صداوسیما با وجود گذر زمان و سپری شدن تجربه دههها کار رسانه ای هنوز دستخوش سیاستهای یک بام و دو هواست که مخاطبان را سردرگم کرده است و مخاطبان تلویزیون نمیدانند این روزها باید به تغییر رویه یک باره سیما دلخوش کنند و یا به سانسورهای جنجالی شبکهها توجه کنند.
نظرسنجی ایسپا نشان داده است که 21.1 درصد از مردم ایران برنامه کلاه قرمزی؛ 53.1 درصد مردم ایران برنامه دورهمی، 65.4 درصد از مخاطبان سریال پایتخت ۵ را در نوروز 97 دنبال کردهاند.
دورهمی برنامهای با طنزها و کنایههای سخیف
دورهمی برنامهای که 53.1 درصد از مخاطبان را به خود اختصاص داد با دعوت میهمانانی از گروههای مختلف توانست سلایق گوناگون را تأمین کند اما طنزهای سخیف این برنامه و اشارات نامناسب بسیاری از مخاطبان رسانه ملی را دلزده کرده است. خنداندن مخاطب به هر نحوی انتقادات گستردهای به این برنامه وارد کرده است. برگزاری مراسم تولد مهران مدیری در آخرین قسمت این برنامه به عنوان یک سورپرایز سطح این برنامه را به حدی پایین آورد که یادآور برنامههای سطحی ماهوارهای است که با بودجه اندک و یک مجری و میهمان ساخته میشوند. آیا این رویه صحیح است که برنامهای با بودجه کلان، وقت مخاطبان خود را به تعریف از افراد و برپایی مراسم زادروز برای آنها صرف کند.
کلاه قرمزی و طعنه به صدا و سیما
کلاه قرمزی که امسال در 12 قسمت پخش شد و 21.1 درصد از مخاطبان را به خود اختصاص داد در بخشی از قسمتهای خود با نشان دادن شخصیتی عروسکی که پشت به دوربین نوازندگی میکرد سیاستهای صدا و سیما را درباره موسیقی به چالش کشید و مخاطب را چنان متحیر کرد که برخی سیاستهای رسانه ملی در برنامههای خود هم مورد تمسخر قرار میگیرد و پایان نابههنگام این مجموعه تلویزیونی که برخلاف رویه هرساله و بدون خداحافظی بود گمانهزنیهای گوناگونی را درباره این مجموعه رقم زد.
پایتخت 5؛ طنزی کشدار و سراسر ضد و نقیض
سریال پایتخت 5 که 65.4 درصد مخاطبان سیما را به اذعان ایسپا به خود اختصاص داد سریالی است سراسر ضد و نقیض که با شعار مرگ بر آمریکا آغاز شد و با پخش موسیقی خواننده معروف ترکیهای و بهکارگیری یکی از عوامل سریال جم واکنشهای متفاوتی را برانگیخت. سریالی که موسسه «اوج» حمایت از آن را برعهده دارد با چنین بیاحتیاطیهایی ذهن مخاطبان را نسبت به اهداف این سریال متشنج کرده است و حواشی و طنز کشدار آن باعث ریزش گستردهای از بینندگان این مجموعه تلویزیونی شده است که به جلب اعتماد مخاطب صدمه وارد کرده است.
نکته جالب اینجاست که مدیران تمامی این برنامهها بدون استثناء به سانسور برنامههای خود در شبکههای اجتماعی به صدا و سیما اعتراض کردهاند و مخاطب این روزها نمیداند که باید پخش موسیقی خواننده معروف ترکیه یا نمایش یکی از عوامل تلویزیون جم را در صدا و سیما را باور کند یا سانسور و تقطیع گفتوگوهای میهمانان برنامه دورهمی را به صورت کلی مفهوم سخن گوینده را تغییر میدهد.
مستند ایرانگرد؛ برنامهای درخور مخاطب رسانه
این مستند که از شبکه یک سیما پخش میشد با ارائه اطلاعات نابی از زیست بوم ایران و فرهنگ اقوام ایرانی توانست اطلاعات مناسبی به مخاطب ارائه دهد و محتوای جذاب این مجموعه توانست بسیاری از مخاطبان را با خود همراه کند و شاید این برنامه یکی از معدود برنامههایی بود که شأن مخاطبان رسانه ملی را حفظ کرد و در راستای تبلیغ فرهنگ و کالای ایرانی تمامی توان خود را به کار گرفت.
شوخیهای نامتعارف خانوادهها را معذب میکند
گاهی عریانگویی، شوخی و اشارههایی نامتعارف در این برنامهها صورت میگیرد که مخاطب را در جمع خانواده معذب میکند و برخی خانوادهها مایل به تماشای برنامهها تلویزیون ملی در جمع کودکان خانواده نیستند.
دامن زدن به موضوعات قومیتی یکی از چالشهایی نوزوزی برنامههای صدا و سیما بود که اعتراض جمعی از هموطنانمان را برانگیخت. شاید اینگونه بیخردیها و کوبیدن بر طبل جدایی طلبی از رسانه ملی قابل بخشایش نباشد.
قطعا ارائه هرگونه کالای فرهنگی مستلزم نوعی اندیشه در راستای تأثیرگذاری فرهنگی است اما برنامههای تلویزیونی بهگونه این پیام را به مخاطب منتقل کردهاند که مخاطب حتی پیام مستقیمی از این برنامهها دریافت نمیکند و در این شرایط از تأثیرگذاری غیرمستقیم که اصلا خبری نیست.
پخش تیزر فیلمهای سینمایی دنیایی گوناگون در مقابل چشمان مخاطب عرضه میکند و گاهی مخاطب از خود سؤال میکند که رسانه ملی را چه شده است؟ تفاوت محتوای فیلمهای سینمایی حتی در تبلیغات چند دقیقهای خود را به رخ مخاطب میکشد که صدا و سیما در فضایی دور از ذهن مخاطب و جامعه در حال تولید محتواست.
یکی از ضعفهای جدی صدا و سیما چه در ایام مختلف سال و چه در برنامههای نوروزی اختصاص برنامهها به افراد خاص و جذب مخاطب آن هم با برنامههای تقلیدی که گاهی دستاندرکاران این برنامهها را تا مرز این توهم پیش میبرد که اگر حضور نداشته باشند و زمانی رسانه ملی را ترک یا تحریم کنند مخاطبان صدا و سیما ریزش خواهند کرد و رسانه ملی مجبور است به هر شرایطی برنامههای آنها را پخش کند.
برنامه سازی در صدا و سیما دیگر افتخار نیست
جذب مخاطب به هر قیمتی برای رسانهای که سالهاست متهم به انزواست حتی برنامهسازان را هم سردرگم کرده است و بسیاری از برنامهسازان حرفهای و قدیمی صدا و سیما با وجود این سیاستهای متغیر نمیدانند که باید چه نوع برنامهای را تولید کنند. تنزل سطح کیفی برنامهها گاهی برنامهسازان با سابقه را برآن داشته است تا از پذیرش کارهای جدید سرباز بزنند و به گذشته فاخر خود دلخوش باشند.
پخش موسیقیهای بیهویت
دعوت از برخی هنرمندان موسیقی پاپ که انتقادات فراوانی به برخی از آنها وارد است و حتی در مواردی به سرقت ادبی از شاعران هم متهم شدهاند و کمپین اعتراضی شاعران علیه آنها راه افتاده است و در مرحله پیگیری و شکایت است اقدامی چندان بخردانه نیست. تاثربرانگیز تر آنکه اعطای القابی نظیر «پدیده سال» به جوانانی نو رسیده آن هم در جامعهای که اساتیدی مسلم در این زمینه دارد تا مرحله تنزل ذائقه مخاطب پیش میرود.
شاید این سیاستهای شتابزده فقط به منظور خروج رسانه ملی از کما اتخاذ شده باشد اما بهتر است سیاستگذاران و برنامهسازان این رسانه این کلام مولاعلی(ع) را یادآور شد که لَا يُرَى الْجَاهِلُ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً؛ «جاهل را هرگز جز در حال افراط یا در حال تفریط نمیتوان دید!»...
به قلم؛ مینا حیدری
انتهای پیام