حامد حجتی برای مستندنگاری این واقعه، بیش از پنجاه روز در کربلای معلا حضور داشته و از نزدیک در مراحل مختلف نصب آن ضریح، رخدادها بوده است و مشاهدات خود را از اصل و حواشی این کار به رشته تحریر در آورده که در این کتاب آمده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «کاش یک چشم بینایی میدید که به هر قطعه این ضریح نقرهای زیبا چقدر دل دخیل بسته است.
حاج محمود میگفت: «داخل دفتر کارگاه ضریح نشسته بودیم. پیرزنی آمد و گفت: میخواهم کمک کنم. وقتی به داخل راهنماییاش کردیم از همان بیرون کفشهایش را درآورد. در و دیوار دفتر را میبوسید و گریه میکرد. آمد وسط دفتر دو رکعت نماز خواند. بعد چهلوسههزار تومان درآورد و گفت: این تمام پسانداز یکساله من است؛ تقدیم به امام حسین ... پیرزن گفت: من گونی میدوزم و بابت هر گونی مبلغ کمی میگیرم. همه داراییام فدای اربابم. حالا اگر این پارههای دل نیست، پس چیست؟ این رفتار عاشقانه را کجا باید پیدا کنیم؟»
انتهای پیام