ابوالحسن تنهایی: منطق قرآن استقراست/ دانش‌آموزان ابتدایی با منطق قیاس بیگانه‌ هستند
کد خبر: 3703006
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۰
چرایی و چیستی آموزش قرآن در مقطع ابتدایی/ ۸

ابوالحسن تنهایی: منطق قرآن استقراست/ دانش‌آموزان ابتدایی با منطق قیاس بیگانه‌ هستند

گروه ادب ــ استاد دانشگاه آزاد تهران مرکز با اشاره به اینکه منطق قرآن استقراست،‌ تصریح کرد: منطق به کار گرفته شده در کتاب قرآن مقطع اول و دوم ابتدایی،‌ قیاس است که دانش‌آموزان با آن بیگانه و نسبت به درک آن عاجز هستند.

ابوالحسن تنهایی: منطق قرآن استقراست/ دانش‌آموزان ابتدایی با منطق قیاس بیگانه‌ هستند

حسین ابوالحسن تنهایی، استاد دانشگاه آزاد تهران مرکز در گفت‌وگو با خبرگزاری ایکنا؛ درباره کتاب قرآن که برای مقطع اول و دوم دبستان تدریس می‌شود عنوان کرد: این کتاب چند ایراد دارد؛ یکی اینکه تکنیک ابتدایی در این اثر به کار برده شده است که کودکان از این تکنیک پیش‌تر هستند و از تکنولوژی روز استفاده می‌کنند و ارائه کتاب به این شکل آنها را دچار خستگی می‌کند.

وی با اشاره به اینکه تصاویر به کار رفته در کتاب، ساده‌لوحانه و ابتدایی است، افزود: این اثر خارج از حوصله کودکان است. از سویی حجم کتاب زیاد است و در این سن و سال حوصله خواندن آن را ندارند. نکته دیگر درباره این کتاب آن است که می‌خواهد همه چیز را به صورت ساده و دید سنتی به خدا موکول کند، بدون اینکه تبیینی صورت گیرد.

تنهایی اظهار کرد: کودکان زمان ما به دنبال علت‌های به خصوص و روشنی می‌گردند. اینکه همه چیز را به خدا موکول کنیم،‌ موضوعی است که خارج از درک و فهم کودک است و نیازمند تبیین است. در حالی که در این کتاب به کودکان آموزش داده می‌شود که هر آنچه ایجاد شده و وجود دارد به خاطر آن است که خدا می‌خواهد.

وی با اشاره به اینکه با ارائه چنین روندی، کودکان زود خسته می‌شوند،‌ گفت: دین را این گونه تعلیم نمی‌دهند. این کتاب از اصول آموزش و پرورش برخوردار نیست. این تصور باید تغییر کند که هر چیزی را به سادگی بگوییم به آن دلیل است که خدا می‌خواهد. کودکان این موضوع را در سنی می‌پذیرد و در سن دیگر به آن شک می‌کنند.

کلمه تعلیم و تربیت بدون توجه به اصول آن استفاده می‌شود

این استاد دانشگاه تاکید کرد: کلمه تعلیم و تربیت طی دوره سی یا چهل ساله مورد استفاده قرار می‌گیرد بدون آن که به اصول آن عمل شود. جوانان قدیم به نسبت جوانان امروز مذهبی‌تر هستند. متاسفانه مسئولان ما گوششان بدهکار کارشناسان این حوزه نیست و هر کاری که می‌خواهند می‌کنند و معتقد هستند که کارشناسان و متخصصان اشتباه می‌کنند و متخصصان نیز از فرط تکرار و بیان این مسئله خسته شده‌اند.

وی با اشاره به اینکه چنین روندی نتیجه مناسبی در بر نداشته و ندارد، تصریح کرد: با چنین کتابی، نه تنها دین انتقال پیدا نمی‌کند،‌ بلکه شوق و ذوق نیز در کودک ایجاد نمی‌شود و به نوعی از دین دلزده می‌شود. حجم، تکنیک، تصور و تصاویر ساده‌لوحانه از جمله مشکلات این اثر است. آنان که این کتاب را نوشته و در مدارس عرضه کرده‌اند،‌ یک پدیده تکراری بی استفاده را ارائه می‌کنند.

کتاب‌های خسته‌کننده و بی‌روح عامل دلزدگی کودکان

تنهایی ادامه داد: این کتاب، کلیشه تکراری بودن است که شاید نوعی پوچی ایجاد کند، زیرا تبیین علمی ندارد. کودک می‌تواند از همان ابتدا استدلال داشته باشد. این کتاب بسیار خسته‌کننده و بی‌روح است که مشکلی از کودکان حل نمی‌کند و نه فقط مفید نیست، بلکه مضر هم است.

وی در پاسخ به اینکه پیش گرفتن چنین روندی در گرایش کودکان به دین طی بزرگسالی چه تاثیرگذاری خواهد داشت، گفت: این روند سبب بیگانه شدن کودکان از فرهنگ خود و قرآن کریم می‌شود. دانشجویانی داشتیم که در مسابقات حفظ قرآن شرکت کرده بودند، ولی همین دانشجویان در سر جلسه امتحان به کمیته انضباطی برده شدند، زیرا تقلب کرده بودند. بر این اساس نمی‌توان گفت که چنین آثار تاثیرگذار هستند.

رویکردهای سطحی به آموزش دین و قرآن ثمری نخواهد داشت

تنهایی اظهار کرد: هزینه بسیاری می‌شود و سکه بهار آزادی هم به عنوان جایزه به نفرات داده می‌شود، کلماتی از قرآن هم حفظ می‌شود،‌ ولی چه تاثیری دارد؟ مگر ابن ملجم قرآن را حفظ نکرده بود؛ آیات قرآن چه تاثیری روی او گذاشت؟ مگر علمای اموی قرآن را نمی‌دانستند و به حکم قرآن و علمای خود همچون امیرالمومنین زمان معاویه، سر امام حسین (ع) را نبریدند؟ بر این اساس باید گفت که چنین رویکردی اثر ندارد و این نحوه فعالیت دین را آموزش نمی‌دهند.

وی گفت: نتیجه چنین فعالیتی آن است که انواع فساد و آسیب در جامعه بسیار می‌شود؛ آنچه که هم اکنون می‌بینیم؛ گرایش به دین کم و دین‌گریزی فراوان شده است. متاسفانه مسئولان تشخیص درستی نمی‌دهند و دست به تولید چنین آثاری آن هم برای مقاطع اول ابتدایی می‌کنند.

تنهایی ادامه داد: این اثر توسط کسانی که سن و سال بالایی دارند نوشته می‌شود و این افراد می‌خواهند از طریق این کتاب با کودکان 7 ساله حرف بزنند. کودکان دنیای دیگری دارند که مسئولان از این قضیه بی‌اطلاع هستند و این سن و سال و مقتضیات آن را به درستی درک نمی‌کنند.

وی برای رفع مشکل این حوزه پیشنهاد کرد: باید متخصصان روانشناسی، علوم تربیتی و افرادی که تکنیک آموزش و پرورش را می‌دانند، به فعالیت در این باره بپردازند. اسلام به این افراد نیاز دارد. به کارگیری چنین اصولی در کتاب‌های درسی که اکنون در حال انجام است، اسلام را تخریب می‌کند و کودکان را از قرآن دلزده خواهد کرد.

هیئتی از متخصصان به این قبیل موضوعات ورود کنند

تنهایی عنوان کرد: باید متخصصان روانشناسی، علوم تربیتی و جامعه‌شناسی هیئتی تشکیل دهند. اولین چیزی که کودک باید یاد بگیرد، طبق منطق قرآن،‌ منطق مشاهده است که مسئولان امر اصلاً متوجه این موضوع نیستند. خداوند در قرآن گفته است که «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا». باید کودکان را به مشاهده طبیعی تشویق کرد و به آنچه مخلوق خداوند است توجه داد، نه آنچه مخلوق ذهن فرتوت و پیر نویسندگان است.

وی تاکید کرد: منطق این کتاب، منطق قیاس است؛ یعنی همه چیز را خدا ساخته است، بدون اینکه برای کودک تبیین علمی کنیم. این روش، علمی و قرآنی هم نیست و کودک چیزی از آن درک نمی‌کند. در حالی که منطق قرآن استقراست و نه قیاس. مسئولان متوجه چنین روندی نیستند.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه منطق قیاس در حد ظرفیت کودکان 7 و 8 ساله نیست، گفت: نباید نسخه‌ها و پاسخ‌های از پیش آماده شده را به کودکان بدهیم. در تعلیم و تربیت جدید، باید نسخه‌های حل مسئله به کودکان داده شود؛ یعنی انسان را در موقعیت حل مسئله قرار دهید. این روش، سبب انتقال برخی کلیشه‌های ذهنی به نسل‌های پیشین است. باید سیره انبیا را دید و از آنها درس گرفت.

گفت‌وگو از آزاده غلامی

انتهای پیام

مطالب مرتبط
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
نباتي رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۷/۰۶/۰۲ - ۲۳:۴۸
0
0
جناب آقاي حسین ابوالحسن تنهایی
سلام عليكم

با تشكر از اظهار نظر حضرتعالي درباره كتاب قرآن اول دبستان

شما فرموده ايد:
« منطق قرآن استقراست/ دانش‌آموزان ابتدایی با منطق قیاس بیگانه‌ هستند. »

اولا - بايد ديد آيا واقعا منطق قرآن فقط استقرا و نگاه علمي و تجربي است؟
و يا مباني فلسفي و قياسي هم در آن وجود دارد و بلكه صبغه آن بيش تر است؟!

ثانياً - آيا اين منطق استقرايي مورد نظر حضرتعالي، محتوا را شمل مي شود و يا روش را و يا هر دوي آن ها را

ثالثا - از چه رو بايد تنها با روش استقراي علمي با كودكان ارتباط بر قرار كرد؟ آيا نمي توان از تركيب نگاه علمي و تجربي و نگاه فطري و عاطفي بهره جست؟

رابعا - كاش مصاديق را مي فرموديد تا موضوع عينيت يابد. در حالي كه در اغلب دروس هفتگانه كاملا به بعد استقرا توجه شده است. مانند درس خانه ما / مدرسه ما و ... ؛ اين كه تنها بخش هايي از درس اول را كه با عنوان « به نام خدا بسم الله » را مبناي ادعا بدانيم چندان كه بايد رجحان ندارد. اتفاقا در همان درس نيز در دو پيام قرآني و تصاوير مربوطه كاملا به منطق علمي بحث توجه شده است.

مشتاق ارائه مطالب ارزشمند شما با ذكر مصاديق هستيم.

با احترام مجدد
رضا نباتي
از مولفين كتاب هاي درسي قرآن
captcha