به گزارش ایکنا؛ خدیجه محمودی پرستاری است که 21 سال است تصمیم گرفته جهاد کند؛ با علمش و عملش. اکنون هم که سه بچه و یک نوه دارد همچنان شاداب و فعال خانه به خانه مناطق محروم را میرود و پرستاری میکند.
سرگروه یک گروه جهادی است متشکل از افراد داوطلبی که میخواهند در جهان نقش نیکی از خود به یادگار بگذارند. نقشی که قرار است فقط خدا ببیند.
این بانوی جهادگر در گفتوگو با ایکنا؛ به تشریح بخش کوچکی از فعالیتهای گروه جهادی خود پرداخت و با اشاره به اینکه در طول سال برنامههای جهادی فعال دارند، گفت: ما در پایگاه کوثر وابسته به حوزه 214 حضرت رقیه (س) ناحیه امام سجاد(ع) فعال هستیم؛ محلهها و منطقههای محروم را شناسایی و با اعزام اکیپهای کامل به رفع مشکلات این مناطق میپردازیم. خدمات پزشکی رایگان، کمک به معلولان، سالمندان و افرادی که مشکل اعصاب و روان دارند از جمله خدمات است.
وی در خصوص دلایل و زمان آغاز فعالیتهای جهادی خود گفت: از سال 75 در حال فعالیت در گروههای جهادی هستم. علاوه بر پرستاری دورههای ویژهای را در هلال احمر گذرانده و مدرک فوریتهای پزشکی را گرفتم و مشغول به کار شدم اما وقتی در کلینیک کار میکردم متوجه شدم افراد زیادی هستند که ما از آنها بیخبریم. افرادی که توان مالی ندارند یا کسی را ندارند که از آنها مراقبت کند. به همین دلیل شروع به فعالیت کردم. در سال 82 در پایگاه کوثر حصارک مسئول امداد و نجات محله شدم و در سال 85 هم از ناحیه امام سجاد برای اینکه ایستگاه سلامت دعوت شدم تا تمام حوزههای مورد نیاز را پوشش دهم.
محمودی با اشاره به اینکه گروه جهادی آنها هیچ وجه پولی بابت خدمات دریافت نمیکنند و کاملاً رایگان و جهادی عمل میکنند، گفت: با مدارس و کاروانهای زیارتی هم همکاری میکنیم و همیشه با تجهیزات امدادی آماده اعزام به محلهایی هستیم که مورد نیاز است. از سوم فروردین ماه سال آینده نیز گروه امدادی ما راهی اردوی جنوب میشوند تا خدمات مورد نیاز به به نیازمندان ارائه کنند.
روحیه و شادابی خودم را مدیون عشقی هستم که در درون من فعال است
این پرستار کشورمان در پاسخ به این سؤال که دور بودن از خانواده و کارکردن در مناطق سخت آن هم بدون دریافت هیچ پولی چه حسی داد؟ گفت: این عشق است. وقتی که مادیات نباشد صد درصد عشق، خالص است. من روحیه و شادابی خودم را مدیون عشقی هستم که در درون من فعال است. سه فرزند دارم و آنها هم به نحوی جهادگر هستند. پسر دوم من آتشنشان است و میبینم که فرزندانم نسبت به نیاز مردم واکنش نشان میدهند و حتی نیازمندان را شناسایی و به من معرفی میکنند و به نحوی همکار من هستند. البته در ابتدای کارم مشکلاتی بود اما این روحیه کم کم به خانوادهام نیز منتقل شد.
وی در ادامه سخنان خود به بیان یکی از خاطرات سالهای خدمت بیمنت خود پرداخت و گفت: یکی از همکارانم تماس گرفت و گفت در همسایگی آنها دو پیرزن 86 ساله و 90 ساله زندگی میکنند که ناتوان شدهاند و کسی را ندارند که از آنها مراقبت کند. ناتوانی آنها به حدی رسیده بود که توان انجام کارهای شخصی و بهداشتی خود را نداشتند و بویی که از خانه آنها میآمد به حدی رسیده بود که همسایهها پلیس را خبر کرده بودند.
محمودی ادامه داد: با یک اکیپ به خانه این دو نفر رفتیم و تمام زندگی این دو نفر را تمیز کردیم و آنها را حمام بردیم. فقط یک وانت ظرف یکبار مصرف و زباله از خانه این دو نفر بیرون ریختیم. با همکاری همسایهها شروع به مراقبت از این دو نفر کردیم تا اینکه توانستیم این دو نفر را به خانه سالمندان ببریم.
وی با اشاره به اینکه هر دوی این خانمها آلزایمر شدیدی داشتند و نیاز به مراقبت داشتند که در خانه سالمندان این امر محقق شد، گفت: خدا را شکر کردم که وضعیت دو انسان را بهبود بخشیدیم.
آخرین سخن این جهادگر این بود: باید سعی کنیم بیتوقع زندگی کنیم. منظورم زندگی کردن بدون مادیات نیست. میتوانیم بدون چشمداشت بخشی از زندگیمان را به بقیه هدیه کنیم. افرادی که توانمندی مالی یا اجرایی دارند و یا کاری میتوانند انجام دهند، مثلاً مددکار، پرستار، پزشک و ... هستند کمی هم بیتوقع میتوانند خدمت کنند.
انتهای پیام