به گزارش ایکنا؛ شهید علمالله علومی در 22 خرداد ماه 1337 در خانوادهای مذهبی در روستای طاروم، از توابع شهر میانه چشم به جهان گشود و سال 66 به شهادت رسید. از نه سالگی با قرآن انس گرفت. به دلیل این که روزها کار میکرد و شبها هم درس میخواند، کمتر میتوانست در امر آموزش قرآن به دیگران خدمت کند. خودش قرآن قرائت میکرد و به دیگران سفارش میکرد با قرآن مأنوس شوند. وی جز نفرات اول در ختم قرآن در ماه مبارک رمضان بود. در مسجد امام جعفر صادق(ع) واقع در افسریه با امام جماعت آن وقت حاج آقا طالبی، همکاری و فعالیت داشت که در سن پانزده سالگی فعالیت خود را به مدت طولانی در این مسجد شروع کرد؛ همه او را در مسجد میشناختند.
او در ابتدای وصیتنامهاش نوشته است: با حمد و سپاس فراوان به درگاه ایزد منان و با درود همیشگی به انبیاء و اولیاء و با درود بر حجت به حق خدای متعال حضرت ولیعصر(عج) و با درود بر رهبر کبیر انقلاب و با درود به شهدا از اول جنگ بدر تا کربلای امام حسین(ع) تا کربلای ایران. اما بعد، همه هستی و ماهیت ما که به جلوه حق وجود پیدا کرده پس این همه نعماتی که بشر غرق در اوست یک انسان موحد باید تمام افعال خود را در راه رضای او و برای پایداری دین به کار گیرد، چون وقتی ماهیت انسان در این راه فدا بشود، ضرر نکرده است، اصل همین موضوع است و ما باید همیشه اصل را برفرع ترجیح دهیم.
شهید علومی در ادامه وصیتنامهاش نوشته است: تمام زندگی زن و فرزند و مال و جان در برابر احیای دین خدا که اولین کار اولیاء الهی نیز برهمین اصل بوده است ما نیز چنین باشیم چون مال و فرزند همه اینها فرع و وسیله است برای رسیدن به هدف عالی، همانطوری که وجود شریف پیامبران الهی را بوده است بین عالی و سافل و برای بعد نیامده از برای قرب آمده از برای قرب آمدهاند. انسان هم باید به همیاری این مال و جان و فرزند به طرف قرب کشیده شود نه اینکه اینها هدف باشد برای چند صباحی که انسان در این دنیا است زندگی حیوانی چشم او را بگیرد و حجاب شود میان او و حق این امر بالقوه در همگان موجود باید انسان تقوی پیشه کند و این قوه را به فعل تبدیل کند.
وی در بخش دیگری از وصیتنامهاش در خطاب به امت اسلامی گفت: از امت اسلامی استدعا دارم در صبر و استقامت جدیت به خرج دهند و در اتخاذ تقوی سبقت بگیرند و دست از امام بزرگوار برندارند و همیشه در سرکوب دشمنان و منافقان پیشتیبان خط ولایت باشند. کسی که در لعقول است وقتی به حد بلوغ برسد با درس گرفتن از مکتب و سمایت میتواند با عقل و ایمان خودش منتخب راه و هدف خویش باشد. هر آدم آزادهای اگر مغرضانه فکر نکند و وجدانش را قاضی کند حساب میکند که هدف این جوانها از بعد قداست چقدر بالاست که دست از مال و جان شسته، عاشقانه به دنبال هدف میروند دیگر کسی دایه مهربانتر ازمادر نمیشود این حرف بیمحتوا را نمیزند، این فکر غلط را نمیکند، نمیگوید بیچاره شد رفت، جوانها رفتند مگر شماها نمیخواهید بروید ای مردههای متحرک که از انسانیت بویی نبردهاید، کدام اولیاء خدا در بستر مرد، پیغمبر که اشرف مخلوقات است آرزوی شهادت نداشت؟ ما رفتیم ادای وظیفه کرده باشیم و دراین مقطع از زمان هرچه خدا بخواهد رضأ بفنائک.
او در ادامه وصیتنامهاش در خطاب به خانوادهاش نوشته است: سلام بر مادر پرمهرم، مادری که همیشه بدون وقفه برایم ایثاگریها داشته و دارد. ای مادر که بیشتر از همه به گردن من حق داری، من هم خواستم زحمتت را هدر ندهم، شکرگزار باش که کارت ضایع نمیشود، امانتی را که به شما عطا کرده بود، به نحو احسن عودت دادی. خدا انشالله یاریم کند که هم در امانتی که 27 سال برایم زحمت کشیدی فردای قیامت بتوانم جوابگوی زحمات شما باشم و چون امانت شما هستم، انفاقش کنم با دستهای پرمهر خودت به نیابت از طرف من این کار را انجام دهید. من آرزوی توفیق بیشتر برای وجود پربرکتت جهت خدمت به آرمانهای انقلاب از خدای سبحان تمنا دارم و عرض میکنم این فوزعظیم(شهادت) اگر نصیب این حقیر شود چون اگر عطا بفرماید چیزی از فضل او کم نمیشود، من هم آن روز را عرض میکنم(لما ادخلها الا و انت معی) تا شما نیامدی داخل نشوم. نگذارید در عزاداری کارهای غیرشایسته انجام دهند و کاسه داغترازآش پیدا شود و فریادهای بیجهت راهاندازند. عزیزم نمیتوانم قلم را از کاغذ بردارم اما پرحرفی کردم و همه این زیادهروی عاملش این است که در خط ولایت هسی و انشالله خواهی بود.
شهید علومی در پایان وصیتنامهاش نوشته است: و اما حرفهایم جز تعارف چیز دیگری نمیبود و از همه برادران عزیزم شاید نسبت به آنها بیاحترامی کرده باشم برایم حلالیت بطلب من هم برایشان از خدا طلب آمرزش میکنم و در آخر برایم از همه اقوام حلالیت بطلب و در خانواده صفا و صمیمیت بیشتری برایشان فراهم کنید به کمک خداوند متعال والسلام. خدایا من آن روز در پیشگاه حضرت زهرا(س) خجالت میکشم که بدن ناپاک من سالم باشد و بدن مطهر حضرت حسین(ع) قطعه قطعه شده باشد. خود برایم کافی باش توکلت علیالله. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
انتهای پیام