انسانی به وسعت یک دریا/ جانبازی که با ابتکار غواصی می‌کند
کد خبر: 3707292
تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۶
به بهانه روز جانباز؛

انسانی به وسعت یک دریا/ جانبازی که با ابتکار غواصی می‌کند

گروه جهاد و حماسه ــ علیرضا عباسی جانباز 70 درصدی است که ثابت کرده است با محدودیت و وضعیت جسمانی خاص نیز می‌توان به خواسته‌ها رسید؛ علی رغم اینکه به گفته خودش به فراموشی سپرده شده است اما هنوز هم با ایمان قوی راهش را ادامه می‌دهد.

شنبه///

به گزارش ایکنا؛ علیرضا عباسی، جانباز 70 درصدی است که بر اثر انفجار مین دو دستش از مچ قطع و دو چشمش نابینا، آسیب دیدگی جمجمه 50 درصد و افت شنوایی 50 درصد و پرده‌های گوشش پاره شده است. همچنین پای چپش از زیرزانو تا پایین پیوند گوش و پوست خورده و دچار سوختگی شدید شده است. البته ترکش هم در بدنش وجود دارد. او در منطقه 2 دریایی در یکی از عملیات‌های جنوب، زمانی که غواص بود، جانباز شد. اینک این جانباز 70 درصدی، اولین غواص روشندل کشور است که تا عمق بیش از 25 متری در آب‌های خلیج فارس پیش رفته است. به مناسبت روز میلاد حضرت ابوالفضل العباس(ع)؛ مصادف با روز جانباز با علیرضا عباسی؛ جانباز 70 درصدی به گفت‌وگو نشستیم.

شنبه///انسانی به وسعت یک دریا/ همه ما را فراموش کردند/جانبازی که با ابتکار غواصی می‌کند

 

* از خودتان برای‌مان بگویید که این روزها چه می‌کنید؟

ورزش می‌کنم و در رشته‌های شنا و دوچرخه سواری فعالیت می‌کنم. البته در کنار ورزش در رشته روانشناسی، مقطع کارشناسی هستم. دانشگاهم در مرودشت و 50 کیلومتر با شیراز فاصله دارد. همچنین سال 94 به همراه 90 نفر از جانبازان به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس به قله 3 هزار و 750 متری رنج شهرستان سپیدان نیز صعود کرده‌ام.

* فعالیت‌های ورزشی‌تان به چه صورت است؟

شروع فعالیت‌های ورزشی‌ام به بعد از دوران جانبازی برمی‌گردد. در یکی از روزهایی که برای انجام کارهای درمانی به بنیاد شهید مراجعه کرده بودم با دوستی به نام اسماعیل دلشاد آشنا شدم که من را برای یادگیری شنا به استخر انقلاب شیراز دعوت کرد. من همان موقع گفتم که شرایط جسمانی‌ام مساعد نیست، اما گفت تو بیا و بقیه‌اش با من! با آقای دلشاد که خودش هم از ناحیه پا جانباز است و دیگر جانبازان شیرازی یک گروه حدود 25 نفره که قطع عضو و قطع نخاع هستند تشکیل داده‌ایم که هم برای حفظ سلامتی و هم نشان دادن توانمندی‌های خود، فعالیت‌های ورزشی می‌کنیم و در مسابقات استانی و کشوری نیز حضور داشتیم.این جمع دوستانه باب آشنایی خانواده‌ها را نیز فراهم کرده است؛ وقتی در کنار هم هستیم از خاطرات گذشته بازگو می‌کنیم؛ آن موقع در یک سنگر بودیم و حالا هم در سنگر ورزش در کنار هم هستیم. در شنای 50، 100 و 200 متر آزاد، قورباغه و کرال پشت دارای مدال‌های طلا، نقره و برنز استانی و کشوری هستم. یکی از مدال‌های طلای خود را به حرم حضرت شاهچراغ (ع) هدیه کرده‌ام.

 

شنبه///انسانی به وسعت یک دریا/ همه ما را فراموش کردند/جانبازی که با ابتکار غواصی می‌کند

* اولین غواص روشندل کشور هستید. چطور با وضعیت جسمانی کنونی توانستید؟

حق با شماست. با این وضعیت جسمانی، غواصی بسیار سخت است اما معتقدم خواستن توانستن است و هیچگاه معلولیت محدودیت نیست و من این را ثابت کردم. تا بخواهیم، شدنی است. تمریناتم همچون یک غواص کامل است و غواصی را با اصول کامل انجام می‌دهم. ابتدا شنا و سپس اصول اولیه غواصی و در نهایت غواصی را به طور کامل یاد گرفتم. همچنین برای اولین بار هم در زیر آب نماز خواندم و خبر و فیلم آن منعکس شد.

* بینایی و دست در غواصی، ضرورت دارد، شما چطور با نداشتن این دو نعمت الهی، توانستید غواصی کنید؟

البته در اصول غواصی سه چیز مهم است که می‌توان به سلامت کامل، بینایی و دست اشاره کرد و البته من دو مورد از ضرورت‌های غواصی را نداشتم. بینایی برای دیدن علائم و دست برای جواب دادن علائم در غواصی ضروری است؛ چراکه زبان زیر آب، بینایی و دست است. مربی‌ام ابتکاری انجام داد مبنی بر اینکه بوقی روی بی سی دی(کپسولی که روی اکسیژن قرار داد)، تعبیه کرد و با این بوق علائمی را برای خودمان ساختیم. غواصی را با این ابتکار و خلاقیت، در کمال موفقیت انجام می‌دهم.

 

شنبه///انسانی به وسعت یک دریا/ همه ما را فراموش کردند/جانبازی که با ابتکار غواصی می‌کند

*پس خلاقیت، سبب موفقیت شما شده است؟

خلاقیت و اعتماد به نفسی که مربی‌ام به من داده است، سبب شد تا غواصی را با این وضعیت جسمانی‌ام آغاز و ادامه دهم. هرساله به یاد شهدای حادثه هواپیمای مسافربری ایران که ناو آمریکایی با شلیک موشک هم‌وطنانمان را داغدار کرد، در آب‌های خلیج‌فارس به طول 3 کیلومتر شنا می‌کنم.

*خاطره‌ای از آن دوران تعریف می‌کنید؟ 

یکی از عملیات‌ها رزمنده‌ها که برای شناسایی می‌رفتند، باید از آب عبور می‌کردند که سرعت آب به قدری زیاد بود که بچه‌ها به سختی خود را در آب نگه می‌داشتند؛ از این رو باید قدرت بدنی بالایی داشتند تا بتوانند از عرض رودخانه اروندرود به راحتی عبور کنند، به همین دلیل تمرینات سختی انجام می‌دادند و کسانی هم بودند که قدشان کوتاه و یا وزن‌شان کم بود که لباس‌های غواصی برای آنها بسیار بزرگ بود و آب به راحتی در آن نفوذ می‌کرد و موقعی که نبود وزنه سبب می‌شد نتوانند در آب بمانند، آجر یا سنگی به پای خود می‌بستند تا بتوانند تعادل خود را حفظ کنند. آب به اندازه‌ای سرد بود که تحمل آن سخت بود و نمی‌شد کاری انجام داد و در این آب سرد بچه‌ها عاشقانه و خالصانه تمرین می‌کردند تا شب عملیات آماده باشند و در مقابل نیروهای سدکننده دشمن مقاومت کنند و همین ایمان و لطف خدا بود که بتوانیم در عملیات‌ها پیروز شویم. 

شنبه///انسانی به وسعت یک دریا/ همه ما را فراموش کردند/جانبازی که با ابتکار غواصی می‌کند

 

*چه پیامی برای ملت ایران به ویژه جوانان دارید؟

خودشان را باور داشته باشند. کسی که خودش را باور داشته باشد و به خودباوری برسد، به همه اهدافش خواهد رسید. جوانان امروزی اگر کمی به این خودباوری برسند، همه مشکلات‌شان حل خواهد شد. من نمونه‌ای از این خواستن‌ها هستم. با این وضعیت جسمانی‌ام، توانستم و شد.

* وضعیت کنونی جامعه را چطور می‌بینید؟

مردم بیش از پیش باید به عقایدشان پایبند باشند. امروز جنگ، جنگ نرم است. دشمن در هشت سال دفاع مقدس نتوانست بر کشور پیروز شود و امروز می‌خواهد با جنگ نرم انتقامش را بگیرد وما به ویژه جوانان باید حواس‌شان را جمع کنند تا این اتفاق نیفتد. تفاوت جوانان امروزی و دوران دفاع مقدس در خودباوری است. آن روزها جوانان خودشان را بیشتر قبول داشتند و به کاری که انجام می‌دادند، از ایمان قوی برخوردار بودند. جوانان امروز باید با خودباوری و ایمان قوی بر این جنگ نرم پیروز شوند.

* طی این سال‌ها چه موضوعی شما را بیشتر اذیت کرده است؟

مردم فکر می‌کنند، چون جانباز هستیم، همه کشور متعلق به ماست. باورتان نمی‌شود به دلیل وضعیت جسمانی‌ام، از بنیاد شهید برای ضبط کردن کلاس‌های درس دانشگاهم یک ضبط درخواست کردم که متأسفانه ندادند. برای دانشگاهم پول شهریه می‌دهم. می‌گویند شما جانبازان مشکلی ندارید، دولت پشت شماست، اما این تبلیغات مسموم به دلیل عدم تخصص از سوی بنیاد شهید در جامعه حاکم شده است و مردم اینچنین فکر می‌کنند. تا کنون بنیاد شهید در عمل هیچ حمایتی از ما نکرده است.از تریبون ایکنا از بنیاد شهید می‌خواهم به جای حرف، عمل کنند. متأسفانه رشادت‌ها در جامعه امروزی از یاد رفته است.البته باید بگویم هنوز ایثار و فداکاری است و هنوز کسانی هستند که از خودگذشته‌اند و در کنار ولایت فقیه هستند. امروز جنگ نیابتی در سوریه برقرار است اگر بگذارند می‌روم و در سوریه هم می‌جنگم و حتی به فرزندم هم اجازه رفتن می‌دهم.

*نام حضرت ابوالفضل(ع) را که می‌شنوید، چه چیزی را به یاد می‌آورید؟

از نام این حضرت مشخص است که او از جان و مالش گذشت و ذلت را قبول نکرد و پیروزی خون بر شمشیر را انتخاب کرد. متأسفانه تنها یک اسم بر روی این روز است که یادی از جانبازان نمی‌کنند. همه ما جانبازان را فراموش کرده‌اند و ما را از یاد برده‌اند. به بنیاد می گوییم، می‌گویند وظیفه نیروهای مسلح و زمانی که خواسته‌مان را به نیروهای مسلح می‌گوییم، آنها ما را به بنیاد شهید ارجاع می‌دهند. بنیاد شهید در این سال‌ها تنها به شهدا اهمیت می‌دهد در حالی که زنده را تا زنده است باید یاد کرد. بنیاد زنده‌ها را فراموش کرده است. نمی‌دانم چه شده است که اینطور مرده پرست شده‌ایم، حتی یکبار درسال هم از ما یادی نمی‌کنند.

*گاهی اوقات ممکن است که از زندگی خسته شوید. چه می‌کنید؟

خودم را مشغول کار، درس و ورزش می‌کنم. خلاقیت دیگری خرج می‌کنم تا بیکار نباشم و فکرم منحرف نشود. همیشه برای خودم خلاقیتی ایجاد می‌کنم تا با بیکاری‌ام، فکرم مسموم نشود. همیشه توکلم به حضرت ابوالفضل(ع) است.

 

شنبه///انسانی به وسعت یک دریا/ همه ما را فراموش کردند/جانبازی که با ابتکار غواصی می‌کند

 

* تا به حال شده که جوانی به شما بگوید که برای چه به جبهه رفتید؟

این جمله را دوستم که جانباز شیمیایی بوده از زبان فرزندش شنیده است. یکبار دوستم به فرزندش گفت که احترام جانبازی‌ام را نگهدار و لباس نامناسب نپوش و فرزندش در پاسخ به او گفته است که بابا تو برای خودت رفتی و من هم برای خودم می‌خواهم بروم. تو رفتی و این همه درد و رنج می‌کشی و یک نفر از تو یاد نمی‌کنند و حتی اگر اکسیژنت قطع شود، کسی به دادت نخواهد رسید. دراین سال‌ها کسی برای دیدنت نیامده است، من چرا باید این راه را بروم.

 *شهریورماه سال 94، دیداری با مقام معظم رهبری داشتید. از آن روز برای‌مان بگویید؟

خیلی سال بود که آرزو داشتم به دیدار آقا بیایم، اما قسمت نبود تا 29 شهریورماه سال 94 که از استان به ما هم نگفته بودند که با آقا دیدار خواهیم داشت. تهران که آمدیم هم گفتند به مناسبت هفته دفاع مقدس است و از دیدار با آقا و رئیس جمهور خبر نداشتیم و بعداً به ما گفتند. ما این خبر را به فال نیک گرفتیم و خیلی خوشحال شدیم و خدا را شکر کردیم که زنده هستیم و توانستیم خدمت رهبر معظم انقلاب برویم و دست ایشان را ببوسیم و از ایشان بخواهیم برایمان دعا کند. زمانی که ایشان را دیدم، خواستم دعای خیر برای خودم، همسرم و فرزندانم کنند و ایشان هم گفتند که ما همیشه دعا می‌کنیم برای خود و خانواده‌تان تا همیشه تندرست و عاقبت به خیر باشید. برای همیشه این دیدار به عنوان خاطره خوب در ذهنم خواهد ماند و ایشان نعمت بزرگی هستند که باید قدرش را بدانیم. در دیدار با رهبر معظم انقلاب درخواست کردم تا اجازه غواصی‌ام در عمق چهل متری را برایم بگیرند که ایشان فرمودند حالا چه لزومی برای این کار است. اصرار کردم و ایشان با شوخی و خنده از بنده خداحافظی کردند.

جمله پایانی...

از مسئولان می‌خواهم حرفی را که می‌زنند عمل کنند. متأسفانه همیشه حرف می‌زنند و عملی را شاهد نیستیم. جلوی استاندار گلایه می‌کنیم و بنیاد می‌گوید چیزی نگو و سکوت کن، مشکلاتت را حل می‌کنیم، اما در نهایت می‌بینیم، اتفاقی رخ نمی‌دهد. بنیاد شهید، جلوی مسئولان و بزرگترهای نظام به ما قول حل مشکل می‌دهند اما در عمل اتفاقی رخ نمی‌دهد. متأسفانه همه مشکلات ما همین است که فقط حرف می‌زنند و عملی در میان نیست. یکی از مشکلات کنونی کشورمان همین است که تنها حرف می‌زنیم و پای عمل نمی‌رویم. در زمان جنگ کشورهای زیادی به عراق و آمریکا کمک کرد تا بر ما پیروز شوند. ما از 18 کشور اسیر داشتیم. با کمترین امکانات و تجهیزات بر دشمن پیروز شدیم؛ چراکه به جای حرف زدن، عمل می‌کردیم، اما امروز فقط حرف، حرف، حرف

 گفتگو از زینب رازدشت

انتهای پیام 

captcha