به گزارش خبرنگار ایکنا؛ پنل تخصصی «مناسبات دین و فناوری» یکی از پنلهای تخصصی نخستین همایش بینالمللی «دین، فرهنگ و فناوری» عصر امروز سهشنبه، ۴ اردیبهشتماه جاری در دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف در دو نوبت و با ارائه مقالاتی در این حوزه برگزار شد، بر این اساس از مجموع ۸ مقالهای که در این بخش قرار بود ارائه شود، تعداد ۵ مقاله با حضور نگارندگان آنها ارائه شد که مشروح این نشست و ارائه سخنوران در ادامه میآید.
مواجهه دین و فناوری در اندیشه سیدمرتضی آوینی
در این پنل که با مدیریت مجید کافی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه آغاز شد، امیررضا باقرپورشیرازی، دانشجوی دکتری فلسفه علم و فناوری، مقاله خود را با عنوان «مواجهه دین و فناوری در اندیشه سید مرتضی آوینی» ارائه و اظهار کرد: ظهور انقلاب اسلامی حاکی از عصر تازهای از جامعه ایرانی بود، اما هنوز که هنوز است بعد از گذشت ۳۰ سال با همان پرسشهایی روبرو هستیم که شهید آوینی مطرح میکرد و پاسخهایی که گفته میشود، ما را رو به جلو نبرده است، به همین دلیل هر چه از انقلاب میگذرد مشکلات یکی یکی نمایان میشوند.
وی با بیان اینکه یکی از مشکلات پسادینی انقلاب اسلامی ایران مسئله مواجهه دین و فناوری است، ادامه داد: باید این مسائل بررسی شود که استفاده از فناوریهای نوین چه تبعاتی برای جامعه دینی داشته است؟ مواجهه جامعه دینی با این فناوریها و تغییرات آن چه باید باشد؟ آیا میتوان این فناوریها را مطابق با فرهنگ بومی سازگار کرد؟
نگارنده این مقاله گفت: آوینی با طرح ایده «تصرف» مسئله مواجهه دین و فناوری را به صورت عملی و نظری پیاده کرده است. نوع نگاه و فعالیت ایشان در حوزه سینما شاهد این مدعا است. هر چند که ایده تصرف در جامعه دینی و پساانقلابی ایران مطرح و محسوب میشود، اما نیازمند مطالعات و تحقیقات ژرفتری است و اینکه باید به این نکته توجه شود که چه ضرورتی به پرداختن به اندیشههای آوینی در این موضوع است.
وی افزود: درباره انقلاب اسلامی یک شکاف عظیم بین تحولات تاریخی که ایجاد کرد و آنچه که پیشبینی میشد وجود دارد، با مروری بر خاطرات پیشگامان میتوان دریافت آنها انقلاب را پیشبینی نمیکردند و برنامه خاص و مدونی برای آن نداشتند. مواجهه جامعه دینی با فناوری یکی از مهمترین بحثها در این موضوع و این از جمله خواستههای عرصه انقلاب است.
نگارنده این مقاله با بیان اینکه آوینی از آن تیپ انسانهایی است که انقلاب در تراز خود را میسازد، ادامه داد: این شخص نقطه آغاز این حرکت است، از این رو است که باید بررسی شود توجه به آراء و اندیشههای چنین افرادی تا چه میزان برای فهم انقلاب اسلامی و مسائلی که با آن روبروست اهمیت مییابد.
وی گفت: ایشان از آن چهرههایی است که از آغاز دغدغه چالشهای انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار میدهد به همین جهت است که پرسشها و مسائلی که آوینی به آن پرداخته هنوز بوی تازگی میدهد.
پورشیرازی گفت: مواجهه انقلاب اسلامی با علم و فناوری و اینکه تلقی انقلاب اسلامی از مواجهه به معنای عام خود با مسائل چگونه باید باشد این است که بهتر آن است که از نوع نگاه شهید آوینی بهره گرفته شود، پدیده انقلاب اسلامی و فهمی که ایشان از این پدیده داشته منظومهای است. آوینی این بصیرت را داشته که پیش از پیروزی انقلاب یک تحولی در جامعه را مشاهده میکرده و دلایل محکمی برای فروپاشی تمدن غرب پیشبینی میکرده است.
وی افزود: این تحول امری نیست که به مرزها محدود شود و در ایران بماند، در این باره ایشان معتقد است مهمترین مبحث این است که نسبت ما با غرب و فناوری جدید چیست؟ فهم ایشان فهمی است که میگوید انقلاب اسلامی مقابل غرب قرار میگیرد. بر اساس دیدگاه ایشان هیچ یک از انقلابهای پا گرفته در جهان به نهادهای اجتماعی متناسب با آن انقلاب رو نیاوردهاند و پیوسته تمدن غرب را میپذیرند و این مسئله شمولیتی دارد که همه انقلابها بعد از پیروزی به این توهم دچار شدند که برای توسعه اقتصادی باید پیرو تمدن غرب باشند.
این دانش آموخته رشته فلسفه علم و فناوری گفت: ما بعد از پیروزی انقلاب با تکنولوژی سادهلوحانه برخورد کردیم، باید نسبت آن را با انقلاب که داعیهدار ارزشهاست بسنجیم. آوینی در این خصوص معتقد است؛ تکنولوژی مدرن از اهداف بشری مسیر خود را انتخاب میکند، تکنولوژی دارای ذاتی است، همان طور که دین ذات دارد و این ذات داشتن به این معنا نیست که تکنولوژی نمیتواند در خدمت و غایت دین قرار بگیرد، همین تکنولوژی با همین بضاعت میتواند در خدمت دین باشد. به همین جهت سیدمرتضی آوینی، ایده «تصرف» و «ولایت تکنیک» را مطرح میکند و اینکه ما میتوانیم بر این تکنولوژی غلبه کنیم.
وی با بیان اینکه ورود غیر مترقبه محصولات فناوری در جامعه مشکلاتی در حوزه فرهنگ را سبب شده، خاطرنشان کرد: در این عرصه کاری که ما باید انجام دهیم، بر اساس نتیجه عملی دیدگاه آوینی این است که نباید به متدلوژی و تکنولوژی جدید پشت کنیم و باید نگاه گزینشی به آن داشته باشیم و از طرفی نباید به اسباب و وسایل تکنولوژی تعلق پیدا کنیم و با قطع تعلق از آنها به عنوان ابزاری برای غایات دینی از آن استفاده کرد.
نقش فرهنگ و شبکه فرهنگ دینی، نقش غیرقابل انکار فرهنگ در تکوین ادیان
در ادامه قدرتالله قربانی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی، مقاله خود با عنوان «نقش فرهنگ و شبکه فرهنگ دینی» را ارائه کرد. وی با بیان اینکه انسان موجودی فرهنگی است و آموزههای اخلاقی او ذیل این امر شکل میگیرد، اظهار کرد: متاثر از فرهنگهای مختلف آدمهای مختلف با خلقیات متفاوت داریم، با توجه به این نکته و همین پیش فرض، فرهنگ در شبکه معرفت دینی تاثیر میگذارد، اما این تاثیر تشکیکی است و یکسان نیست و متناسب با زمان، مکان و ... متفاوت خواهد بود.
وی ادامه داد: دین از شبکه معرفت دینی جدا است، منظور از دین، نصوص دینی، وحی و ... است و منظور از شبکه معرفت دینی، فهم دینداران است. بر این اساس شبکه معرفت دینی دارای دو بخش؛ نظام باورها و آیینها و اعمال عبادی است. همچنین مجموعه باورهای دینی به سه دسته؛ باورهای بنیادی، میانی و حاشیهای، تقسیمبندی میشود، این تقسیمبندی بر مبنای یک نگاه شبکهای است و اعمال و آیینها هم چند تقسیمبندی میتوانند داشته باشند.
قربانی خاطرنشان کرد: در نظام شبکه معرفت دینی، باورها نسبت به اعمال جایگاه پایهای دارند و نظام باورها نظام اعمال دینی را شکل میدهد. با این توضیحات فرهنگ هم در نحوه شکلگیری باورها و اعمال و هم در تحولات بعدی در طول تاریخ ادیان تاثیر میگذارد، به همین دلیل است که اگر به تاریخ دین مسیحیت مراجعه کنید به هر منطقه که میروید این دین یک ویژگیهایی دارد، تکثر پیام در دین وجود ندارد، اما به دلیل آنکه از بسترهای متفاوت فرهنگی برآمده میتوانیم از مسیحیتهای گوناگون مناطق مختلف یاد کنیم.
وی گفت: در مورد اسلام هم همین است، اشکال مختلفی از اسلام مانند اسلام ایرانی، اسلام اندونزیایی، اسلام آمریکایی، اسلام آفریقایی و ... را میبینیم و این به معنای متوالی بودن اینها نیست، ضمن اشتراکات در عین حال به خاطر تاثیر فرهنگهای مختلف چهرههای متفاوتی از این اسلامها مشاهده میشود. همان طور که شیعه در ایران، یمن، لبنان، پاکستان و ... وجود دارد و تفسیری که ایران از شیعیان دارد با تفسیر دیگر کشورهایی که نام بردم به واسطه نقش عوامل فرهنگی تفاوتهای مهمی دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه نقش فرهنگ در تکوین ادیان غیرقابل انکار است، هم شامل باورها میشود و هم اعمال فقهی، شرعی و عبادی گفت: در کنار دین شرقی و ... دین فرهنگی را میتوانیم ذکر کنیم، دینی که از فیلترهای یک جامعه میگذرد و متاثر از جغرافیا، مناطق طبقاتی، روابط خانوادگی، آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه است.
وی افزود: مردم با توجه به فرهنگهای متفاوت علقههای دینی متفاوتی دارند. در ایران هم همین طور است، اکثر مردم ایران با اینکه تفکر شیعی دارند هر کدام از قومیتها بر مبنای علائق و سلایق قومیشان، درباره یک آموزه دینی واحد مانند عاشورا، آموزههای متنوعی دارند، همه اینها در مجموع در آموزهها اشتراکاتی دارند، اما به نوعی تلاش کردند آموزههای دینی را محلی به نمایش بگذارند.
قربانی گفت: هر چه عقلانیت دینی در جامعه افزایش یابد از تاثیر فرهنگهای متعدد کاسته میشود. مردم نگاه احساسی به دین دارند و از منظرهای متفاوت به دین نگاه میکنند و خواه ناخواه شاهد پدیده دین فرهنگی هستیم. در چنین نوع دینی مردم به دنبال آموزههای ساده و نه پیچیدهاند، در واقع مردم با لبههای شبکه دینی کار دارند و نگاهشان به دین معیشتی است، عاشق زیارتاند، به این دلیل که زیارت آموزه عملی و عینی دینی است.
وی با بیان اینکه عوامل متعددی در تاثیر عوامل فرهنگی موثرند، گفت: اینکه انسانها کجا زندگی میکنند، در چه قرنی زندگی میکنند و عواملی همچون زمان، نژاد، زبان، آداب و رسوم، موقعیت شغلی و ... متغیرهای غیر معرفتی است که در نوع دین مردم تاثیر میگذارد.
قربانی افزود: هر چه ما از لبههای شبکه معرفت دینی به داخل میرویم، از تاثیر عوامل فرهنگی کاسته میشود، در باورهای عمومی مردم مانند تقدس اماکن، زمانها اشخاص، نوع مراسمهای دینی و .. که اینها لبه شبکه دینی هستند، تاثیر عوامل فرهنگی زیاد است. البته در کل جهان خداباوری و اعتقاد به قیامت ثابت است، هر چه باورها مبنای عقلانی داشته باشند، کمتر متاثر از مبانی فرهنگی هستند، از طرفی هر چه تاثیر ذوقیات مردم بیشتر شود نقش فرهنگ بیشتر میشود.
قربانی گفت: هر چه انسانها بتوانند به نقش معرفتی خود در دین اضافه کنند تاثیر عوامل فرهنگی کاهش پیدا میکند و بالعکس. همچنین در این زمینه همزیستی ادیان خیلی اهمیت دارد، در جاهایی که پیروان چند دین با هم زندگی میکنند با مسئله تساهل و همزیستی دینی مواجهیم، اینها فهمیدهاند باید با هم سازگار باشند. نکته این است که توجه به فرهنگها مقدم بر توجه به ادیان است، در این حالت بهتر میتوانیم به سمت گفتوگوی ادیان و گسترش صلح در جهان حرکت کنیم.
مقایسه روش اسفنجی با غربالی در زمینه آموزههای دینی از طریق رسانه و اینترنت
ادامه پنل تخصصی «مناسبت دین و فناوری» با چند ارائه دیگر همراه بود، از جمله مقالهای با عنوان «مقایسه روش اسفنجی با غربالی در زمینه آموزههای دینی از طریق رسانه و اینترنت» اثر سیدحسین حسینی، دانشجوی دکتری فلسفه و کلام در این بخش ارائه شد. وی در سخنانی با اشاره به دو روش اسفنجی و غربالی که از روشهای حوزویان در فهم آموزههای دینی است، اظهار کرد: روش اسفنجی، روشی منفعلانه است که صرفا داده و اطلاعات را دریافت و جذب میکند و ارزیابی ندارد، اما روش غربالی، فعال و تعاملی و نیازمند یک پیش زمینه است.
وی ادامه داد: در بیان مزایا و معایب روش اسفنجی میتوان گفت: این روش پیش زمینه را به ما میدهد، سرعت و سهولت یادگیری علم از این طریق زیاد است، اما در این روش افکار با یکدیگر خلط میشود و منجر به پاراداوکسهای ذهنی میشود و در بسیاری مواقع مخاطب را دچار سردرگمی میکند.
حسینی افزود: در روش غربالی، یک نوع راستی آزمایی و یک فیلترینگ قبل از آزمون وجود دارد و سعی میشود بهترین آموزه را استخراج کند. فهم سامانمند ویژگی این روش است و حسن دیگر آن ماندگاری محفوظات است. اما در این روش سرعت پایین است و مشخص نیست این روش در همه شاخهها دارد یا خیر.
وی در بیان اینکه برای فهم درست آموزههای دینی کدام را باید انتخاب کرد؟ گفت: خواندن منابع به کمک روش اسفنج و فهمیدن متشابهات از طریق روش غربالی، بهترین رویکرد است، منابع ثانویه را دستهبندی میکنیم و چارچوب ذهنی را برای تحکیم دادهها برای ادامه فهم تشکیل میدهیم. شخص باید منابع دست اول برای محکمات داشته باشد و فهم اندیشههای دانشمندان مسلمان را به دست آورد و نظرات مختلف اندیشمندان اسلامی را برای خود تحلیل کند.
نگارنده این مقاله با اشاره به نقشی که رسانه در این عرصه میتواند ایفا کند، گفت: رسانه باید بتواند محکمات دینی را به روش اسفنجی برای مخاطب ارائه دهد، نتیجه این کار آن میشود که یک پس زمینه ذهنی به افراد جامعه میدهد و منجر به جهتدهی به تفکر آنها میشود. رسانهها باید تفکر انتقادی را برای مخاطب رشد دهند.
نسبت فرهنگ، طبیعت و تکنولوژی در منظر دینی
در ادامه این پنل تخصصی، حجتالاسلام کریم خانمحمدی، استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه باقرالعلوم (ع)؛ به ارائه مقاله خود با عنوان «نسبت فرهنگ، طبیعت و تکنولوژی در منظر دینی» پرداخت. وی با بیان اینکه فرهنگ در مقابل غیر فرهنگ (non culture) است، اظهار کرد: فرهنگ دو قسم است؛ یا طبیعت و یا تکنولوژی است که دومی در اثر دستکاری انسان به وجود میآید، فرهنگ هم بعد مادی دارد و تکنولوژی جزئی از فرهنگ است.
وی با بیان اینکه نسبت بین فرهنگ و طبیعت تعین بخش نسبت فرهنگ و تکنولوژی است چرا که تکنولوژی ساخته دست بشر است، ادامه داد: نظریه گسست و پیوستار دو نظریه مختلف در این باب است، نظریه گسست، مبتنی بر داروینیسم است، بر این اساس انسان مانند دیگر موجوداتی بوده که در اثر جهش ژنتیکی رشد کرده و به انسان تبدیل شده، از طبیعیت جدا شده و معتقد است هر چه فاصله انسان از طبیعت بیشتر باشد انسانتر میشود.
نگارنده این مقاله گفت: نظریه پیوستار، اما انسان را جزئی از طبیعت میداند، در منظومه عالم موجوداتی وجود دارد که همه تسبیح گوی خداوند هستند که یکی از آنها انسان است. دین و منظور از آن که اسلام است، نظریه پیوستار را تایید میکند، بر خلاف نظریههای غربی که میگویند ما میتوانیم در جهان بینی مدرن یک فرهنگ زمان یافته بسازیم که نسبت به واقعیت اجتماعی متغیر باشد و بر این اساس ارزشها از یکدیگر تفاوت پیدا میکنند و این دیدگاه عمدتا مبتنی بر نظریه گسست است، انسان را جدا از طبیعت دانستهاند و لذا همه ایسمها از این جهت به وجود آمدند؛ اومانیسم، معتقد است فقط انسان میفهمد و بقیه چیزها نمیفهمند و بقیه چیزها غایت دارند، تنها موجودی که غایت آن در خود اوست انسان است. لیبرالیسم، مبتنی بر اندیشه انسان محوری است، معتقد است انسان میتواند در عالم تصرف پیدا کند و یا صنعت گرایی که میگوید در مدرنیته صنعت و هر نوع ساختن مقدس است، هر چه انسان صنعتیتر باشد مقدستر است، انسانیت انسان به معنای فاصله گرفتن از طبیعت است.
وی با اشاره به آنچه که رویکرد و منظر جامعه اسلامی است، افزود: اگر نظریه پیوستار را بپذیریم، نتیجه آن «آیه پنداری عالم» است و بر این اساس نتایج دیگری همچون پاسداشت طبیعیت، روانشناسی طبیعی، طب سنتی و پرهیز از مواد شیمیایی، الهام از طبیعت، دین مداری و مهار تکنولوژی در جهت اخلاق احصاء میشود.
یادآور میشود، همایش بینالمللی «دین، فرهنگ و فناوری» با برگزاری چند پنل تخصصی دیگر فردا چهارشنبه، ۵ اردیبهشتماه در دانشگاه صنعتی شریف ادامه مییابد.
انتهای پیام