به گزارش ایکنا؛ امیرمحمد زاهدی، مدرس قرائات و کارشناس مرکز طبع و نشر قرآن کریم در یادداشتی به بررسی دیدگاه تاریخی علمای شیعه در خصوص قرائات سبعه میپردازد که در ادامه از نظر میگذرد؛
با وجود آرای روشن فقهای سلف و معاصر شیعه و نیز مفسران شیعه در تایید قرائات مختلف قرآن کریم، بعضی میگویند خواندن قرآن به صورت متفاوت با متن آن، روش اهل سنت است و در مذهب شیعه جایز نیست. این یادداشت با توجه به نظر فقهای قدیم و معاصر شیعه و نیز مفسران شیعه، ثابت میکند پرداختن به قرائات سبعه در فقه شیعه، جایز و بلکه جهت اشراف بر بیان قرآن، لازم است.
ابتدا با نظر امام خمینی(ره) و اسلاف ایشان در کتاب شریف تحریر الوسیله آشنا میشویم: آیتالله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، معروف به صاحب عروه(متوفی به سال 1337 هجری قمری) در کتاب فقهی ذخیرة الصالحین به فقه شیعه پرداخت. سپس آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی(متوفی به سال 1365 هجری قمری) در کتاب وسیلة النجاة بر ذخیرة الصالحین حاشیه زد، و نهایتا امام خمینی در کتاب تحریر الوسیله بر کتاب وسیلة النجاة حاشیه نوشت. با توجه به این که امام سعی کرده است حاشیه خود را با کمترین تغییر در متن وسیلة النجاة به آن بیفزاید، میتوان گفت متن موجود تحریر الوسیله، نشان دهنده نظر فقهی سه فقیه فوق الذکر است.
در تحریر الوسیله در باب مسائل قرائت و ذکر چنین آمده است: مسئله 14 - احتياط آن است كه در قرائت حمد و سوره از قرائت هاى هفتگانه تخلف نكند همچنانكه احتياط آن است كه حمد و سوره را مطابق قرائت موجود در مصحف هاى شريفه موجود در دست مسلمين قرائت كند هرچند كه تخلف در بعضى از كلمات مثل «مالك يوم الدين» و «كفوا احد» ضررى ندارد بلكه جواز قرائت به يكى از قرائت ها هرچند كه با مصحف موجود مطابق نباشد بعيد نيست.
میدانیم که اصطلاح «بعید نیست» در حکم فتواست، لذا از جمله اخیر، جواز قرائات سبعه ثابت میشود.
مسئله 15 (از تحریرالوسیله) - جائز است اينكه مكلف آيه شريفه «مالك يوم الدين» را به صورت «ملك يوم الدين» قرائت كند و بعيد نيست كه قرائت اولى رجحان داشته باشد و همچنين جایز است كلمه «صراط» را هم با صاد و هم با سين بخواند ولى با صاد بهتر است و در جمله «كفوا احد» چهار وجه است: يكى بضمه فاء و يكى بسكون آن يكى با واو و يكى هم با همزه و بعيد نيست كه خواندن آن با ضمه فاء و واو بهتر باشد.
طبق این بیان، در عین ارجح دانستن حفص، سایر روایات مطرح شده هم جایز است.
(پایان نقل قول از ترجمه تحریر الوسیله اثر آقای سید محمد باقر موسوی همدانی)
در فقهای معاصر، امام خمینی وآیتالله سیستانی در رساله خود به این مطلب اشاره کرده اند.
در رساله دوازده مرجع چاپ دفتر انتشارات اسلامی حوزه علمیه قم، در مسئله 1002 در بیان نظر امام خمینی آمده است: ... چنانچه (کلمه ای را) دو جور یا بیشتر بخواند ... نمازش باطل است مگر آن که هر دو جور قرائت شده باشد و به امید رسیدن به واقع بخواند.
از این بیان چند مطلب روشن میشود:
1) ایشان قرائات مختلف را صحیح میداند.
2) نمیتوان به طور قطعی هیچ یک از قرائات را رد کرد، چرا که رد قرائات یعنی ما میدانیم کدام قرائت ارجح است، و قبول این نکته که قاری با یک قرائت نمیتواند به واقعیت قرائت دست یابد، بدان معنی است که قاری لازم است برای اشراف به واقعیت قرائت، قرائات مختلف را بیاموزد و بخواند. مشابه همین بیان را آیتالله سیستانی ذیل همین مسئله 1002 دارد.
پرداختن به قرائات در بین مفسرین شیعه هم مشاهده میشود؛ در بین مفسرین معاصر شیعه، علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان که جزو مهم ترین تفاسیر معاصر شیعه است، در تفسیر حمد، قرائت ملک را نسبت به مالک ارجح میداند، با این استدلال که «هر پادشاهی(ملکی) دارا(مالک) است، ولی هر دارایی پادشاه نیست.» این بیان یعنی علامه طباطبایی اولا موضوع قرائات مختلف را میپذیرد، ثانیا قرائت دیگری را به طور استدلالی بر قرائت حفص ترجیح میدهد.
سوالی در اینجا مطرح میشود که: قرائات سبعه(هفت گانه) نسبت به سایر قرائات تا چه حد سندیت دارد؟ آیا سندیت آن در حد تواتر هست؟
پاسخ: متواتر در لغت به معنای پیاپی و مکرّر است و حدیث متواتر، حدیثی است که شمار راویان آن در هر طبقه زمانی، به حدّی باشد که تبانی آنان بر جعل حدیث، نزدیک به غیرممکن باشد. در مورد احادیث متواتر، احتمال نقل درست مضمون حدیث از معصوم گوینده آن، قطعی است. به نظر شیعه حدیث ثقلین و بخشهایی از واقعه غدیر خم از جمله این احادیث به شمار میآیند.
«اعتقاد به تواتر قرائات سبعه، عشره و ...» با «تأييد اين قرائت»، اگر چه دو مقوله ی شبيه به همند امّا جدا از هم هستند.
در احاديثی كه از ائمه(ع) نيز به ما رسيده است همين مطلب صدق میكند. چه بسا حديثی از امامی نقل شده و سند آن متواتر نباشد ولی محدّثان حكم به صحّت آن بدهند. بسياری از احاديث شيعه از همين قبيل است و احاديثی كه سندشان متواتر باشد کم هستند، ولی فقهای شیعه به صحّت آن حديث حكم نمودهاند و نظر فقهی صادر كردهاند، و اصولا در صحّت يك حديث يا راوی، تنها توجه به تواتر آن حدیث، راهگشای معضلات فقهی نیست.
عموم علمای شيعه و سنّی از متقدّمين و متأخّرين به تواتر و يا لااقلّ صحت و موثّق بودن قرائت های سبعه بخصوص در خواندن نماز، تلاوت قرآن و بعضا در صدور احكام و فتاوای فقهی نظر موافق دادهاند.
بسیاری ازعلمای اهل تسنن و نیز دانشمندان شیعه، قرائات عشره را نيز موثّق دانسته اند و اعمال نظر بر طبق آن را جايز میدانند.
علما و دانشمندان نحوی برای تأييد نظريه خويش به قرائت هر يك از قراء (چه سبعه و چه عشره و يا اربعه عشر و يا بالاتر از آن) كه قرائت آنان موافق نظريه نحوی اينان باشد، تمسك میجويند و شاهد و مثال میآورند.
طبق نظر علامه حسن زاده آملی، اين قرّاء همزمان با ائمه(ع) بودهاند و آن عزيزان با قرائتها موافقت نمودهاند، چرا كه برای نمونه در هيچ حديثی نداريم كه صراحتاً و يا كنايتاً از قرائت به روش قرّاء مشهور نهی کرده باشند و يا از طريق "اخبار واحد" در رد قرائات به ما مطلبی رسیده باشد.
(منظور از خبر واحد، نوعی حدیث است که سلسله راویان آن به تواتر نرسیده و نمیتوان بر صحت آن یقین داشت. هر حدیثی که خبر متواتر نباشد خبر واحد است، هر چند سلسله راویان آن بیش از یکی باشد.)
قرائت امامان شیعه، موافق با قرائت يكی از قرّاء(و نه لزوما روایت حفص از عاصم) بوده است و لااقل از طريق اخبار واحد، مؤيّدی برای اين قرائات از بيانات امامان داريم.
با توجه به مطلب فوق، دانشمندان شیعه، یا قائل به تواتر قرائات بودهاند و يا صحت اين قرائات را تأیید کردهاند. حال به این مطلب میپردازیم که نظر سایر فقهای شیعه در طول تاریخ، راجع به قرائات مختلف چیست؟
از علما و فقیهان شيعه، فقط بعضی از متأخرين و نه متقدّمين، مثل شيخ اعظم انصاری(ره) و حضرت آيت الله خوئی(ره) و شاگرد ايشان آيت الله معرفت، در مورد تواتر قرائات، نظر موافق ندارند، اما فقهای شیعه در صحت و جواز اين قرائات متفق القول هستند.
نظر فقهی حضرت آيتالله خوئی(ره) در مورد خواندن نماز ـ و به طريق اولی در مورد قرائت قرآن ـ بر صحّت قرائات میباشد و ايشان قبول دارند كه حتی قرائت طبق شیوه قراء سبعه جايز میباشد، و اين اختلاف بر میگردد به نکتهای كه قبلا بيان شد كه آن بزرگوار، اگر چه تواتر قرائات را قبول ندارند، به صحّت اين قرائات اذعان دارند و نظر فقهی خويش را بيان نمودهاند و الّا چگونه ممكن است با علم به عدم صحّت اين قرائات، بر قرائت آنها در نماز اجازه داده، صحّه بگذارند؟
مرحوم خوئی در کتاب البیان، در اواخر فصل قرائات، میفرمایند: ... و اما با نظر به آنچه به طور قطعی از امامان معصوم(ع) درباره تقریر(=تایید تلویحی) قرائت شیعیانشان درباره هر یک از قرائات معروف در زمانشان، ثبت شده است، شکی نیست که هر یک از آن قرائت ها کفایت میکند و سپس مرحوم خوئی (مشابه بیان امام خمینی در تحریر الوسیله) بیان فرموده اند که این جواز به قرائات خاص سبعه یا عشره نیست، بلکه فقط کافی است قرائت شاذ یا موضوع نباشد؛ و در پایان فصل نتیجه گیری میکنند: جایز است قرائت در نماز به هر قرائتی که در زمان اهل بیت(ع) متعارف بوده است.
در اينجا اقوال بعضي از متقدمين و متأخّرين دانشمندان شیعه راجع به قرائات سبعه بیان میشود:
1. سيد محمد مجاهد(طباطبائی) در مفاتيح الأصول فرموده است: در تواتر قرائات سبع يا عدم تواتر آنها سه قول هست:
اول آنكه: مطلقاً متواترند و همه آنها از مصاديق ممّا نزل به الرّوح الأمين علي قلب سيّد المرسلين ميباشند و قائلينِ به اين قول: علّامه ابن مطهّر، ابن فهد، محقق ثاني، شهيد ثاني در كتاب «مقاصد العليه» و شيخ حرّ عاملي و محكيّاً از فاضل جواد ميباشد.
و سيد صدرالدين در «شرح وافيه» فرموده است كه: معظم مجتهدين از اصحاب ما به تواتر قرائات سبع حكم كردهاند و رازي در «تفسير كبير» گفته است: بيشتر علما رأيشان به تواتر است.
دوم آنكه: قرائات سبع، قسمتي از آنها از قبيل هيأت كلمه است مثل: مدّ و لين و تخفيف همزه و اماله و امثال اينها و اينها غير متواترند و لكن تواتر آنها لازم و واجب نيست(مخل به تواتر قرائت نيست) و قسمتي از آنها مثل جوهر لفظ است مانند «مَلِك» و «مالِك» و اينها(كه قرائت بر آنها صادق است) متواترند و اين رأي «شيخ بهايي و ابن حاجب و عضدي» است.
سوم آنكه: مطلقاً متواتر نيستند (نه اينكه صحيح نيستند) هر چند كه جوهر لفظ باشد و اين رأي شيخ طوسي در تبيان و نجم الأئمه در شرح كافيه و جمال الدين خوانساري و سيد نعمت الله جزايري و شيخ يوسف بحراني و سيد صدرالدين و محكي از ابن طاووس دركتاب سعد السعود و رازي و زمخشري است و كلام حرفوشي به اين رأي متمايل است.
2. علّامه حلي(ره): قرائت قرآن با هر يك از قرائات هفتگانه جايز است؛ زيرا همه هفت قرائت متواتر است.
3. شهيد اول(ره): خواندن قرآن با قرائتهاي متواتر جايز است و گروهي قرائت «ابي جعفر و يعقوب و خَلَف» را كه مكمل عشره قرائتها ميباشند، منع كردهاند ولي اصحّ آن است كه قرائت اين سه نفر نيز همانند قرائات هفتگانه به دليل تواترشان جايز است.
4. شهيد ثاني(ره) در «شرح الفيه» مينويسد: مراد اين نباشد كه بگوييم تمامي قرائات واصله، متواتر هستند بلكه مقصود اين است كه قرائت متواتر در ميان آن هفت قرائت هستند و حتي بعضي از آنها شاذّ و نادر است چه رسد به ديگر قرائتها و نتيجه ی تحقيق عدّهاي از اهل فن نيز همين مطلب را مؤيّد است.
5. ميرزاي قمي(ره) ميفرمايند: اگر مراد از تواتر، تواتر از سوي پيامبر باشد، اثبات اين مطلب مشكل است و اگر مقصود تواتر از سوي امامان ـ عليهم السّلام ـ باشد، صحيح و يقيني است؛ پس تجويز قرائت به وسيله آنان و تشويقي كه در اين باره نمودهاند بدون تواتر امكان ندارد.
6. شيخ طوسي(ره) با اينكه خود از موافقان نيست، ميفرمايد: امّا جمهور علماي شيعه، خواندن قرآن كريم مطابق معروفِ قرائتها را در بين مردم جايز دانسته اند و گفتهاند ميتوان قرآن را با هر يك از قرائتهاي هفتگانه تلاوت نمود و انتخاب قرائت خاصي را كه با اعتقاد بر عدم جواز ديگر قرائتها باشد، مكروه دانستهاند و تلاوت قرآن را طبق قرائت مجاز ميان قرّاء و قرائتي را كه از سوي آنان تحريم نشده باشد، اجازه دادهاند.
7. شيخ طبرسي(ره) ميفرمايد: آنچه از مذهب اماميّه جلب نظر ميكند اين است كه علماي مذهب بالاتفاق و اجماعاً قرائت قرآن را بر طبق قرائاتي كه بين مسلمين معمول و معروف است جايز دانستهاند و انتخاب يك قرائت بخصوص(مثلاً قرائت عاصم) را با اعتقاد به عدم صحّت ديگر قرائتها، مكروه شمردهاند. از بیان شیخ طوسی(ره) ونیز بیان شيخ طبرسي(ره)، «کراهت ترجیح قرائت به روایت حفص از عاصم نسبت به سایر قرائات»، اثبات میشود.
8. مرحوم محمد باقر خوانساري(ره) ميگويد: در حجيّت «قرائات سبع» و نيز در حجيّت «قرائات عشر» اجمالاً در ميان علماي اماميّه اختلافي وجود ندارد.
و در قسمتي ديگر ميفرمايد: ما از طريق روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نيز موظفيم قرآن كريم را همان گونه قرائت كنيم كه مردم قرائت ميكنند و مشهورترين قرائاتي كه در ميان مردم جايي براي خود باز كرده و قرائت آنان بر طبق آنها استقرار يافته است، همين قرائات سبع است كه به همان قرّاء سبعه منسوب بوده است و مردم نيز بر قرائاتِ آنها متكي هستند.
9. مرحوم محمد جواد عاملي ميفرمايد: در كتاب «جامع المقاصد» مرحوم كركي، اجماع علماي شيعه بر تواتر قرائات قرّاء سبعه جلب نظر ميكند، چنان كه دركتاب «الغريه» و «الروض» اجماع علما بر همين مطلب ديده ميشود؛ و در كتاب «مجمع البرهان» نيز اين حقيقت مطرح شده است که تواتر اين قرائات، قطعي و غيرقابل ترديد ميباشد.
10. علّامة شعراني ميفرمايد: هم اكنون قرائات قرّاء سبعه در كتب تفسير ذكر شده است و حتي در زمان ما اين قرائات همواره به گوش ميرسد كه بايد آن را بازدهِ كوشش و تلاش علماي برجسته اسلامي دانست. و نيز ميفرمايد: تمام مسلمين بالاتفاق ميگويند: قرّاء در قرائاتشان به سماع و نقل و روايتِ مُوَثَّق متكي هستند و اين مباني مطمئن تكيه گاه قرائاتِ آنها را تشكيل ميدهد.
11. از حاشيه مدارك تأليف مرحوم وحيد بهبهاني(ره) نقل شده كه: مراد از تواتر، قرائتي است كه در زمان امامان ـ عليهم السّلام ـ شايع بوده و منعي نفرمودهاند و از اين كشف ميشود كه آن بزرگواران، قرائت آنان را صحيح دانسته و در نماز تجويز كردهاند.
12. مرحوم شهيد اول علاوه بر آنچه بيان شد در «البيان» آوردهاند: باطل ميشود نماز اگر حمد و سوره را با قرائت شاذّه ـ نه به سبعه و عشره ـ بخوانند.
13. مرحوم سيد محمد كاظم طباطبائي، صاحب عروه در همان كتاب ميفرمايد: احوط اين ميباشد كه حمد و سوره ی نماز با قرائت يكي از قرائتهاي هفت نفر معروف خوانده شود، اگر چه اقوا اين است كه غير سبعه نيز كفايت ميكند، البته در صورتي كه با اُسلوب عربي مطابق باشد. همان طور که در صدر یادداشت بیان شد، با توجه به بیان تحریرالوسیله، این عبارت کتاب عروه، شبیه عبارتی است که مرحوم طباطبائی در کتاب ذخیرة الصالحین که منبع اصلی تحریر الوسیله است، دارد.
14. حضرت امام خمينی(ره) فرموده است: احتياط آن است كه از يكي از قرائات سبعه تخلّف ننمايد... بلكه بعيد نيست كه قرائت بر طبق يكي از قرائتهاي ديگر غير از سبعه نيز جايز باشد و نيز آن حضرت در حاشيه عروه مرقوم فرموده است: ترك نشود قرائت به يكي از قرائات سبعه. و نيز در جواب استفتائي كه شده فرموده است: خواندن نماز به قرائت يكي از قرّاء معروف، مانع ندارد.
15. حضرت آيت الله خوئي(ره) ميفرمايد: ظاهر، جايز بودن اكتفا به هر قرائتي كه نزد مردم متعارف است ميباشد اگر چه از غير سبعه باشد.
16. علامه حسن حسن زاده آملي در اين باره چنين مينگارد: قرائت قرآن طبق هفت قرائت، متواتر است، برخلاف قرائتهاي غير معمول. و در جاي ديگر ميفرمايد: مسلمين، قرآن را به قرائات سبعه متواتره ميخوانند نه با قرائتهاي افراد تكروي كه خود را از اجتماع جدا ساختهاند؛ و همچنين ميگوييم علاوه بر اينها ائمه ما ـ عليهم السّلام ـ هم با اين قرائتها موافقت نمودهاند، چون در عصر ايشان رايج بوده است و ايشان مردم را از عمل به آن قرائات منع نمينمودند و همه جا قرائات امامان، موافق يكي از هفت قرائت است و اينكه قرائتي از ايشان روايت شود كه غير از قرائتهاي متواتر باشد بسيار كم است و اين مسائل، با دقت در روایات براي متبحّر علوم قرآني واضح ميگردد.
17. حضرت آيت الله سیستانی در رساله خود ذیل مسئله 1002 بیانی مشابه امام خمینی دارد که تأیید ایشان را نسبت به قرائات مختلف(بخش جوهر الفاظ) میرساند. ایشان میفرماید: . . . چنانچه [کلمه ای را] دو جور یا بیشتر بخواند، . . . در صورتی که هر دو جور خواندن صحیح باشد، مثل «اهدنا الصراط المستقیم» که میشود با سین و با صاد قرائت کرد، تکرار آن به دو جور ضرر ندارد.(رساله 12 مرجع، دفتر انتشارات اسلامی حوزه)
18. حضرت آيت الله بهجت(ره) در رساله خود در مسئله 1000 میفرماید: اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند، یا عمدا آن را نگوید یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید، مثلا به جای «ض»، «ظ» بگوید، به طوری که در زبان عربی بگویند آن حرف را تلفظ نکرده و موافق هیچ یک از قرائت های هفت گانه نباشد، یا جایی که باید بدون زیر و زبر خوانده شود، زیر و زبر بدهد، یا تشدید را نگوید، نماز او باطل است.(رساله 9 مرجع) بیان ایشان نیز تأیید کننده قرائات سبعه است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عموم علمای شیعه در طول تاریخ، قرائات مختلف را تایید کردهاند و صرفنظر از تایید تواتر آنها، پرداختن به آنها حتی در نماز را جایز دانستهاند، تا جایی که حتی گروهی از بزرگان شیعه، مانند شیخ طوسی و شیخ طبرسی، ترجیح قرائت به روایت حفص از عاصم نسبت به سایر قرائات را مکروه دانستهاند؛ لذا برای حفظ کلیت «علم القرائة» و میراث قرآن کریم، پرداختن به دانش قرائات مختلف در سطوح عالی قرائت، امری اجتنابناپذیر است.
1.تحقیقات مرکز مطالعات اندیشه قم
2.رساله 12 مرجع شیعه، دفتر انتشارات اسلامی حوزه
3.رساله 9 مرجع شیعه