به گزارش ایکنا از لرستان، شهید عبدالله اصلانی در چهاردهم شهریورماه سال 43 در روستای شهرک امام چمنسلطان از توابع شهرستان الیگودرز از پدری بهنام شکرالله و مادری بهنام سمنگل متولد شد و تحصیلات خود را تا دیپلم طی کرد و به شغل کشاورزی روی آورد و در دهم اسفندماه سال 62 در تنگه چزابه بر اثر اصابت ترکش به کمر به شهادت رسید و پیکر مطهرش در شهرستان الیگودرز به خاک سپرده شد.
در گلچینی از وصیتنامه شهید عبدالله اصلانی میخوانیم: «از شما میخواهم که زیاد گریه و بیتابی نکنید، چون منافقان ضدانقلاب و دیوصفت از ناراحتی و بیتابی شما خوشحال میشوند و به راه پلیدشان ادامه میدهند.
راه شهیدان را ادامه دهید و بدانید که راه شهیدان همان راه اسلام و راه رهبر عزیز و علیقدر ما امام امت، خمینی بتشکن گوش دهید تا به رستگاری برسید».
متن کامل وصیتنامه شهید عبدالله اصلانی
در وصیتنامه شهید عبدالله اصلانی آمده است: «سلام بر شما پدر و مادر عزیزم که مرا به این سن و سال رساندید و مرا تحویل جامعه اسلامی و مکتبی و الهی دادید.امیدوارم که مرا ببخشید و اگر اشتباهی یا گناهی از من سرزده باشد مرا عفو کنید.از خدای متعال درخواست کنید که مرا ببخشد.
پدر و مادر عزیزم! شما خوشحال باشید که پسری بزرگ کردید و در راه اسلام و قرآن دادید.مادر مهربان! من اگر شهید شدم، هرچند لیاقت شهید شدن را در خود نمیبینم، از شما میخواهم که زیاد گریه و بیتابی نکنید، چون اولاً روح من ناراحت میشود و دوم اینکه منافقان ضد انقلاب و دیوصفت از ناراحتی و بیتابی شما خوشحال میشوند و به راه پلیدشان ادامه میدهند.اگر شما مثل برادران و خواهران و پدران و مادران شهیدپرور صبور باشید، منافقان مزدور و خائن ضربه خواهند خورد و شاید به آغوش اسلام عزیز بازگردند.این یک تقاضای من از شماها، پدران و مادران و برادران و خواهران غیور ایران است.
حالا بنده حقیر به شما ملت رزمنده و غیور میگویم که راه شهیدان را ادامه دهید و بدانید که راه شهیدان همان راه اسلام و راه رهبر عزیز و عالیقدر ما امام امت، خمینی بتشکن است و به دستورات گرانبهای امام گوش دهید تا به رستگاری برسید.
پیروز باشید در زندگی، ای پدر و مادر، ای برادر، ای خواهر! و نابود باشد دشمن شما.بنده جز برای مکتبم و فکرم به جبهه نمیروم.من به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام لبیک گفتم و امیدوارم بتوانم با نثار خونم، درخت تنومند و زیبای اسلام را ابیاری کنم تا رشد یابد.
خدایا! بنده را که بینهایت گناهکار بودم و به خودم ستم کردم ببخش و از گناهانم صرفنظر کن.ای خداوند بزرگ! گهگاهی که نفسم بر من غالب میگشت از دستوراتت سرپیچی مینمودم، به بزرگی و بزرگواریت مرا ببخش و عفو بفرما! پدر و مادر عزیزم! امیدوارم که از رفتنم زیاد گریه و بیتابی نکنید که منافقان بشنوند و شادی کنند.میدانم که رفتن من از بین شما برای شما سخت است ولی چه باید کرد، اگر من به «هل من ناصر ینصرنی» امام لبیک نمیگفتم پس چه کسی بگوید مجاهدین خلق یا فدائیان خلق؟.
امیدوارم که از کارهای ناپسندی که از من سر زده مرا ببخشید و مرا عفو کنید.پدر عزیز و مادر عزیز و مهربان! در خانه ناراحتی و بیتابی نکن و خودت را مریض نکن.خیلی متشکرم از پدر و مادر غیور و صبور.
خواهران عزیزم، مرا ببخشید که به شما بیاحترامی کردم.از شما میخواهم که هر اشتباهی و گناهی که از من سرزده مرا ببخشید و از خدای متعال درخواست میکنم که گناهانم را بیامرزد.
برادر عزیز و بزرگوارم! امیدوارم که مرا ببخشید.اگر خطایی از من سرزد یا گناهی بهوسیله نفسم انجام دادم از خداوند متعال بخواهید که مرا ببخشد.
انتهای پیام