط تلخ و دشوار، با صبر و استقامتی مثال زدنی به کار ترویج دین مشغول بود، امام سجاد(ع) در دعای خود به پیشگاه خداوند عرض می‌کرد: «پروردگارا! چه‌بسا دشمنی که شمشیر عداوتش را بر ضد من آخته، دم تیغش را برای ضربه زدن به من و سر نیزه‌اش را به قصد جان من تیز کرده، زهرهای جانکاهش را برای کام من در جام ریخته و مرا آماج تیرهای خویش قرار داده و چشم مراقبتش برای کنترل من نخفته و مصمم است که به من گزند برساند و تلخابه مرارت خود را به من بنوشاند. خدایا! ناتوانیم را از تحمل گرفتاری‌ها و رنج‌های گران، عجزم را از شکست دادن آن‌که آهنگ جنگ با مرا کرده است، تنهاییم را در برابر فزونی کسانی‌که با من دشمنی می‌کنند و برای گرفتار کردنم در کمین نشسته‌اند، در نظر گرفتی و به یاریم آمدی و به من نیرو بخشیدی».
امام سجاد(ع) پس از واقعه عاشورا، بر سر یک دو راهی دشوار قرار گرفته بود؛ یا می‌بایست با ایجاد هیجان و احساسات در میان جمع معتقدان و علاقه‌مندان خود، به یک حرکت تند و عمل متهورانه دست بزند، پرچم مخالفت و مبارزه برافرازد و حادثه‌ای شورانگیز بیافریند که این مسئله، با توجه به آماده نبودن شرایط لازم برای پایداری و اقدام عمیق، چون شعله‌ای فرو می‌خوابید و میدان را برای تاخت و تازهای بنی امیه باز می‌کرد، یا احساسات سطحی را به‌وسیله تدبیری پخته و سنجیده مهار و تهدیدها را به فرصت تبدیل می‌کرد.
آن حضرت شیوه دوم را برای مبارزه برگزید، نخست مقدمات لازم را برای کار بزرگ خود فراهم کرد؛ راهنمایی و هدایت افراد صالح برای کار اصلی، یعنی تجدید حیات اسلام و بازآفرینی جامعه و نظام اسلامی.
امام سجاد(ع) ابتدا با در پیش گرفتن شیوه‌ای مدبرانه، جان خود و تعداد معدودی از یاران وفادار و قابل اتکایش را حفظ کرد و در کنار آن، به تربیت کادری ورزیده برای گسترش اندیشه ناب اسلامی و مبتنی بر آموزه‌های اهل بیت(ع) پرداخت.
این اقدام، البته باید از چشم جاسوسان دستگاه بنی‌امیه دور می‌ماند و حساسیت آن‌ها را بر نمی‌انگیخت، در همین زمینه، امام سجاد(ع) از ورود به جریان‌ها و قیام‌هایی که علیه امویان، در اواخر عمر یزید و پس از آن رخ می‌داد، خودداری می‌کرد. نمونه بارز این قیام‌ها، قیام مردم مدینه، معروف به واقعه «حره» بود.

ابعاد مبارزات امام سجاد(ع) با مظالم و مفاسد عصر

امام چهارم(ع) با انتخاب راه دوم، یک سلسله برنامه‌های ارشادی و فرهنگی و تربیتی و مبارزات غیرمستقیم را آغاز کرد و بدون آن‌که حساسیت حکومت را برانگیزد، فعالیت‌هایی انجام داد که مهم‌ترین آن‌ها زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره واقعه عاشورا بود.
از آن‌جا که شهادت امام حسین(ع) و یاران آن حضرت، در افکار عمومی، برای حکومت اموی بسیار گران تمام شده و مشروعیت آن‌را زیر سؤال برده بود، برای آن‌که این فاجعه فراموش نشود، امام با گریه بر شهیدان و زنده نگه‌داشتن خاطره آنان، مبارزه‌ای منفی را آغاز کرد.
تردیدی نیست که این گریه‌های پُرسوز، ریشه عاطفی داشت، زیرا عظمت فاجعه و مصیبت کربلا به قدری بزرگ و دلخراش بود که هیچ یک از شهود عینی آن واقعه، تا زنده بودند، آن‌را فراموش نمی‌کردند، اما باید توجه داشت که چگونگی برخورد امام سجاد(ع) با این موضوع، اثر و نتیجه سیاسی در پی داشت، یادآوری مکرر فاجعه کربلا، نمی‌گذاشت ظلم و جنایت حکومت اموی فراموش شود.
امام(ع) هر وقت می‌خواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب می‌افتاد، اشک از چشمانش سرازیر می‌شد. زمانی‌که علت این‌کار را می‌پرسیدند، می‌فرمود: چگونه گریه نکنم درحالی‌که یزیدیان آب را روی پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند، امام می‌فرمود: هر وقت کشته شدن فرزندان فاطمه(س) را به یاد می‌آورم، بغض گلویم را می‌گیرد.

انتهای پیام/

captcha