عشق و محبت، مقدمه توحید است/ اهل بیت(ع)؛ كامل‌ترین جلوه حق
کد خبر: 3708360
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۴۵
غلامحسین ابراهیمی دینانی:

عشق و محبت، مقدمه توحید است/ اهل بیت(ع)؛ كامل‌ترین جلوه حق

گروه اجتماعی ـ عضو فرهنگستان علوم با بیان اینكه عشق و محبت، مقدمه توحید است، گفت:‌ اصل سنخیت در عالم هستی از محبت است و محبت، سنخیت است.

عشق و محبت، مقدمه توحید است/ اهل بیت(ع)؛ كامل‌ترین جلوه حق

به گزارش ایکنا از فارس، غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد و فیلسوف کشورمان امروز، 3 اردیبهشت‌ماه در همایش ملی «عشق و محبت از نگاه اهل بیت(ع)» که در دانشگاه شیراز در حال برگزاری است، گفت: در حقیقت عشق جز محبت چیزی نیست و محبت جز عشق چیز دیگری نیست.
وی افزود: محبت و عشق دو واژه به یک معنی است ولی عشق دارای مراتب است از عشق حق تبارک و تعالی گرفته تا عشق پروانه به شمع، بنابراین عشق شدت محبت است همانطور که در آیه 165 سوره بقره آمده است: «... أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ؛... به خدا محبت بیشترى دارند».

«أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» یعنی عشق
دینانی با یادآوری اینكه کلمه عشق در قرآن نیامده است ولی «أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» یعنی عشق، افزود: اینکه کلمه عشق در قرآن نیامده است خود داستان ادبی دارد؛ کلمه عشق در عربی که اصل آن هم عربی است یعنی عشقه، پیچکی که به درخت می‌پیچد، به یک معنی که آن درخت را دوست دارد ولی وقتی تمام درخت را می‌گیرد از رشد آن جلوگیری می‌کند و چون این جنبه منفی دارد شاید به همین لحاظ کلمه عشق در قرآن نیامده و به جای آن محبت آمده است.
عضو فرهنگستان علوم با بیان اینكه محبت یک آیه ساری در کائنات است، گفت: از ذره تا کهکشان سراسر هستی محبت است؛ همه انسان‌ها عشق و محبت را می‌شناسند مادر به فرزندش بسیار محبت دارد و كودك وقتی به سراغ سینه مادر می‌رود همه از روی محبت است لذا همگان عشق و محبت را تجربه كرده‌اند.
وی در ادامه به دو واژه وحدت و كثرت اشاره كرد و افزود: کمتر کسی است که معنی وحدت و کثرت را ندادند؛ اینجا هم تقابلی بین وحدت و کثرت است، واحد کثیر نیست و وحید کثیر نیست و این عالم پر از وحدت و کثرت است؛ سئوالی كه در اینجا مطرح است این است كه کثرت را بیشتر می‌شناسید یا وحدت؟ یا اینكه ما کثرت را بیشتر می‌بینیم یا وحدت را؟
دینانی ادامه داد: ظاهراً قرآن کریم به این مطلب اشاره داشته است «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ(8) وَلِسَانًا وَشَفَتَینِ؛ آیا دو چشمش نداده‏ ایم(8) و زبانى و دو لب» (آیات 8 و 9 سوره بلد) دو چشم و دو گوش اما با دو چشم یک چیز را می‌بینیم و با دو گوش یک صدا را می‌شنویم و این‌ها خود اسرار دارد.

وحدت مهم‌تر است یا کثرت
چهره ماندگار و استاد فلسفه با طرح این سئوال كه وحدت مهم‌تر است یا کثرت؟ و همچنین کثرت از وحدت می‌آید یا وحدت از کثرت، گفت: اگر از عرفا و حکما این سئوالات را بپرسیم می‌گویند کثرت از وحدت می‌آید و اگر از علم جدید بپرسیم می‌گویند وحدت یک امر انتزاعی است و تمام مسئله توحید اینجاست.
وی با بیان اینكه عشق و محبت، مقدمه توحید است، گفت: خداوند واحد است؛ اكنون که واحد است پس چرا اینقدر کثیر خلق کرده است؟ اصل سنخیت در عالم هستی از محبت است و محبت، سنخیت است چنانچه می‌گوید كند هم‌جنس با هم‌جنس پرواز.
دینانی با یادآوری اینكه هیچ موجودی ضد خود را دوست ندارد، گفت: سئوال اینجاست وحدت به کثرت می‌آید یا کثرت وحدت را می‌آفریند؟ خداوند در قرآن و همه کتب آسمانی حتی در تورات وقتی خود را معرفی می‌کند به جز واژه‌های علیم و حكیم و غیره، می‌فرماید «إِنِّی أَنَا» یعنی من، منم. یعنی خداوند وقتی می‌خواهد خود را معرفی كند نمی‌گوید خالق‌السموات و الارض، بلكه می‌گوید من، منم؛ این یعنی وحدت؛ اساساً من و تمام شد و یك دانه من بیشتر نیست و آن من، من خداوند است و مابقی من‌ها قلابی است.

این استاد دانشگاه با طرح این سئوال كه عشق وحدت است یا كثرت؟، گفت: اولاً عشق آنجاست که حسن است؛ اصلاً عشق آنجایی است كه زیبایی هست یا زیبایی همه جا هست؟ زیبا را دوست داریم یا نازیبا؟ هرچه زیباست عشق هم هست؛ چون زیباست، عاشقیم یا چون عاشقیم زیباست؟ اول زیبایی بعد عشق یا اول عشق بعد زیبایی؟
وی بیان كرد: سئوالات دیگری كه در اینجا مطرح می‌شود این است كه تمام افراد کره زمین اعم از مؤمن و کافر و شرقی و غربی، موجود می‌بینیم یا وجود؟ پاسخ این است كه همه موجود می‌بینیم اما آیا بین موجود و وجود فرق است یا خیر؟ این دو، دو معنی دارد یا یکی، یقینا دو معنی دارند؛ وجود از موجودات است یا موجودات از وجود هستند؛ اگر از امروزی‌ها این سئوال را بپرسند باز هم می ‌گویند انتزاعی است زیرا دنیای علمی می‌گوید موجودات هستند آن هم با معنی انتزاعی اما اگر شخصی مانند ملاصدرا بپرسیم می‌گوید وجود اصل است و موجودات تجلی وجود است و فکر نمی‌کنم کسی وجود را ببیند اما آیا موجود را بدون وجود می‌توان دید؟ پاسخ خیر است موجود بدون وجود نمی‌توان دید؛ اما موجود را می‌بینیم و وجود را نمی‌فهیم.
دینانی با یادآوری اینكه موجود محسوس و متخیل و معقول است اما وجود نامحسوس و متخیل نیست، گفت: تصوری از وجود نداریم و فقط می‌گوییم چون ظرف حس و عقل ما محدودتر از آن است که وجود را در خود جای دهد؛ وجود را موجود می‌کند در خود جای می‌دهد و این یک هنر انسان است.

تصور همه از خداوند يكی نيست
این استاد فلسفه خطاب با جمع حاضر تأكید كرد: همه شما موحد هستید و به وحدانیت خداوند باور دارید؛ مناجات و دعا می‌کنید و از خداوند درک دارید اما آیا آن درکی که از خداوند داریم و نماز و عبادت می‌کنیم، همان خدا در ذهن می‌آید و آن صورت ذهنی شما خداست؟ همه شما به یك نوع صورت ذهنی از خدا دارید؟ همه موحد هستیم اما تصوراتمان از خدا مثل هم است یا فرق دارد؟ هیچ دو فردی نمی‌بینیم که یک گونه از خداوند تصور دارند، همه هم خدا را می‌گویند و به تعداد افراد آدمیان تصور از خداوند است.
وی اظهار كرد: در قرآن کریم آمده است که « سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یصِفُونَ؛ منزه است پروردگار تو پروردگار شكوهمند از آنچه وصف مى كنند» (آیه 180 صافات) یعنی از آنچه تو می‌گویی، خدا از این‌ها بالاتر است، آنکه فكر می‌كنیم خدا نیست بلكه خداوند پاك است از آنچه كه در تصور تو می‌آید.
دینانی با بیان اینكه چه كسی می‌تواند خداوند را آنچنان كه باید توصیف كند؟ تأكید كرد كه همه ما به اندازه فهم خودمان، خدا را می‌فهمیم و این كلمه سبحان بسیار مهم است؛ در نماز نیز بعد از اینكه حمد و سوره را می‌خوانیم می‌گوییم الله اكبر یعنی خداوند از تمام این‌هایی كه گفتیم بالاتر است.
این چهره ماندگار فلسفه کشورمان، باز هم به مقوله عشق و محبت اشاره كرد و گفت: ظاهر این جمله کفرآمیز است اما باطنش تماماً فلسفی است و آن اینكه هیچ موجودی در این عالم هستی جز خودش را دوست ندارد. دائم نگویید خدا را دوست داریم زیرا خودتان را دوست دارید و نمی‌توانید غیر از خودتان را دوست داشته باشید. همان قدر که از خود گذشتگی و ایثار می‌کنید و برخی‌ها خود را فدای معشوق می‌کنند؛ مجنون هم لیلی را دوست دارد که در جانش است و در واقع خود را دوست دارد.
وی با تصریح اینكه ممکن است بگوییم چقدر خودخواه هستیم، گفت: به حق خود حق تعالی قسم، خداوند فقط خودش را دوست دارد. اصلاً ما که هستیم که خداوند آن‌ها را دوست داشته باشد؛ خداوند اگر بخواهد دوست داشته باشد، بهترین چیزها را دوست دارد نه كوچك‌ها را؛ خداوند حکمت مطلق است و بهترین چیزی که خداوند می‌تواند دوست داشته باشد خودش است و چون خودش را دوست دارد تجلیاتش را هم دوست دارد، همه عالم تجلیات حق است و چیزی از حق جدا نیست و اگر جدا کردیم، مشرک هستیم.
دینانی با تأكید بر اینكه خداوند همه جا حضور دارد، نقطه‌ای در عالم هستی پیدا کنید که خداوند حضور ندارد و در حقیقت ما جلوه‌های حق تعالی هستیم، گفت: حضرت ختمی مرتبت جلوه کامل حق تعالی است؛ کامل‌ترین جلوه، اهل بیت و ختمی مرتبت هستند و اهل بیت(ع) این عشق‌ها را یاد می‌دهند که حتی کعبه هم به استقبال فرد می‌رود.

عالم نتیجه محبت است
این استاد فلسفه گفت: عالم نتیجه محبت است و سراسر هستی جلوه محبت است و اولین محب، خود خداوند است. خداوند در حدیث قدسی فرموده است، مخفی است و برای هیچكس ظاهر نمی‌شود و هر چه هست در هستی تجلی پیدا كردم.
وی با تصریح اینكه خداوند در تمام هستی ظهور پیدا كرده است، گفت: یکی پس از دیگری جلوه‌های حق است و در این جلوه‌ها منتهای حق حد ندارد و هم عقل و هم نقل می‌گوید كه جلوه‌های منتهی حق، حد ندارد.

در عالم هستی تکرار نیست
دینانی با اشاره به آیاتی از قرآن كریم، این نكته را یادآور شد كه یوم در قرآن كریم یعنی لحظه، گفت: در عالم هستی تکرار نیست؛ پس آیا این عالم تازه است یا كهنه؟ مسلماً عالم پیوسته تازه است و اگر ما كهنه دیدیم، این ذهن و چشم ماست كه كهنه است.
وی با اشاره به آیه 117 سوره بقره « بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...؛ پدید آورنده آسمانها و زمین...» گفت: بدیع یعنی تازه و خداوند بدیع است و چون بدیع است مبدع است پس سئوال اینجاست خدا کهنه است یا تازه؟ مسلماً تازه و چیزی تازه‌تر از خداوند در عالم پیدا نمی‌كنید و حق تعالی تازه‌تر از هر چیزی است.
انتهای پیام

captcha