به نظر میرسد مخالفت با جمهوری اسلامی با ورود به دهه پنجم آن وارد مرحله جدیدی شده است. اقدامات علیه جمهوری اسلامی از جنبههای مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی از همان فردای انقلاب انجام شده و نزدیک به دو دهه وارد حوزه فرهنگی و جنگ نرم شده است. شاید در دهه پنجم جمهوری اسلامی بیش از هر دوره دیگری شاهد گسترش جنگ نرم باشیم که سالها پیش مقام معظم رهبری هشدار آن را مطرح کرده بودند.
حوزه فرهنگ و جنگ نرم جنبههای مختلف دارد که یکی از مهمترین آن رواج عقاید پانایرانیستی و سلطنتطلبی است که در مقابل گفتمان جمهوری اسلامی -که نشئت گرفته از دین اسلام و مذهب شیعی است - قرار میگیرد. با رشد زیرساختهای فضای مجازی، وابستگان به این عقاید نژادپرستانه بیش از هر زمان دیگری فضا را برای نهادینه کردن تفکر خود پیدا کرده و با جعل در اسناد و تاریخ و به تبع آن تاریخسازی، سعی در بدگمانی هر چه بیشتر جامعه به نظام جمهوری اسلامی و در رأس آن عقاید دینی و اسلامی دارند.
در حال حاضر از مصادیق جنگ نرم میتوان به اغواگری نسبت به دورهای خاص از تاریخ و نشان دادن برتری آن نسبت به دوره اسلامی، دشمنی جمهوری اسلامی با اقوام، ناتوانی جمهوری اسلامی در حل بسیاری از معضلات ،که ریشه در فرهنگ جامعه دارد نه سیستم سیاسی، اشاره کرد. در این میان تلاش برای برجسته کردن چهره دشمنی جمهوری اسلامی با قومیتها از مهمترین مصادیق جنگ نرم دشمنان است.
در این میدان بسیاری از افراد، گروهها و رسانهها بعد از ناامیدی از سقوط جمهوری اسلامی با روشهای سیاسی، اقتصادی و نظامی تمام تلاش و کوشش خود را برای برانگیختن اختلافات قومی- مذهبی بستهاند. این افراد که شدیداً تحت تاثیر عقاید سلطنتطلبی و پانایرانیستی هستند طی سالهای اخیر با نفوذ در رسانهها و دستگاههای مختلف، توانستهاند اقوام و مطالبات آنها را مورد هتاکی و تمسخر قرار دهند و اینطور وانمود نمایند که صدای رسمی جمهوری اسلامی هستند و در این سیستم سیاسی هیچ جایی برای اقوام وجود ندارد.
یکی از مهمترین مطالبات اقوام در حوزه فرهنگی تدریس زبان مادری است. در حالی که در قانون اساسی به صراحت از این حق دفاع شده و طی سالهای اخیر با فراهم آوردن مقدمات لازم، زمینه تدریس زبان مادری در دانشگاهها بدون هیچ مشکلی با موفقیت صورت گرفته و میرود که این زمینه در مدارس و... فراهم شود، برخی از روی عصبانیت و افراطیگری که ناشی از موفق بودن تدریس زبان مادری در دانشگاهها است، سعی در امنیتی کردن این مسئله دارند. جای تعجب است در حالی که 40 سال پیش تدوینکنندگان قانون اساسی نسبت به زبان مادری نگاه فرهنگی داشتهاند، بعد از چهار دهه، عدهای با ادعای روشنفکری و با شعاریهای مردمسالاری، آزادی بیان و... برآشفته شدند و سعی در امنیتی کردن بحث تدریس زبان مادری دارند.
طی چند روز اخیر برخی رسانهها و اشخاص که هنوز از عملکرد خود در دوران مدیریتیشان چیزی برای ارائه به شکل مکتوب ندارند، از طریق جایگاههای قانونی به دنبال دامن زدن به اختلافات قومی هستند. این دسته تحت تاثیر تفکرات و گرایشات پانایرانیستی، با انکار اصول قانون اساسی در واقع میخواهند به جامعه القا نمایند که سیستم جمهوری اسلامی هیچ جایگاهی برای اقوام و در راس آن زبان مادری قائل نیست، تا بدین ترتیب اقوام را نسبت به قدرت مرکزی ناامید و دلسرد نمایند. به عبارتی آنها ز طریق نفوذ به مجاری رسمی و قانونی بر این اختلافات دامن میزنند و میخواهند اینگونه به جامعه القا کنند که صدای رسمی جمهوری اسلامی هستند.
بنابراین باید از طریق رسانههای مستقل و ملی این روشنگری داده شود که این رسانهها که بعضا صرفا به صورت اینترنتی منتشر میشوند و قابل دسترسی در دکهها نیستند و بیشتر از طریق فضای مجازی و اختلاسهای مالی توانستهاند سری بین روزنامهها در بیاورند، تریبون رسمی جمهوری اسلامی نیستند و از طرفی دیگر نهادهای رسمی کشور چون مجلس شورای اسلامی، قوه مجریه و .. با مهیا کردن زمینهها و زیرساختهای تدریس زبان مادری و آموزش به زبان مادری در مدارس، نقشههای شوم طیفهای متحجر و چندچهره را عریان سازند، چرا که اگر این طیف از افراد و رسانهها به دنبال اختلافافکنی نبودند، دلیلی نداشت که اصول مندرج در قانون اساسی در ارتباط با زبان مادری را تحریف کنند یا نادیده بگیرند.
این افراد و اشخاص که خود را در قالب جمهوری اسلامی تعریف مینمایند شایسته و بایسته است به جای ترویج افکار کسرویها، پهلویها و.. بر دیدگاه مقام معظم رهبری پافشاری نمایند که اخیرا در باب زبان ترکی کلیپی در صفحات مجازی رسمی ایشان منتشر شد که به یک مادر ترکزبان توصیه میکردند که در یادگیری زبان به فرزند خود، زبان ترکی را در اولویت قرار دهد.
رحمت مهدوی، دانشآموخته علوم سیاسی
انتهای پیام